کار ما آگاه کردن شماست، شما خود باید بدانید که چه میخواهید .ما مسئول نوشته ديگران نيستيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن
E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032
مدیر مسیول : بابک خرمدین
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032
مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه دوست نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارنمای رسمی دولت موقت
www.Iran7033.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سالگرد کشف حجاب را به تمامی بانوان ایران زمین شادباش می گوئیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعر زن در ایران از پروین اعتصامی
ganjoor.net
زنان ایران پیش از کشف حجاب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کشف حجاب در ایران از نگاه ویکاپدیا
fa.wikipedia.org
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با کمال تاسف و اندوهی جانگداز درگذشت شاهپور علیرضا پهلوی را به آگاهی هم میهنانمان می رسانیم
rezapahlavi.org
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاهزاده علیرضا پهلوی از نگاه ویکاپدیا
fa.wikipedia.org
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سالگرد کشف حجاب را به تمامی بانوان ایران زمین شادباش می گوئیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعر زن در ایران از پروین اعتصامی
ganjoor.net
زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود
پیشهاش، جز تیرهروزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت میگذشت
زن چه بود آن روزها، گر زآن که زندانی نبود
کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد
کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود
در عدالتخانه انصاف زن شاهد نداشت
در دبستان فضیلت زن دبستانی نبود
دادخواهیهای زن میماند عمری بیجواب
آشکارا بود این بیداد؛ پنهانی نبود
بس کسان را جامه و چوب شبانی بود، لیک
در نهاد جمله گرگی بود؛ چوپانی نبود
از برای زن به میدان فراخ زندگی
سرنوشت و قسمتی جز تنگمیدانی نبود
نور دانش را ز چشم زن نهان میداشتند
این ندانستن، ز پستی و گرانجانی نبود
زن کجا بافنده میشد، بی نخ و دوک هنر
خرمن و حاصل نبود، آنجا که دهقانی نبود
میوههای دکهٔ دانش فراوان بود، لیک
بهر زن هرگز نصیبی زین فراوانی نبود
در قفس میآرمید و در قفس میداد جان
در گلستان نام ازین مرغ گلستانی نبود
بهر زن تقلید تیه فتنه و چاه بلاست
زیرک آن زن، کو رهش این راه ظلمانی نبود
آب و رنگ از علم میبایست، شرط برتری
با زمرد یاره و لعل بدخشانی نبود
جلوهٔ صد پرنیان، چون یک قبای ساده نیست
عزت از شایستگی بود از هوسرانی نبود
ارزش پوشانده کفش و جامه را ارزنده کرد
قدر و پستی، با گرانی و به ارزانی نبود
سادگی و پاکی و پرهیز یک یک گوهرند
گوهر تابنده تنها گوهر کانی نبود
از زر و زیور چه سود آنجا که نادان است زن
زیور و زر، پردهپوش عیب نادانی نبود
عیبها را جامهٔ پرهیز پوشاندهست و بس
جامهٔ عجب و هوی بهتر ز عریانی نبود
زن، سبکساری نبیند تا گرانسنگ است و بس
پاک را آسیبی از آلوده دامانی نبود
زن چون گنجور است و عفت گنج و حرص و آز دزد
وای اگر آگه ز آیین نگهبانی نبود
اهرمن بر سفرهٔ تقوی نمیشد میهمان
زآن که میدانست کآنجا جای مهمانی نبود
پا به راه راست باید داشت، کاندر راه کج
توشهای و رهنوردی، جز پشیمانی نبود
چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف
چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود
خسروا، دست توانای تو، آسان کرد کار
ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود
شه نمیشد گردر این گمگشته کشتی ناخدای
ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود
باید این انوار را پروین به چشم عقل دید
مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــپیشهاش، جز تیرهروزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت میگذشت
زن چه بود آن روزها، گر زآن که زندانی نبود
کس چو زن اندر سیاهی قرنها منزل نکرد
کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود
در عدالتخانه انصاف زن شاهد نداشت
در دبستان فضیلت زن دبستانی نبود
دادخواهیهای زن میماند عمری بیجواب
آشکارا بود این بیداد؛ پنهانی نبود
بس کسان را جامه و چوب شبانی بود، لیک
در نهاد جمله گرگی بود؛ چوپانی نبود
از برای زن به میدان فراخ زندگی
سرنوشت و قسمتی جز تنگمیدانی نبود
نور دانش را ز چشم زن نهان میداشتند
این ندانستن، ز پستی و گرانجانی نبود
زن کجا بافنده میشد، بی نخ و دوک هنر
خرمن و حاصل نبود، آنجا که دهقانی نبود
میوههای دکهٔ دانش فراوان بود، لیک
بهر زن هرگز نصیبی زین فراوانی نبود
در قفس میآرمید و در قفس میداد جان
در گلستان نام ازین مرغ گلستانی نبود
بهر زن تقلید تیه فتنه و چاه بلاست
زیرک آن زن، کو رهش این راه ظلمانی نبود
آب و رنگ از علم میبایست، شرط برتری
با زمرد یاره و لعل بدخشانی نبود
جلوهٔ صد پرنیان، چون یک قبای ساده نیست
عزت از شایستگی بود از هوسرانی نبود
ارزش پوشانده کفش و جامه را ارزنده کرد
قدر و پستی، با گرانی و به ارزانی نبود
سادگی و پاکی و پرهیز یک یک گوهرند
گوهر تابنده تنها گوهر کانی نبود
از زر و زیور چه سود آنجا که نادان است زن
زیور و زر، پردهپوش عیب نادانی نبود
عیبها را جامهٔ پرهیز پوشاندهست و بس
جامهٔ عجب و هوی بهتر ز عریانی نبود
زن، سبکساری نبیند تا گرانسنگ است و بس
پاک را آسیبی از آلوده دامانی نبود
زن چون گنجور است و عفت گنج و حرص و آز دزد
وای اگر آگه ز آیین نگهبانی نبود
اهرمن بر سفرهٔ تقوی نمیشد میهمان
زآن که میدانست کآنجا جای مهمانی نبود
پا به راه راست باید داشت، کاندر راه کج
توشهای و رهنوردی، جز پشیمانی نبود
چشم و دل را پرده میبایست اما از عفاف
چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود
خسروا، دست توانای تو، آسان کرد کار
ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود
شه نمیشد گردر این گمگشته کشتی ناخدای
ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود
باید این انوار را پروین به چشم عقل دید
مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود
زنان ایران پیش از کشف حجاب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کشف حجاب در ایران از نگاه ویکاپدیا
fa.wikipedia.org
نخستین نشانههای کشف حجاب را میتوان در دربار ناصرالدین شاه قاجار و در محافل روشنفکری یافت، ولی رسمیت پیدا کردن آن به دوره حکومت رضا شاه باز میگردد.
در دوران قاجار، مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.
نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پخش شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امانالله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بیحجاب بود و جنجالی در میان روحانیون ایران برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.
رضا شاه پس از تنها سفر خارجیاش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات غربگرایانه آتاتورک قرار گرفت. در این دوره نیز شایعاتی درباره ممنوعیت حجاب در مدرسههای دخترانه پخش شد، ولی قانونی در این راستا تصویب نشد.
رضا شاه ترجیح میداد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بیحجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیسالوزرا» چنین بازگو کرد:
« نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشتهاست، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمدهاست. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد. »
از این رو بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دیماه فرمان اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضا شاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تاکید کرد.
کشف حجاب در ترکیه اختیاری بود و علاوه بر آن آتاتورک فعالیتهای برنامهریزی شده و تبلیغات محتاطانهای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا میکرد. مثلا میگفت:
« خودتان را به جهان نشان دهید و رودررو به جهان بنگرید. »
اما رضاشاه این کار را با زور انجام داد و به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعهپسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسنتر و سنتی بودند و احساس برهنگی میکردند عملاً در خانه محبوس شدند.
در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعا فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بیحجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسهها و استادان زن دانشگاهها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانشآموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر دوران قاجار، مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.
نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پخش شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امانالله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بیحجاب بود و جنجالی در میان روحانیون ایران برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.
رضا شاه پس از تنها سفر خارجیاش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات غربگرایانه آتاتورک قرار گرفت. در این دوره نیز شایعاتی درباره ممنوعیت حجاب در مدرسههای دخترانه پخش شد، ولی قانونی در این راستا تصویب نشد.
رضا شاه ترجیح میداد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بیحجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیسالوزرا» چنین بازگو کرد:
« نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشتهاست، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمدهاست. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد. »
از این رو بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دیماه فرمان اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضا شاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تاکید کرد.
کشف حجاب در ترکیه اختیاری بود و علاوه بر آن آتاتورک فعالیتهای برنامهریزی شده و تبلیغات محتاطانهای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا میکرد. مثلا میگفت:
« خودتان را به جهان نشان دهید و رودررو به جهان بنگرید. »
اما رضاشاه این کار را با زور انجام داد و به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعهپسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسنتر و سنتی بودند و احساس برهنگی میکردند عملاً در خانه محبوس شدند.
در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعا فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بیحجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسهها و استادان زن دانشگاهها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانشآموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با کمال تاسف و اندوهی جانگداز درگذشت شاهپور علیرضا پهلوی را به آگاهی هم میهنانمان می رسانیم
rezapahlavi.org
چهاردهم دی ماه ۱۳۸۹
با کمال تاسف و اندوهی جانگداز درگذشت شاهپور علیرضا پهلوی را به آگاهی هم میهنانمان می رسانیم.
شادروان، همچون میلیون ها جوان ایرانی، از آنچه که به ناروا بر میهن عزیزش می گذشت سخت آزرده و غمگین بود، و نیز هیچگاه خاطرۀ دردناک مرگ پدر و خواهر عزیزش او را رها نکرد.
بسیار کوشید که به گونه ای بر این بحران درونی فائق آید، دریغا که موفق نشد، تا اینکه سرانجام در صبحگاه چهاردهم دی ماه ۱۳۸۹ (چهارم ژانویۀ ۲۰۱۱) در منزل مسکونی خود در شهر بوستون آمریکا به زندگی خود خاتمه داد و همۀ خانواده و دوستدارانش را در غمی عمیق فرو برد.
باری دیگر با همۀ مادران، پدران و وابستگان داغدار قربانیان این دوران تاریک میهن همدرد شده ایم.
رضا پهلوی، فرح پهلوی، فرحنازپهلوی، یاسمین پهلوی، نورپهلوی، ایمان پهلوی و فرح پهلوی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبا کمال تاسف و اندوهی جانگداز درگذشت شاهپور علیرضا پهلوی را به آگاهی هم میهنانمان می رسانیم.
شادروان، همچون میلیون ها جوان ایرانی، از آنچه که به ناروا بر میهن عزیزش می گذشت سخت آزرده و غمگین بود، و نیز هیچگاه خاطرۀ دردناک مرگ پدر و خواهر عزیزش او را رها نکرد.
بسیار کوشید که به گونه ای بر این بحران درونی فائق آید، دریغا که موفق نشد، تا اینکه سرانجام در صبحگاه چهاردهم دی ماه ۱۳۸۹ (چهارم ژانویۀ ۲۰۱۱) در منزل مسکونی خود در شهر بوستون آمریکا به زندگی خود خاتمه داد و همۀ خانواده و دوستدارانش را در غمی عمیق فرو برد.
باری دیگر با همۀ مادران، پدران و وابستگان داغدار قربانیان این دوران تاریک میهن همدرد شده ایم.
رضا پهلوی، فرح پهلوی، فرحنازپهلوی، یاسمین پهلوی، نورپهلوی، ایمان پهلوی و فرح پهلوی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاهزاده علیرضا پهلوی از نگاه ویکاپدیا
fa.wikipedia.org
شاهزاده علیرضا پهلوی (۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ - ۱۴ دی ۱۳۸۹) فرزند سوم محمدرضا پهلوی و فرح پهلوی بود. او در تهران به دنیا آمد. پدر و مادرش، نام عموی درگذشتهاش را بر وی نهادند.
وی با وقوع انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ در حالی که کودکی بیش نبود، به همراه خانوادهاش کشور را ترک کرد و از آن زمان در خارج از کشور به تحصیل و زندگی پرداخت. علیرضا پهلوی در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۸۹ خورشیدی، در منزل شخصیاش در خیابان نیوتون غربی در بوستون آمریکا به زندگی خود پایان داد. علیرضا پهلوی، بر اساس قوانین مشروطه، نفر دوم به تاج شاهنشاهی خاندان پهلوی پس از برادر بزرگترش رضا پهلوی بود.
تحصیلات
علیرضا پهلوی در سال ۱۳۶۷ از دانشگاه پرینستون موفق به کسب مدرک کارشناسی، از دانشگاه کلمبیا موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد و در سال ۱۳۸۳ موفق به کسب مدرک دکترا در رشته ایرانشناسی قبل از اسلام از دانشگاه هاروارد گردید.
وی به زبانهای انگلیسی، فرانسه و فارسی مسلط بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوی با وقوع انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ در حالی که کودکی بیش نبود، به همراه خانوادهاش کشور را ترک کرد و از آن زمان در خارج از کشور به تحصیل و زندگی پرداخت. علیرضا پهلوی در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۸۹ خورشیدی، در منزل شخصیاش در خیابان نیوتون غربی در بوستون آمریکا به زندگی خود پایان داد. علیرضا پهلوی، بر اساس قوانین مشروطه، نفر دوم به تاج شاهنشاهی خاندان پهلوی پس از برادر بزرگترش رضا پهلوی بود.
تحصیلات
علیرضا پهلوی در سال ۱۳۶۷ از دانشگاه پرینستون موفق به کسب مدرک کارشناسی، از دانشگاه کلمبیا موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد و در سال ۱۳۸۳ موفق به کسب مدرک دکترا در رشته ایرانشناسی قبل از اسلام از دانشگاه هاروارد گردید.
وی به زبانهای انگلیسی، فرانسه و فارسی مسلط بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تن کشته و گریه دوستان
به از زنده و خنده دشمنان
مرا عار آید از آن زندگی
که سالار باشم کنم بندگی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تن کشته و گریه دوستان
به از زنده و خنده دشمنان
مرا عار آید از آن زندگی
که سالار باشم کنم بندگی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر