کار ما آگاه کردن شماست، شما خود باید بدانید که چه میخواهید .ما مسئول نوشته ديگران نيستيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن
E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032
مدیر مسیول : بابک خرمدین
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032
مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه دوست نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارنمای رسمی دولت موقت
www.Iran7033.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ناگفته ها از شاهپور علیرضا پهلوی
پس از درگذشت شادروان شاهپور علیرضا پهلوی پرسشهای زیادی برای افکار عمومی بوجود آمده.
برای پاسخ به این پرسشها نیاز به وجود اطلاعات کافی می باشد و از همین رو ما سعی کردیم با توجه به سابقه خبرنگاری خود و دوستانمان اطلاعاتی را در اختیار افکار عمومی قرار دهیم که تا کنون در جائی درج نشده و می تواند برای بررسی بهتر مرگ شادروان شاهپور پهلوی مفید واقع بشود.
همیشه نزدیکان و دوستان خانواده پهلوی از شادروان علیرضا پهلوی به عنوان رضا شاه دوم یاد می کردند و دانش و خرد او را می ستودند. از همین رو درست یک سال پیش از سوی مدیر رادیو .... در لوس آنجلس از ما خواسته شد تا مصاحبه ای مطبوعاتی را با آقای علیرضا پهلوی انجام بدهیم.
طبق روال کار خبرنگاری در ابتدا سعی کردیم از طریق دوستان و آشنایان تلفن تماسی برای گفتگو با آقای علیرضا پهلوی به دست بیاوریم.
شوربختانه این تلاش ما بی نتیجه ماند و سعی کردیم از طریق جستجو در اینترنت راه تماسی با او پیدا کنیم.
جستجو در فیس بوک , گوگل بی نتیجه ماند اما از طریق یکی از دوستان خانواده پهلوی آگاهی یافتیم که ایشان در شهر بوستون زندگی می کنند و از همین رو سعی کردیم از طریق دفتر تلفن شهری , شماره تلفنی از او به دست آوریم.
در کل پنج شماره تلفن با نام او ثبت شده بود که سه خط آن دیگر در دسترس نبود و باطل شده بود, یک شماره توسط یک خانم انگلیسی زبان پاسخ می داد و مدعی می شد که فردی با نام علیرضاپهلوی را نمی شناسد و این شماره اشتباه است. و شماره آخر با تمام تلاشی که صورت گرفت همیشه به روی پیامگیر می رفت و با وجود پیامهای متعددی که گذاشتیم پاسخی دریافت نکردیم.
از همین رو بود که تصمیم گرفتیم از طریق دفتر آقای رضا پهلوی راه تماسی برای ارتباط با برادر ایشان به دست آوریم.
پس از تماس با دفتر آقای رضا پهلوی به ما گفته شد که برای ارتباط با آقای علیرضا پهلوی باید از طریق دفتر خانم فرح اقدام کنیم و شماره تلفن آقای ... از آمریکا به ما داده شد.
پس از تماس با اقای ... که خود را سر دفتر خانم فرح دیبا معرفی می کرد به ما گفته شد که برای این کار باید با دفتر آقای رضا پهلوی تماس بگیریم.
وقتی به ایشان گفتیم که دفتر آقای رضا پهلوی شماره شما را داده تا از طریق شما اقدام کنیم , از ما خواسته شد تا چند روز بعد تماس بگیریم تا ایشان بتوانند هماهنگی لازم را ایجاد نمایند.
سه روی بعد مجددا تماس گرفته شد و ایشان خواستند که دوباره چند روز دیگر تماس بگیریم.
بار دیگر سه روز بعد تماس گرفته شد و اینبار ایشان گفتند که آقای علیرضا پهلوی علاقه ای به مصاحبه ندارد و به همین دلیل از دادن شماره ایشان معذورند.
تصور ما در آن دوران این بود که آقای شاهپور علیرضا پهلوی علاقه ای به ارتباط یا مصاحبه مطبوعاتی با خبرگزاریهای ایرانی ندارند و ایشان از سعی می کنند از جامعه ایرانی دوری کنند.
اما پس از انتشار خبر درگذشت ایشان ایمیلی از سوی فردی که خود را از دوستان نزدیک آقای علیرضاپهلوی معرفی کرده بود دریافت کردیم و از آنجائیکه در این ایمیل نکات جالبی آورده شده بود با فرستند ایمیل تماس گرفتیم و در نهایت تصمیم گرفتیم تا خلاصه ای از موارد یاد شده توسط دوست ایشان را در اینجا بیاوریم.
اینکه اطلاعات داده شده تا چه اندازه درست و واقعی می باشد به خوانندگان واگذار می کنیم.
در همین رابطه اگر شما اطلاعات بیشتری در تائید و یا رد مطالب ذکر شده در زیر دارید برایمان ارسال کنید , زیرا دانستن حق افکار عمومی است و این حق را با هیچ دلیلی نمی توان از مردم گرفت.
خلاصه مطالب ذکر شده توسط شخصی که خود را از دوستان شاهپور علیرضا پهلوی معرفی کرده اند:
توضیح ما: مکاتبات به خط فینگلیش صورت گرفته و توسط ما ویرایش شده است.
من این مطالب را برای چند سایت دیگر هم فرستادم و امیدوارم که شما حقایق را بیان کنید و نگذارید که خون علیرضا به ناحق پایمال شود.
علیرضا برخلاف آنچه در خبرها آمده است هیچگونه مشکل روحی و روانی نداشت و در سلامت کامل به سر می برد , اگر چه او هم مثل همه ایرانیها از آنچه در ایران می گذشت بسیار دلگیر و دلشکسته بود.
اما آنچه بیشتر باعث دلخوری و دلشکستگی علیرضا شده بود , مشکلات شخصی بود که از جمله آنها اختلاف علیرضا با برادر بزرگتر و مادرش بود.
این اختلاف از یک سال پیش که علیرضا از دوست دختر سابق خودش جدا شد , بیشتر ذهن او را مشغول می کرد.
همین اختلاف نظرها باعث شده بود که ارتباط او با خانواده اش بسیار کمرنگ بشود و در این اواخر هم هیچگونه ارتباطی با خانواده خود نداشت.
آخرین اختلاف شدید بین او و برادرش چند ماه پیش زمانی که او در میان تعدادی از دوستان خانوادگی و فعالین سیاسی دست به انتقاد از برادر خود زد به اوج رسید و تا آنجائیکه من با او در تماس بودم از همان دوران تماس او با برادرش به صورت کامل قطع شد.
علیرضا برخلاف تصور بسیاری , زندگی بسیار معمولی داشت و در یک خانه بسیاری معمولی زندگی می کرد.
او هر ماه مبلغی را از برادرش دریافت می کرد و شاید این تنها راه ارتباطی بین آن دو بود.
من اصلا به این مسئله که علیرضا خودکشی کرده باور ندارم چون او فردی بود بسیار با نظم و برنامه , وقت شناس ودقیق, او برای کوچکترین فعالیت خود از قبل برنامه ریزی می کرد و آدمی نبود که تصمیم لحظه ای بگیرد.
با شناختی که از او دارم اگر او حتی می خواست تصمیم به خودکشی بگیرد از ماهها قبل باید برای آن برنامه ریزی می کرد اما او حتی تا پنج روز قبل از مرگش که او را دیدم از روحیه بسیار خوبی برخودار بود. آخرین دیدار من و علیرضا در منزل او صورت گرفت و او کاملا حالت طبیعی داشت.
او در آخرین دیداری که با من داشت گفت که می خواهد کتابی درباره تاریخ ایران باستان بنویسد و دارد روی آن کار می کند و همین امر وقت زیادی از او گرفته.
تصور اینکه او خودکشی کرده است اصلا برای من قابل باور نیست و این مسئله را به آگاهی مقامات پلیس محلی نیز رسانده ام. اما عامل اصلی دلشکستگی و دلخوریهای او را خانواده او می دانم که سعی می کردند کنترل خاصی روی او داشته باشند, حتی دو سال پیش وقتی او با نام خودش در فیس بوک یک آکونت باز کرد با چنان انتقادی از سوی خانواده روبرو شد که مجبور شد آن آکونت را ببندد و دیگر به فیس بوک هم نمی رفت.
توضیح: مطالب بالا خلاصه ای بود از ایمیلهای رد و بدل شده با شخصی که خود را از دوستان نزدیک شادروان شاهپور علیرضا پهلوی معرفی کرده است.
در همین رابطه توجه شما را به گفته های آقای بهرام مشیری جلب می کنیم:
http://www.youtube.com/watch?v=dKDaOBzbrB4&feature=player_embedded#!
برای پاسخ به این پرسشها نیاز به وجود اطلاعات کافی می باشد و از همین رو ما سعی کردیم با توجه به سابقه خبرنگاری خود و دوستانمان اطلاعاتی را در اختیار افکار عمومی قرار دهیم که تا کنون در جائی درج نشده و می تواند برای بررسی بهتر مرگ شادروان شاهپور پهلوی مفید واقع بشود.
همیشه نزدیکان و دوستان خانواده پهلوی از شادروان علیرضا پهلوی به عنوان رضا شاه دوم یاد می کردند و دانش و خرد او را می ستودند. از همین رو درست یک سال پیش از سوی مدیر رادیو .... در لوس آنجلس از ما خواسته شد تا مصاحبه ای مطبوعاتی را با آقای علیرضا پهلوی انجام بدهیم.
طبق روال کار خبرنگاری در ابتدا سعی کردیم از طریق دوستان و آشنایان تلفن تماسی برای گفتگو با آقای علیرضا پهلوی به دست بیاوریم.
شوربختانه این تلاش ما بی نتیجه ماند و سعی کردیم از طریق جستجو در اینترنت راه تماسی با او پیدا کنیم.
جستجو در فیس بوک , گوگل بی نتیجه ماند اما از طریق یکی از دوستان خانواده پهلوی آگاهی یافتیم که ایشان در شهر بوستون زندگی می کنند و از همین رو سعی کردیم از طریق دفتر تلفن شهری , شماره تلفنی از او به دست آوریم.
در کل پنج شماره تلفن با نام او ثبت شده بود که سه خط آن دیگر در دسترس نبود و باطل شده بود, یک شماره توسط یک خانم انگلیسی زبان پاسخ می داد و مدعی می شد که فردی با نام علیرضاپهلوی را نمی شناسد و این شماره اشتباه است. و شماره آخر با تمام تلاشی که صورت گرفت همیشه به روی پیامگیر می رفت و با وجود پیامهای متعددی که گذاشتیم پاسخی دریافت نکردیم.
از همین رو بود که تصمیم گرفتیم از طریق دفتر آقای رضا پهلوی راه تماسی برای ارتباط با برادر ایشان به دست آوریم.
پس از تماس با دفتر آقای رضا پهلوی به ما گفته شد که برای ارتباط با آقای علیرضا پهلوی باید از طریق دفتر خانم فرح اقدام کنیم و شماره تلفن آقای ... از آمریکا به ما داده شد.
پس از تماس با اقای ... که خود را سر دفتر خانم فرح دیبا معرفی می کرد به ما گفته شد که برای این کار باید با دفتر آقای رضا پهلوی تماس بگیریم.
وقتی به ایشان گفتیم که دفتر آقای رضا پهلوی شماره شما را داده تا از طریق شما اقدام کنیم , از ما خواسته شد تا چند روز بعد تماس بگیریم تا ایشان بتوانند هماهنگی لازم را ایجاد نمایند.
سه روی بعد مجددا تماس گرفته شد و ایشان خواستند که دوباره چند روز دیگر تماس بگیریم.
بار دیگر سه روز بعد تماس گرفته شد و اینبار ایشان گفتند که آقای علیرضا پهلوی علاقه ای به مصاحبه ندارد و به همین دلیل از دادن شماره ایشان معذورند.
تصور ما در آن دوران این بود که آقای شاهپور علیرضا پهلوی علاقه ای به ارتباط یا مصاحبه مطبوعاتی با خبرگزاریهای ایرانی ندارند و ایشان از سعی می کنند از جامعه ایرانی دوری کنند.
اما پس از انتشار خبر درگذشت ایشان ایمیلی از سوی فردی که خود را از دوستان نزدیک آقای علیرضاپهلوی معرفی کرده بود دریافت کردیم و از آنجائیکه در این ایمیل نکات جالبی آورده شده بود با فرستند ایمیل تماس گرفتیم و در نهایت تصمیم گرفتیم تا خلاصه ای از موارد یاد شده توسط دوست ایشان را در اینجا بیاوریم.
اینکه اطلاعات داده شده تا چه اندازه درست و واقعی می باشد به خوانندگان واگذار می کنیم.
در همین رابطه اگر شما اطلاعات بیشتری در تائید و یا رد مطالب ذکر شده در زیر دارید برایمان ارسال کنید , زیرا دانستن حق افکار عمومی است و این حق را با هیچ دلیلی نمی توان از مردم گرفت.
خلاصه مطالب ذکر شده توسط شخصی که خود را از دوستان شاهپور علیرضا پهلوی معرفی کرده اند:
توضیح ما: مکاتبات به خط فینگلیش صورت گرفته و توسط ما ویرایش شده است.
من این مطالب را برای چند سایت دیگر هم فرستادم و امیدوارم که شما حقایق را بیان کنید و نگذارید که خون علیرضا به ناحق پایمال شود.
علیرضا برخلاف آنچه در خبرها آمده است هیچگونه مشکل روحی و روانی نداشت و در سلامت کامل به سر می برد , اگر چه او هم مثل همه ایرانیها از آنچه در ایران می گذشت بسیار دلگیر و دلشکسته بود.
اما آنچه بیشتر باعث دلخوری و دلشکستگی علیرضا شده بود , مشکلات شخصی بود که از جمله آنها اختلاف علیرضا با برادر بزرگتر و مادرش بود.
این اختلاف از یک سال پیش که علیرضا از دوست دختر سابق خودش جدا شد , بیشتر ذهن او را مشغول می کرد.
همین اختلاف نظرها باعث شده بود که ارتباط او با خانواده اش بسیار کمرنگ بشود و در این اواخر هم هیچگونه ارتباطی با خانواده خود نداشت.
آخرین اختلاف شدید بین او و برادرش چند ماه پیش زمانی که او در میان تعدادی از دوستان خانوادگی و فعالین سیاسی دست به انتقاد از برادر خود زد به اوج رسید و تا آنجائیکه من با او در تماس بودم از همان دوران تماس او با برادرش به صورت کامل قطع شد.
علیرضا برخلاف تصور بسیاری , زندگی بسیار معمولی داشت و در یک خانه بسیاری معمولی زندگی می کرد.
او هر ماه مبلغی را از برادرش دریافت می کرد و شاید این تنها راه ارتباطی بین آن دو بود.
من اصلا به این مسئله که علیرضا خودکشی کرده باور ندارم چون او فردی بود بسیار با نظم و برنامه , وقت شناس ودقیق, او برای کوچکترین فعالیت خود از قبل برنامه ریزی می کرد و آدمی نبود که تصمیم لحظه ای بگیرد.
با شناختی که از او دارم اگر او حتی می خواست تصمیم به خودکشی بگیرد از ماهها قبل باید برای آن برنامه ریزی می کرد اما او حتی تا پنج روز قبل از مرگش که او را دیدم از روحیه بسیار خوبی برخودار بود. آخرین دیدار من و علیرضا در منزل او صورت گرفت و او کاملا حالت طبیعی داشت.
او در آخرین دیداری که با من داشت گفت که می خواهد کتابی درباره تاریخ ایران باستان بنویسد و دارد روی آن کار می کند و همین امر وقت زیادی از او گرفته.
تصور اینکه او خودکشی کرده است اصلا برای من قابل باور نیست و این مسئله را به آگاهی مقامات پلیس محلی نیز رسانده ام. اما عامل اصلی دلشکستگی و دلخوریهای او را خانواده او می دانم که سعی می کردند کنترل خاصی روی او داشته باشند, حتی دو سال پیش وقتی او با نام خودش در فیس بوک یک آکونت باز کرد با چنان انتقادی از سوی خانواده روبرو شد که مجبور شد آن آکونت را ببندد و دیگر به فیس بوک هم نمی رفت.
توضیح: مطالب بالا خلاصه ای بود از ایمیلهای رد و بدل شده با شخصی که خود را از دوستان نزدیک شادروان شاهپور علیرضا پهلوی معرفی کرده است.
در همین رابطه توجه شما را به گفته های آقای بهرام مشیری جلب می کنیم:
http://www.youtube.com/watch?v=dKDaOBzbrB4&feature=player_embedded#!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- درباره زنان از خدا بترسيد و آنها پيش شما اسيرند ( شماره 45، صفحه163) ؛
- از دنيا بترسيد و از زنان بپرهيزيد، زيرا شيطان نگران و در کمين است و يکی از دامهای شيطان برای پرهيزگاران، زنانند ( شماره 50، صفحه 164) ؛
- محکمترين سلاح شيطان، زنان هستند ( شماره 970، صفحه350 ) ؛
- از بی لباسی برای نگهداری زنان در خانه کمک جوييد، زيرا لباس فراوان و زينت، عامل تمايل زن به بيرون رفتن ميشود (شماره 282، صفحه 209 ) ؛
- زنان را بی لباس بگذاريد تا در خانه ها بمانند ( شماره 343، صفحه 220 ) ؛
- زنانی که از خانه های خود، برای شکايت از شوهرانشان بيرون ميروند ، دشمن ميباشند ( شماره 960 صفحه348 ) ؛
- هر زنی که بدون اجازه شوهرش از خانه بيرون رود، مورد خشم خداست تا به خانه برگردد و شوهرش را راضی کند ( شماره 1020، صفحه359) ؛
- زنان معطر و زينت و آرايش يافته، با النگوهای طلا و پارچه های فاخر، فتنه ای بزرگ ميباشند (شماره 314، صفحه 215)؛
- بزرگترين فتنه، بر امت، شراب و زنان ميباشند (ش 2611، ص 694)؛
- زنانی که معطر و آرايش کرده از معابر ميگذرند، حکم زناکاران را دارند و مايه آتش و ننگ و عار هستند (ش 177، ص 188) و (ش 1019، ص 359) و (ش 188، ص 190) و(ش 2157، ص 611)؛
- اگر مردی هيچ خیری به زنش نرساند، مهم نيست، ولی اگر زنی در رابطه با بی خيری شوهرش اعتراضی بکند، تمام اعمال نيکش بی اثر ميشود (ش 226، ص198) و بهترين زن، آنست که با تن و مال خود، از شوهرش فرمان ببرد (ش 1504، ص 469) ؛
- وقتی کار مسلمانان بدست زنان بيفتد، مرگ و قبر برای مردان، بهتر از حيات است ( ش232، ص 198 تا 199) ؛
- گروهی که کار خود را بدست زنان سپارند، هرگز رستگار نميشوند ( ش2294، ص639) و گروهی که زمامدارانشان زن است، رستگاری نبينند ( ش2551، ص 683 ) ؛
- زن بداخلاق را بايد طلاق داد وگرنه دعا و نماز شوهر، مستجاب نميشوند ( ش1253، ص 413 ) ؛
- زن، دام شيطان است (ش1792، ص 534) و (3153، ص789) ؛ بيشترين اهالی جهنم، زنانند(ش 331، ص 219) و کمترين اهالی بهشت، زنانند (ش 603، ص274) ؛ اگر زن نبود، مردان به بهشت ميرفتند و خدا، آنگونه که شايسته اوست، پرستيده ميشد ( ش2358، ص653) و (ش 2361، ص 653 ) ؛
- مردان بر زنان حقوقی دارند و زنان در برابر مردان، تکاليفی ( ش1388، ص445 تا 446) ؛
- زن مومن، زنیست که به وقت ناهار و شام، بر زمين ننشيند تا شوهر او از خوردن فراغ يابد ( ش2318، ص644) ؛ زنی که شوهرش او را به بستر خواهد و زن آن را به تعويق انداخته تا شوهر به خواب رود، لعنت خدا بر اوست ( ش2237، ص 628 ) ؛
- بهترين مساجد زنان، کنج خانه آنهاست ( ش1532، ص474) ؛
- اگر قرار بود که بجز الله دستور ميدادم کسی ديگر را نيز سجده کنند، به زن دستور ميدادم تا شوهرش را سجده کند ( ش 2348 و 2349، ص 650 تا 651) و ........
- از دنيا بترسيد و از زنان بپرهيزيد، زيرا شيطان نگران و در کمين است و يکی از دامهای شيطان برای پرهيزگاران، زنانند ( شماره 50، صفحه 164) ؛
- محکمترين سلاح شيطان، زنان هستند ( شماره 970، صفحه350 ) ؛
- از بی لباسی برای نگهداری زنان در خانه کمک جوييد، زيرا لباس فراوان و زينت، عامل تمايل زن به بيرون رفتن ميشود (شماره 282، صفحه 209 ) ؛
- زنان را بی لباس بگذاريد تا در خانه ها بمانند ( شماره 343، صفحه 220 ) ؛
- زنانی که از خانه های خود، برای شکايت از شوهرانشان بيرون ميروند ، دشمن ميباشند ( شماره 960 صفحه348 ) ؛
- هر زنی که بدون اجازه شوهرش از خانه بيرون رود، مورد خشم خداست تا به خانه برگردد و شوهرش را راضی کند ( شماره 1020، صفحه359) ؛
- زنان معطر و زينت و آرايش يافته، با النگوهای طلا و پارچه های فاخر، فتنه ای بزرگ ميباشند (شماره 314، صفحه 215)؛
- بزرگترين فتنه، بر امت، شراب و زنان ميباشند (ش 2611، ص 694)؛
- زنانی که معطر و آرايش کرده از معابر ميگذرند، حکم زناکاران را دارند و مايه آتش و ننگ و عار هستند (ش 177، ص 188) و (ش 1019، ص 359) و (ش 188، ص 190) و(ش 2157، ص 611)؛
- اگر مردی هيچ خیری به زنش نرساند، مهم نيست، ولی اگر زنی در رابطه با بی خيری شوهرش اعتراضی بکند، تمام اعمال نيکش بی اثر ميشود (ش 226، ص198) و بهترين زن، آنست که با تن و مال خود، از شوهرش فرمان ببرد (ش 1504، ص 469) ؛
- وقتی کار مسلمانان بدست زنان بيفتد، مرگ و قبر برای مردان، بهتر از حيات است ( ش232، ص 198 تا 199) ؛
- گروهی که کار خود را بدست زنان سپارند، هرگز رستگار نميشوند ( ش2294، ص639) و گروهی که زمامدارانشان زن است، رستگاری نبينند ( ش2551، ص 683 ) ؛
- زن بداخلاق را بايد طلاق داد وگرنه دعا و نماز شوهر، مستجاب نميشوند ( ش1253، ص 413 ) ؛
- زن، دام شيطان است (ش1792، ص 534) و (3153، ص789) ؛ بيشترين اهالی جهنم، زنانند(ش 331، ص 219) و کمترين اهالی بهشت، زنانند (ش 603، ص274) ؛ اگر زن نبود، مردان به بهشت ميرفتند و خدا، آنگونه که شايسته اوست، پرستيده ميشد ( ش2358، ص653) و (ش 2361، ص 653 ) ؛
- مردان بر زنان حقوقی دارند و زنان در برابر مردان، تکاليفی ( ش1388، ص445 تا 446) ؛
- زن مومن، زنیست که به وقت ناهار و شام، بر زمين ننشيند تا شوهر او از خوردن فراغ يابد ( ش2318، ص644) ؛ زنی که شوهرش او را به بستر خواهد و زن آن را به تعويق انداخته تا شوهر به خواب رود، لعنت خدا بر اوست ( ش2237، ص 628 ) ؛
- بهترين مساجد زنان، کنج خانه آنهاست ( ش1532، ص474) ؛
- اگر قرار بود که بجز الله دستور ميدادم کسی ديگر را نيز سجده کنند، به زن دستور ميدادم تا شوهرش را سجده کند ( ش 2348 و 2349، ص 650 تا 651) و ........
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه از این طرح و شیوه دمده
وای از این سایت های قفل شده
مثل پل های منفجر شده اند
سایت هایی که فیلتر شده اند
سایت هایی که تازه تشکیل اند
وی بسا بی دلیل,تعطیل اند
چون که در متن شان , نشد پرهیز
مثلا از کلید واژه ی ((چیز))
ای بسا اهل علم چون نیوتن
بوده دنبال سرچ ((سیلیکون))
وی بسا دکتران معرکه اند
که به دنبال سرچ ((فلان کلمه))اند
بس که مجرای فیلتر شده تنگ
تیرشان خورده بی دلیل ,به سنگ
وسط جست و جو مچل شده اند
از همین چیزها کچل شده اند
همه پرسش کنان به ناچاری
که )) :ببین,فیلتر شکن داری؟))
واقعا ای مخابرات عزیز
از چه رو گیر می دهی تو به ((چیز))؟!
گرچه تو شهره ای به سعی و تلاش
من بمیرم,خدا وکیلی,باش,
جای این قفل و جای فیلترینگ
فکر ((نو ریسپانس توپیجینگ))
چون شما آمدی که وصل کنی
نه اگر وصل شد,تو فصل کنی
توی این مشکلات بنیانی
از چه در بند نقش ایوانی؟
از ابوالفضل زرویی نصرآباد
وای از این سایت های قفل شده
مثل پل های منفجر شده اند
سایت هایی که فیلتر شده اند
سایت هایی که تازه تشکیل اند
وی بسا بی دلیل,تعطیل اند
چون که در متن شان , نشد پرهیز
مثلا از کلید واژه ی ((چیز))
ای بسا اهل علم چون نیوتن
بوده دنبال سرچ ((سیلیکون))
وی بسا دکتران معرکه اند
که به دنبال سرچ ((فلان کلمه))اند
بس که مجرای فیلتر شده تنگ
تیرشان خورده بی دلیل ,به سنگ
وسط جست و جو مچل شده اند
از همین چیزها کچل شده اند
همه پرسش کنان به ناچاری
که )) :ببین,فیلتر شکن داری؟))
واقعا ای مخابرات عزیز
از چه رو گیر می دهی تو به ((چیز))؟!
گرچه تو شهره ای به سعی و تلاش
من بمیرم,خدا وکیلی,باش,
جای این قفل و جای فیلترینگ
فکر ((نو ریسپانس توپیجینگ))
چون شما آمدی که وصل کنی
نه اگر وصل شد,تو فصل کنی
توی این مشکلات بنیانی
از چه در بند نقش ایوانی؟
از ابوالفضل زرویی نصرآباد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باورش سخت است اما اینجا قلب ایران است
باورش سخت است اما اینجا قلب ایران است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آيا دوست داريد سرزمين جدا شده بحرین دوباره به ایران بازگردد؟؟
اگر پاسخ شما به پرسش بالا آری است , پس به صفحه http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?NoRuyesh بروید و این نامه را امضا کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پشت صحنه جنجال برنامه ماهواره هایِ مهران مدیری
پخش سی دی های یک برنامه ظاهرا توقیف شده قدیمی از مهران مدیری موجب یک جنجال رسانه ای تازه شد، از سویی طرفداران مهران مدیری معتقدند که این برنامه طنز واقعیت موجود در زمینه شبکه های تلویزیونی ماهواره ای موسوم به لس آنجلسی را نشان می دهد و از سوی دیگر طرفداران این شبکه ها که عمدتا شبکه هایی سلطنت طلب به نظر می رسند، مدیری را «مزدور وزارت اطلاعات» خطاب کرده اند.
اما واقعیت چیست؟
اما واقعیت چیست؟
مهران مدیری پس از چند مجموعه طنز موفق در سال ۱۳۸۸، قرارداد یک مجموعه پرهزینه با بستر تاریخی را با سیمافیلم بست، تصویربرداری و تدوین این مجموعه که نام «قهوه تلخ» را بر روی آن گذاشتند اساسا مجموعه ای است که برخلاف مجموعه های دیگر مدیری مانند «مرد هزار چهره» حتی «انتقاد سطحی مجاز رو و آشکار» را هم ندارد و صرفا به اشاره ها و تشابه سازیهای برای کسانی که در پی یافتن سمبل ها در هر برنامه تلویزیونی هستند می پردازد.
در انتهای کار در زمان پرداخت قسط میانی مجموعه گفته می شود که تهیه کننده مجموعه یعنی براداران آقاگلیان که تهیه کنندگان دائمی برنامه های مدیری هستند، به تولید سیما پیشنهاد می دهند که سهمی از درآمد تبلیغات قبل از پخش سریال در اختیار آنها قرار گرفته و حتی درآمد تمام زیرنویس های تبلیغاتی به حساب آنها گذاشته شود.
در انتهای کار در زمان پرداخت قسط میانی مجموعه گفته می شود که تهیه کننده مجموعه یعنی براداران آقاگلیان که تهیه کنندگان دائمی برنامه های مدیری هستند، به تولید سیما پیشنهاد می دهند که سهمی از درآمد تبلیغات قبل از پخش سریال در اختیار آنها قرار گرفته و حتی درآمد تمام زیرنویس های تبلیغاتی به حساب آنها گذاشته شود.
طبعا این امر با مخالفت تلویزیون روبرو می شود زیرا تلویزیون روی درآمد تبلیغات این مجموعه حساب کرده بود. در این زمان براداران آقاگلیان و مهران مدیری تصمیم می گیرند مجموعه را با حمایت وزارت ارشاد و لابی گری در مجلس به شبکه داخلی ارسال کنند و از تبلیغات افکار عمومی هم برای فروش آن استفاده کنند.
مهران مدیری و تهیه کنندگان مجموعه وانمود می کنند که به دلیل سانسور «قهوه تلخ» ممنوع از پخش شده و سی دی های مجموعه را وارد بازار می کنند.
همزمان اقدامات تبلیغاتی موازی هم صورت می گیرد، در سایت ها و شبکه های اجتماعی گوناگون از جمله فیس بوک، فرند فیدز، کلوب و بالاترین تبلیغات سنگینی برای «قهوه تلخ» صورت گرفته و مهران مدیری قهرمان مبارزه با سانسور و سریالش انتقادی و افشاگرانه قلمداد می شود.
مهران مدیری و تهیه کنندگان مجموعه وانمود می کنند که به دلیل سانسور «قهوه تلخ» ممنوع از پخش شده و سی دی های مجموعه را وارد بازار می کنند.
همزمان اقدامات تبلیغاتی موازی هم صورت می گیرد، در سایت ها و شبکه های اجتماعی گوناگون از جمله فیس بوک، فرند فیدز، کلوب و بالاترین تبلیغات سنگینی برای «قهوه تلخ» صورت گرفته و مهران مدیری قهرمان مبارزه با سانسور و سریالش انتقادی و افشاگرانه قلمداد می شود.
با چنین جوسازی، مردم حمایت از این سریال را برخود فرض می دانند و درحالی که هیچ گاه از حق مولف در باره تولیدات سینمایی ایران پشتیبانی نکرده بودند، این بار سی دی های اصل مجموعه را با امید به قرعه کشی بخت آزمایی ش می خرند.
همزمان اقدامات تبلیغاتی تهیه کنندگان مجموعه و مهران مدیری نیز برای بهره برداری از جوگیری مردم به اوج خود می رسد و پشت سر هم چهره های مختلفی را وارد گود تبلیغاتی خود می کنند، یک بار با سید محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب پیشین عکس یادگاری می گیرند، یک بار به مهمانی افطاری احمدی نژاد می روند و بار دیگر به مجمع ائمه جماعت سراسر کشور و… هر بار سی دی های مجموعه را نیز به عنوان پیشکش با خود می برند.
همزمان اقدامات تبلیغاتی تهیه کنندگان مجموعه و مهران مدیری نیز برای بهره برداری از جوگیری مردم به اوج خود می رسد و پشت سر هم چهره های مختلفی را وارد گود تبلیغاتی خود می کنند، یک بار با سید محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب پیشین عکس یادگاری می گیرند، یک بار به مهمانی افطاری احمدی نژاد می روند و بار دیگر به مجمع ائمه جماعت سراسر کشور و… هر بار سی دی های مجموعه را نیز به عنوان پیشکش با خود می برند.
اما چند هفته بعد با نخستین مراسم قرعه کشی «قهوه تلخ» ناگهان برخی از هواداران این مجموعه از حضور نماینده وزارت ارشاد و دادستانی در آن بهت زده می شوند، همزمان یک روزنامه نگار در فیس بوک خود نوشت که این مجموعه کیسه ای بوده که برای انبوه خلق دوخته شده و احتمالا در ایام عید پس از رفع اختلافات مالی از صدا و سیما هم پخش خواهد شد.
در حالی که تهیه کنندگان آماده توزیع سری جدید مجموعه بودند، ناگهان تکه هایی از یک برنامه قدیمی مهران مدیری در هجو شبکه های ماهواره ای بر روی اینترنت پخش شد و سپس سی دی های کامل برنامه از اینجا و آنجا سردر آورد و بالاخره تمام برنامه به مدت پنجاه دقیقه بر روی اینترنت در دسترس همگان قرار گرفت.
در حالی که تهیه کنندگان آماده توزیع سری جدید مجموعه بودند، ناگهان تکه هایی از یک برنامه قدیمی مهران مدیری در هجو شبکه های ماهواره ای بر روی اینترنت پخش شد و سپس سی دی های کامل برنامه از اینجا و آنجا سردر آورد و بالاخره تمام برنامه به مدت پنجاه دقیقه بر روی اینترنت در دسترس همگان قرار گرفت.
با پخش این سی دی ها که تحت عنوان «ماهواره ها» شناخته می شود موج انتقادات علیه مهران مدیری به راه افتاد، شهرام همایون که گفته می شود هدف اصلی استهزاء مهران مدیری در این برنامه بود وی را «مزدور و حقوق بگیر وزارت اطلاعات» اعلام کرد.
در این میان البته طرفدارانی نیز برای مهران مدیری یافت شد از جمله مسیح علی نژاد که از این برنامه حمایت کرد. اما برخی دیگر از روزنامه نگاران به انتقاد از افکار عمومی یا «روحیه جوگیری» پرداختند از جمله یکی از این روزنامه نگاران به طنز بر روی فیس بوک خود نوشت:
رفتارشناسی عوام در فیس بوک: وقتی قهوه تلخ روی سی دی عرضه شد، ملت یقه ش را جر داد که باید از مهران مدیری حمایت کنیم! گفتیم گول نخورید کیسه دوخته اند برایتان|هفته پیش نماینده دادستانی و وزارت ارشاد در مراسم قرعه کشی قهوه تلخ شرکت کردند و لابد عید هم این سریال از صدا و سیمان پخش می شود| حالا که نسخه قاچاقی برنامه غیر قابل پخش مهران مدیری در هجو کانالهای مزخرف فارسی لسی آنجلسی (که الحق آینه راست نمای همان تلویزیونفارسی هاست) در آمده همه می گویند مدیری مزدور و حقوق بگیر وزارت اطلاعات است، جل الخالق!
اما چرا درست در اوج موفقیت اقتصادی قهوه تلخ این برنامه جنجالی پخش شد؟
برخی از دست اندرکاران این سریال می گویند این برنامه ای قدیمی است که چهار سال پیش برای شبکه سوم ساخته شده در بازبینی اولیه غیرقابل پخش شناخته شده و به آرشیو سپرده شده است، این برنامه فقط منحصر به ماهواره نبوده و بطور کلی برنامه ای انتقادی و هجوآمیز در باره رسانه ها از جمله صدا و سیما هم بوده است که حالا بطرزی مشکوک فقط همین قسمت از آن بر روی اینترنت قرار گرفته است!
برخی دیگر از کارشناسان نیز معتقدند رقبا به منظور کله پا کردن مدیری و جو سازی علیه او این برنامه را بیرون داده اند. اما هر چه که باشد برخی از جنبه های طنز این برنامه سبب واکنش منفی بسیاری در خارج از قاب سانسور جمهوری اسلامی می شود از جمله تمسخر همجنس گرایان، فروش مادر، فرار از کشور و…
برخی نیز جنبه های مثبت و منفی این برنامه را در کنار یکدیگر قرار داده و به جای دامن زدن به جنجال های احساسی و جوگیر کردن افکار عمومی به تائید انتقاد از سطح نازل این شبکه ها و جمع آوری دائمی پول توسط آنها می پردازند ضمن اینکه جنبه های منفی آن را نیز یادآور می شوند.
مخلص کلام، این برنامه در جمهوری اسلامی ساخته شده و طبعا تابع شرایط و ضوابط حاکم بر صدا و سیما بوده، تهیه کنندگان آن درصدد جلب رضایت مدیران تلویزیون بوده اند تا به کار خود ادامه بدهند یا شاید انتقادهای مجاز از برنامه های تلویزیونی را جبران کنند.
مهران مدیری نه قهرمان آزادی بیان است و نه مزدور مواجب بگیر وزارت اطلاعات، کارگردان و برنامه سازی است که در چارچوب جمهوری اسلامی برنامه می سازد و برای فروش برنامه هایش همزمان با احمدی نژاد و خاتمی عکس یادگاری می گیرد.
پس لطفا جوگیر نشوید و برنامه را با توجه به مجموعه شرایط پشت صحنه و نقاط ضعف و قوت ش ببنید، آن وقت برایتان روشن خواهد شد که دعوا بر سرلحاف ملاست!
در این میان البته طرفدارانی نیز برای مهران مدیری یافت شد از جمله مسیح علی نژاد که از این برنامه حمایت کرد. اما برخی دیگر از روزنامه نگاران به انتقاد از افکار عمومی یا «روحیه جوگیری» پرداختند از جمله یکی از این روزنامه نگاران به طنز بر روی فیس بوک خود نوشت:
رفتارشناسی عوام در فیس بوک: وقتی قهوه تلخ روی سی دی عرضه شد، ملت یقه ش را جر داد که باید از مهران مدیری حمایت کنیم! گفتیم گول نخورید کیسه دوخته اند برایتان|هفته پیش نماینده دادستانی و وزارت ارشاد در مراسم قرعه کشی قهوه تلخ شرکت کردند و لابد عید هم این سریال از صدا و سیمان پخش می شود| حالا که نسخه قاچاقی برنامه غیر قابل پخش مهران مدیری در هجو کانالهای مزخرف فارسی لسی آنجلسی (که الحق آینه راست نمای همان تلویزیونفارسی هاست) در آمده همه می گویند مدیری مزدور و حقوق بگیر وزارت اطلاعات است، جل الخالق!
اما چرا درست در اوج موفقیت اقتصادی قهوه تلخ این برنامه جنجالی پخش شد؟
برخی از دست اندرکاران این سریال می گویند این برنامه ای قدیمی است که چهار سال پیش برای شبکه سوم ساخته شده در بازبینی اولیه غیرقابل پخش شناخته شده و به آرشیو سپرده شده است، این برنامه فقط منحصر به ماهواره نبوده و بطور کلی برنامه ای انتقادی و هجوآمیز در باره رسانه ها از جمله صدا و سیما هم بوده است که حالا بطرزی مشکوک فقط همین قسمت از آن بر روی اینترنت قرار گرفته است!
برخی دیگر از کارشناسان نیز معتقدند رقبا به منظور کله پا کردن مدیری و جو سازی علیه او این برنامه را بیرون داده اند. اما هر چه که باشد برخی از جنبه های طنز این برنامه سبب واکنش منفی بسیاری در خارج از قاب سانسور جمهوری اسلامی می شود از جمله تمسخر همجنس گرایان، فروش مادر، فرار از کشور و…
برخی نیز جنبه های مثبت و منفی این برنامه را در کنار یکدیگر قرار داده و به جای دامن زدن به جنجال های احساسی و جوگیر کردن افکار عمومی به تائید انتقاد از سطح نازل این شبکه ها و جمع آوری دائمی پول توسط آنها می پردازند ضمن اینکه جنبه های منفی آن را نیز یادآور می شوند.
مخلص کلام، این برنامه در جمهوری اسلامی ساخته شده و طبعا تابع شرایط و ضوابط حاکم بر صدا و سیما بوده، تهیه کنندگان آن درصدد جلب رضایت مدیران تلویزیون بوده اند تا به کار خود ادامه بدهند یا شاید انتقادهای مجاز از برنامه های تلویزیونی را جبران کنند.
مهران مدیری نه قهرمان آزادی بیان است و نه مزدور مواجب بگیر وزارت اطلاعات، کارگردان و برنامه سازی است که در چارچوب جمهوری اسلامی برنامه می سازد و برای فروش برنامه هایش همزمان با احمدی نژاد و خاتمی عکس یادگاری می گیرد.
پس لطفا جوگیر نشوید و برنامه را با توجه به مجموعه شرایط پشت صحنه و نقاط ضعف و قوت ش ببنید، آن وقت برایتان روشن خواهد شد که دعوا بر سرلحاف ملاست!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان
با درود فراوان
من نمیدانم شما چرا با دین اسلام که دینی مثل دینهای الهی دیگر مانند مسیحیت، یهودیت و زرتشت است دشمنی می کنید.
من درباره ی این دین خودم تحقیق کردم و آن را کامل یافتم. ممکن است بین کسانی که این دین را پذیرفته اند انسانهای بدی موجود باشند ولی این دلیل بدی دین نیست.
شما نکاتی رو در مورد تاریخ دین اسلام و آیه هایی از قرآن در نامه های الکترونیکی خود ارسال می کنید که با تحلیل اشتباه نشان دهنده ی ویژگی های بد این دین الهی می باشد. در پستهای خود منابعی را می گذارید که متاسفانه من مطالب داخل برخی پست را در منابع پیدا نکردم. لطفا منابع را با دقت بنویسید.
ممکن است شما به وجود خدا که عربها آنرا الله زدتشتیها انرا اهورامزدا می خوانند، نداشته باشید ولی توهین به مقدسات دیگران کار انسانی نیست و ممکن است ما را در رسیدن به هدفمان که آزادی ایران و ایرانی و کل جهان است دچار مشکل کند.
با آرزوی پیروزی
پاسخ ما:
دوست گرامی ضمن سپاس از توجه شما باید بگوئیم:
ـ در کشور ما با نام اسلام می کشند , تجاوز می کنند , شکنجه می کنند و شما توقع دارید ما با آن دشمنی نکنیم؟
مطمئن باشید اگر زرتشتی , مسیحیت یا هر دین دیگری نیز چنین اعمال وحشیانه ای را انجام می داد با آنان نیز دشمنی می کردیم.
در رابطه با منابع ذکر شده در خبرنامه باید بگوئیم که اگر منبعی در خبرنامه به اشتباه ذکر شده , شما با ذکر دقیق خبر و منبع به ما یادآوری کنید. گمان ما بر این است که شما از کتابهای تازه منتشر شده در ایران به عنوان منبع رجوع می کنید.
مثلا در سوره ۹: التوبة - جزء ۱۰ آمده است:
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۵﴾
این آیه در قرآنهای جدید چاپ جمهوری اسلامی چنین معنی شده:
پس چون ماههاى حرام سپرى شد مشركان را هر كجا يافتيد دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهى به كمين آنان بنشينيد پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند راه برايشان گشاده گردانيد زيرا خدا آمرزنده مهربان است.
در صورتی که کلمه فَاقْتُلُواْ به معنای بکشد در ترجمه جدید نادیده گرفته شده. آیا منظور شما چنین منابعی می باشد؟
آیا شفاف سازی و آگاه سازی با ذکر منبع توهین به شمار می آید؟
آیا وقتی ما می گوئیم که در قرآن آمده: زنان خود را بزنید , بکشید , اسیر بگیرید , این از نظر شما توهین است؟؟
تمام مطالب ذکر شده در این خبرنامه با ذکر منبع می باشد , به عبارت دیگر مطالب ذکر شده در قرآن و سخنان پیامبران توهین آمیز است نه ما که این سخنان را منعکس می کنیم.
بار دیگر از توجه شما سپاسگزاریم
تیم خبری ایران7031
من نمیدانم شما چرا با دین اسلام که دینی مثل دینهای الهی دیگر مانند مسیحیت، یهودیت و زرتشت است دشمنی می کنید.
من درباره ی این دین خودم تحقیق کردم و آن را کامل یافتم. ممکن است بین کسانی که این دین را پذیرفته اند انسانهای بدی موجود باشند ولی این دلیل بدی دین نیست.
شما نکاتی رو در مورد تاریخ دین اسلام و آیه هایی از قرآن در نامه های الکترونیکی خود ارسال می کنید که با تحلیل اشتباه نشان دهنده ی ویژگی های بد این دین الهی می باشد. در پستهای خود منابعی را می گذارید که متاسفانه من مطالب داخل برخی پست را در منابع پیدا نکردم. لطفا منابع را با دقت بنویسید.
ممکن است شما به وجود خدا که عربها آنرا الله زدتشتیها انرا اهورامزدا می خوانند، نداشته باشید ولی توهین به مقدسات دیگران کار انسانی نیست و ممکن است ما را در رسیدن به هدفمان که آزادی ایران و ایرانی و کل جهان است دچار مشکل کند.
با آرزوی پیروزی
پاسخ ما:
دوست گرامی ضمن سپاس از توجه شما باید بگوئیم:
ـ در کشور ما با نام اسلام می کشند , تجاوز می کنند , شکنجه می کنند و شما توقع دارید ما با آن دشمنی نکنیم؟
مطمئن باشید اگر زرتشتی , مسیحیت یا هر دین دیگری نیز چنین اعمال وحشیانه ای را انجام می داد با آنان نیز دشمنی می کردیم.
در رابطه با منابع ذکر شده در خبرنامه باید بگوئیم که اگر منبعی در خبرنامه به اشتباه ذکر شده , شما با ذکر دقیق خبر و منبع به ما یادآوری کنید. گمان ما بر این است که شما از کتابهای تازه منتشر شده در ایران به عنوان منبع رجوع می کنید.
مثلا در سوره ۹: التوبة - جزء ۱۰ آمده است:
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۵﴾
این آیه در قرآنهای جدید چاپ جمهوری اسلامی چنین معنی شده:
پس چون ماههاى حرام سپرى شد مشركان را هر كجا يافتيد دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهى به كمين آنان بنشينيد پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند راه برايشان گشاده گردانيد زيرا خدا آمرزنده مهربان است.
در صورتی که کلمه فَاقْتُلُواْ به معنای بکشد در ترجمه جدید نادیده گرفته شده. آیا منظور شما چنین منابعی می باشد؟
آیا شفاف سازی و آگاه سازی با ذکر منبع توهین به شمار می آید؟
آیا وقتی ما می گوئیم که در قرآن آمده: زنان خود را بزنید , بکشید , اسیر بگیرید , این از نظر شما توهین است؟؟
تمام مطالب ذکر شده در این خبرنامه با ذکر منبع می باشد , به عبارت دیگر مطالب ذکر شده در قرآن و سخنان پیامبران توهین آمیز است نه ما که این سخنان را منعکس می کنیم.
بار دیگر از توجه شما سپاسگزاریم
تیم خبری ایران7031
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تعدادی از پیامهای تسلیت به مناسبت در گذشت شادروان شاهپور علیرضا پهلوی
با در گذشت شادروان شاهپور علیرضا پهلوی پیامهای تسلیت بسیاری از سوی گروههای , شخصیتها و احزاب سیاسی صادر شده است که به دلیل طولانی بودن بعضی از پیامها در اینجا تنها به اسامی افرادی که با صدور پیام تسلیت به خانواده پهلوی و ملت ایران تسلیت گفته اند اشاره می کنیم:
احمد پناهنده
www.apanahan.blogspot.com
www.apanahan.wordpress.com
www.toorshehtareh.blogfa.com
www.goolchai.blogsky.com
انجمن پادشاهی ایران
دردانه منوچهری فولادوند
ایمان عافار
جمشید شارمهد
جنبش سياسی- اجتماعی ِ پيروان ِ نظام مشروطه به پادشاهی رضا شاه دوم
شهریار فتحی
امید جمشیدی
میلاد 20ساله از ایران
سروش سکوت، خانواده و دوستان از درون ایران
کاردان فرهنگی ، مدیریت ، و همکاران پارس دیلی نیوز
کنگره همبستگی ایرانیان
غلامرضا پهلوی
www.apanahan.blogspot.com
www.apanahan.wordpress.com
www.toorshehtareh.blogfa.com
www.goolchai.blogsky.com
انجمن پادشاهی ایران
دردانه منوچهری فولادوند
ایمان عافار
جمشید شارمهد
جنبش سياسی- اجتماعی ِ پيروان ِ نظام مشروطه به پادشاهی رضا شاه دوم
شهریار فتحی
امید جمشیدی
میلاد 20ساله از ایران
سروش سکوت، خانواده و دوستان از درون ایران
کاردان فرهنگی ، مدیریت ، و همکاران پارس دیلی نیوز
کنگره همبستگی ایرانیان
غلامرضا پهلوی
دعوی چـــه کنی داعیه داران همه رفتند
شو بـــــار سفر بند که یــاران همه رفتند
داغ است دل لاله و نــیلی است بر سرو
کز بــــاغ جهان لاله عذاران هــــمه رفتند
گر نـــادره معدوم شود هیچ عجب نیست
کز کـــاخ هنر نــــادره کــــاران همه رفتند
افسوس که افسانه سرایان همه خفتند
انـــــدوه که انــــدوه گساران همه رفتند
فریـــــاد کــه گنجینه طــــرازان مــــعانی
گنجینه نــهادند به مــــــاران، همه رفتند
یک مــــرغ گــــرفتار در این گلشن ویران
تــنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند
خون بـــار، بــهار! از مژه در فرقت احباب
کــــز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند
شو بـــــار سفر بند که یــاران همه رفتند
داغ است دل لاله و نــیلی است بر سرو
کز بــــاغ جهان لاله عذاران هــــمه رفتند
گر نـــادره معدوم شود هیچ عجب نیست
کز کـــاخ هنر نــــادره کــــاران همه رفتند
افسوس که افسانه سرایان همه خفتند
انـــــدوه که انــــدوه گساران همه رفتند
فریـــــاد کــه گنجینه طــــرازان مــــعانی
گنجینه نــهادند به مــــــاران، همه رفتند
یک مــــرغ گــــرفتار در این گلشن ویران
تــنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند
خون بـــار، بــهار! از مژه در فرقت احباب
کــــز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وظیفه مادری در اسلام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حکایت روز
وظیفه مادری در اسلام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حکایت روز
شیخی را از احوالات مهاجرت پرسیدند، بگفت هم چون شب اول قبر ماند و هرکسی را بسته به سنگینی نامه ی اعمالش حکمی دگر است.
لیک اهل سلوک فرموده اند که هفت مرحله دارد و مرتبت هرکدام را ندانی مگر از آن مرحله به سلامت بیرون آیی و اگر مرد راه نباشی به خوان هفتم نرسی.
اول) نیت: آن لحظه است که مهاجر به ستوه می آید و عزم هجرت می کند. از این نقطه فرد از خاک خود کنده شده است و ولوله ی عزیمت در جانش افتاده و به جرگه ی مهاجرین پیوسته است. از مناسک این مرحله سعی بین صفا و مروه و دویدن به دنبال وکیل و انتظار در صف طویل درب سفارت و دارالترجمه و آزمون آیلتس و تافل و نوافل و ال و بل است و این خود اول قدم است.
دوم) استجابت: زمانی است که صبر مسافر به بار می نشیند و مهر ویزای بلاد خارجه بر پاسپورت وی کوبانده می شود. مهاجر در این مرحله خود را پیروزترین مردمان جهان می داند و هموطنانش را به چشم کور و کچل هایی می بیند که در باتلاق بی فرهنگی و ترافیک و فقر فرو می روند و به خود افتخار می کند که به زیرکی و رندی از این جهنم جهیده است.
سوم) عزیمت: مرحله ی گذاشتن تمام وابستگی ها از خانه و زندگی و متعلقین و متعلقات و دوستان و اقوام است. برخی این مرحله را به مرگ تعبیر کنند. با هجوم خاطرات و دلبستگی ها اندک اندک ترس و تردید در مهاجر فزونی می گیرد. سرانجام وی زندگی اش را در چمدانی جمع می کند و پس از گذشتن از زیر آیینه و قران به سمت ناشناخته ها رهسپار می شود. فرودگاه امام خمینی (که صد ها هزار رحمت بی کران بر مزار پاکش) آخرین بخش این خوان است.
چهارم) شعف: مهاجر چون در بلاد کفر فرو می آید خود را در بهشتی می یابد سبز و تمیز و منظم، مردمانش خندان و جوی های شراب روان و لعبتکان نیمه عریان و مو طلایی شادان از کنار وی عبور می کنند. مردان مسلمان را در این مرحله شعف دو برابر نسوان است و غالباً هنوز عرق راه از چهره بر نگرفته بر در عرق فروشی و نایت کلاب و بار و دیسکو و استریپ کلاب صف می بندند تا سیر و سلوک عرفانی خویش آغاز نمایند.
پنجم) بحران هویت: مهاجر تلاش می کند هویت گذشته اش را فراموش کرده و در جامعه ی جدید ذوب شود. وی ناگهان از "کلثوم جوراب آبادی سنگ سری اصل" تبدیل به "کاترینا ماریا سانتا کروز" می شود. اگر از جماعت نسوان باشد در این مرحله بطور حتم موههای خود را بلوند می کند و با پوست سیاه سوخته و ابرو پاچه بزی و کله ی طلایی زهره ی هر بیننده ای را می برد. در این مرتبه از سلوک دامن های کوتاه و پوشیدن لباس های آلاپلنگی و استفاده مکرر از کلمات اوه مای گاد و اوه شیت از اوجب واجبات می باشد.
ششم) غربت: در این مرحله مهاجراندک اندک متوجه می شود که در دیار جدید غربیه است و به احتمال قوی غریبه هم باقی خواهد ماند و خودش هم چیزی شبیه همان مردم کور کچلی است که از آنها فرار کرده است و هیچ سنخیتی با این مردم خونسرد و مامانی و قد بلند ندارد. جلوی آینه می ایستد و ناگهان می بیند که یک شرقی کوتوله و احساساتی و قانون گریز و سیاه سوخته است و با موههای طلایی اش نه تنها شبیه نیکول کیدمن نشده بلکه شبیه هویج شده است. در اینجا مهاجر ناگهان دچار نوستالژی شدید برای کشک بادمجان و دلمه و دیزی با نان سنگک می شود و به یاد بوی ترمه ی خانوم بزرگ و قلیون و مزه انار دون کرده و صدای نون خشکی می افتد و دیدگانش از اشک تر می شود.
مریدان پرسیدند هفتمین مرتبت چیست؟ نگاه عاقل اندر سفیهی کرد و گفت: هفتم را هر کس خودش می نویسد
لیک اهل سلوک فرموده اند که هفت مرحله دارد و مرتبت هرکدام را ندانی مگر از آن مرحله به سلامت بیرون آیی و اگر مرد راه نباشی به خوان هفتم نرسی.
اول) نیت: آن لحظه است که مهاجر به ستوه می آید و عزم هجرت می کند. از این نقطه فرد از خاک خود کنده شده است و ولوله ی عزیمت در جانش افتاده و به جرگه ی مهاجرین پیوسته است. از مناسک این مرحله سعی بین صفا و مروه و دویدن به دنبال وکیل و انتظار در صف طویل درب سفارت و دارالترجمه و آزمون آیلتس و تافل و نوافل و ال و بل است و این خود اول قدم است.
دوم) استجابت: زمانی است که صبر مسافر به بار می نشیند و مهر ویزای بلاد خارجه بر پاسپورت وی کوبانده می شود. مهاجر در این مرحله خود را پیروزترین مردمان جهان می داند و هموطنانش را به چشم کور و کچل هایی می بیند که در باتلاق بی فرهنگی و ترافیک و فقر فرو می روند و به خود افتخار می کند که به زیرکی و رندی از این جهنم جهیده است.
سوم) عزیمت: مرحله ی گذاشتن تمام وابستگی ها از خانه و زندگی و متعلقین و متعلقات و دوستان و اقوام است. برخی این مرحله را به مرگ تعبیر کنند. با هجوم خاطرات و دلبستگی ها اندک اندک ترس و تردید در مهاجر فزونی می گیرد. سرانجام وی زندگی اش را در چمدانی جمع می کند و پس از گذشتن از زیر آیینه و قران به سمت ناشناخته ها رهسپار می شود. فرودگاه امام خمینی (که صد ها هزار رحمت بی کران بر مزار پاکش) آخرین بخش این خوان است.
چهارم) شعف: مهاجر چون در بلاد کفر فرو می آید خود را در بهشتی می یابد سبز و تمیز و منظم، مردمانش خندان و جوی های شراب روان و لعبتکان نیمه عریان و مو طلایی شادان از کنار وی عبور می کنند. مردان مسلمان را در این مرحله شعف دو برابر نسوان است و غالباً هنوز عرق راه از چهره بر نگرفته بر در عرق فروشی و نایت کلاب و بار و دیسکو و استریپ کلاب صف می بندند تا سیر و سلوک عرفانی خویش آغاز نمایند.
پنجم) بحران هویت: مهاجر تلاش می کند هویت گذشته اش را فراموش کرده و در جامعه ی جدید ذوب شود. وی ناگهان از "کلثوم جوراب آبادی سنگ سری اصل" تبدیل به "کاترینا ماریا سانتا کروز" می شود. اگر از جماعت نسوان باشد در این مرحله بطور حتم موههای خود را بلوند می کند و با پوست سیاه سوخته و ابرو پاچه بزی و کله ی طلایی زهره ی هر بیننده ای را می برد. در این مرتبه از سلوک دامن های کوتاه و پوشیدن لباس های آلاپلنگی و استفاده مکرر از کلمات اوه مای گاد و اوه شیت از اوجب واجبات می باشد.
ششم) غربت: در این مرحله مهاجراندک اندک متوجه می شود که در دیار جدید غربیه است و به احتمال قوی غریبه هم باقی خواهد ماند و خودش هم چیزی شبیه همان مردم کور کچلی است که از آنها فرار کرده است و هیچ سنخیتی با این مردم خونسرد و مامانی و قد بلند ندارد. جلوی آینه می ایستد و ناگهان می بیند که یک شرقی کوتوله و احساساتی و قانون گریز و سیاه سوخته است و با موههای طلایی اش نه تنها شبیه نیکول کیدمن نشده بلکه شبیه هویج شده است. در اینجا مهاجر ناگهان دچار نوستالژی شدید برای کشک بادمجان و دلمه و دیزی با نان سنگک می شود و به یاد بوی ترمه ی خانوم بزرگ و قلیون و مزه انار دون کرده و صدای نون خشکی می افتد و دیدگانش از اشک تر می شود.
مریدان پرسیدند هفتمین مرتبت چیست؟ نگاه عاقل اندر سفیهی کرد و گفت: هفتم را هر کس خودش می نویسد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیابانی با نام کوروش در اسرائیل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیابانی با نام کوروش در اسرائیل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حکم دادگاه فرج الله سلحشور کارگردان حامی دولت؛ ۴ هزار تومان جزای نقدی!
جعفر پناهی ۶ سال زندان ۲۰ سال ممنوع کار ۲۰ سال ممنوع خروج از کشور
آفتاب: فرجالله سلحشور کارگردان سریالهای تاریخی تلویزیون به اتهام توهین به اعضای خانه سینما به پرداخت چهار هزار تومان جزای نقدی محکوم شد.
جمال خندان کوچکی، وکیل خانه سینما در پاسخ به سوالی در این زمینه تصریح کرد: «شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی جزایی تهران، آقای سلحشور را به جرم توهین به اعضای خانه سینما به پرداخت چهار هزار تومان جزای نقدی محکوم کرده که پس از تجدیدنظرخواهی متهم از دادنامه مذکور، شعبه ۲۷ دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز حکم را عینا تایید کرد.»
وی افزود: «در خصوص اتهام نشر اکاذیب نیز دادگاه با لحاظ توضیحات آقای سلحشور مبنی بر ارتکاب سهو و اشتباه و مواردی از این دست، برای وی قرار منع تعقیب صادر کرد.»
وکیل خانه سینما ابراز امیدواری کرد که مجازات جزای نقدی چهار هزار تومانی جنبه تنبیهی لازم را برای محکومعلیه داشته باشد.
حداقل جزای نقدی در ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی برای توهین به اشخاص پنجاه هزار ریال مقرر شده که دادگاه به استناد بند ۵ ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی (وضع خاص متهم و یا سابقه او) اعمال تخفیف کرده است.
این در حالی است که پرونده دیگری علیه سلحشور در شعبه ۱۰۵۷ به اتهام سرقت ادبی در جریان رسیدگی است.
جعفر پناهی ۶ سال زندان ۲۰ سال ممنوع کار ۲۰ سال ممنوع خروج از کشور
آفتاب: فرجالله سلحشور کارگردان سریالهای تاریخی تلویزیون به اتهام توهین به اعضای خانه سینما به پرداخت چهار هزار تومان جزای نقدی محکوم شد.
جمال خندان کوچکی، وکیل خانه سینما در پاسخ به سوالی در این زمینه تصریح کرد: «شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی جزایی تهران، آقای سلحشور را به جرم توهین به اعضای خانه سینما به پرداخت چهار هزار تومان جزای نقدی محکوم کرده که پس از تجدیدنظرخواهی متهم از دادنامه مذکور، شعبه ۲۷ دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز حکم را عینا تایید کرد.»
وی افزود: «در خصوص اتهام نشر اکاذیب نیز دادگاه با لحاظ توضیحات آقای سلحشور مبنی بر ارتکاب سهو و اشتباه و مواردی از این دست، برای وی قرار منع تعقیب صادر کرد.»
وکیل خانه سینما ابراز امیدواری کرد که مجازات جزای نقدی چهار هزار تومانی جنبه تنبیهی لازم را برای محکومعلیه داشته باشد.
حداقل جزای نقدی در ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی برای توهین به اشخاص پنجاه هزار ریال مقرر شده که دادگاه به استناد بند ۵ ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی (وضع خاص متهم و یا سابقه او) اعمال تخفیف کرده است.
این در حالی است که پرونده دیگری علیه سلحشور در شعبه ۱۰۵۷ به اتهام سرقت ادبی در جریان رسیدگی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تصویر خمینی در لبنان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تصویر خمینی در لبنان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان شب سیه سپید است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر