۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

[iran7031:256]

کار ما آگاه کردن شماست، شما خود باید بدانید‌ که چه می‌خواهید .ما مسئول نوشته ديگران نيستيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن


هر گاه دوست نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارنمای رسمی دولت موقت
www.Iran7033.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تبلیغ ریاست جمهوری خامنه ای در اوایل کودتای57
این خامنه ای از اول هم می خواسته هدایت ذهن مردم را بر عهده بگیرد.
الان هم مردم فکر می کنند و می گویند: عجب غلطی کردیم.
و دولت هم هدایت ذهن مردم را بر عهده دارد.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برده داری در اسلام
نكاح با زنان شوهردار بر شما حرام شد مگر آن زناني كه در حمله به كفار به غنيمت ميگيريد.

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا

و زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى كه مالك آنان شده‏ايد [اين] فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است و غير از اين [زنان نامبرده] براى شما حلال است كه [زنان ديگر را] به وسيله اموال خود طلب كنيد.

سوره نسا24 آیه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نورپردازی ماشين مخصوص خامنه ای برای نورانی تر دیده شدن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدا بازهم صبورانه و با لبخند هميشگي گفت: من سكوت نكردم

هنگامی که خدا زن را آفريد به من گفت: اين زن است. وقتي با او روبرو شدي، مراقب باش که ...
اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع كرد و چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش که به او نگاه نكني. سرت را به زير افكن تا افسون افسانة گيسوانش نگردي و مفتون فتنة چشمانش نشوي كه از آنها شياطين ميبارند. گوشهايت را ببند تا طنين صداي سحر انگيزش را نشنوي كه مسحور شيطان ميشوي. از او حذر كن كه يار و همدم ابليس است. مبادا فريب او را بخوري كه خدا در آتش قهرت ميسوزاند و به چاه ویل سرنگونت ميکند مراقب باش....
و من بي آنكه بپرسم پس چرا خداوند زن را آفريد، گفتم: به چشم.
شيخ انديشه ام را خواند و نهيبم زد كه: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و اين از لطف خداست در حق تو. پس شكر كن و هيچ مگو....
گفتم: به چشم.
در چشم بر هم زدني هزاران سال گذشت و من هرگز زن را نديدم، به چشمانش ننگريستم، و آوايش را نشنيدم. چقدر دوست ميداشتم بر موجي كه مرا به سوي او ميخواند بنشينم، اما از خوف آتش قهر و چاه ويل باز ميگريختم.
هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشي از نياز به چيزي يا كسي كه نميشناختم اما حضورش را و نياز به وجودش را حس مي كردم . ديگر تحمل نداشتم . پاهايم سست شد بر زمين زانو زدم، و گريستم. نميدانستم چرا؟
قطره اشكي از چشمانم جاري شد و در پيش پايم به زمين نشست...
به خدا نگاهي كردم مثل هميشه لبخندي با شكوه بر لب داشت و مثل هميشه بي آنكه حرفي بزنم و دردم را بگويم، ميدانست.
با لبخند گفت: اين زن است . وقتي با او روبرو شدي مراقب باش كه او داروي درد توست. بدون او تو غیرکاملی . مبادا قدرش را نداني و حرمتش را بشكني كه او بسيار شكننده است . من او را آيت پروردگاريم براي تو قرار دادم. نميبيني كه در بطن وجودش موجودي را میپرورد؟
من آيات جمالم را در وجود او به نمايش درآورده ام. پس اگر تو تحمل و ظرفيت ديدار زيبايي مطلق را نداري به چشمانش نگاه نكن، گيسوانش را نظر ميانداز، و حرمت حريم صوتش را حفظ كن تا خودم تو را مهياي اين ديدار كنم...
من اشكريزان و حيران خدا را نگريستم. پرسيدم: پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ويل تهديد كردي ؟!
خدا گفت: من؟!!
فرياد زدم: شيخ آن حرفها را زد و تو سكوت كردي. اگر راضي به گفته هايش نبودي چرا حرفي نزدي؟!!
خدا بازهم صبورانه و با لبخند هميشگي گفت: من سكوت نكردم، اما تو ترجيح دادي صداي شيخ را بشنوي و نه آوای مرا ...
و من در گوشه اي ديدم شيخ دارد همچنان حرفهاي پيشينش را تكرار ميكند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زن در تفکر آخوندها






ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آذربایجانی‌ها را آزاد کنید!

هفتم شهریورماه هشتاد و نه
از اوایل بهار امسال تا کنون دهها تن از مدافعین حقوق مدنی و فرهنگی آذربایجانی در شهرهای مختلف از جمله شهرهای تبریز، تهران، کرج، اورمیه، اردبیل، میاندوآب، ماکو، کلیبر، مشکین‌شهر، خوی و صوفیان و.... دستگیر و راهی زندان شده‌اند. هرچند برخی از آنان به قید وثیقه و... آزاد شده‌اند اما هنوز گروهی به اسامی خانم‌ها حمیده فرجزاده، زهرا فرجزاده (فعالین حقوق زن) و آقایان اکبر آزاد (نویسنده و ژورنالیست)، مهندس حسن رحیمی بیات (فعال حقوق بشر)، حسین نصیری، دکتر علیرضا عبدالهی، دکتر لطیف حسنی، مهندس محمود فضلی، مهندس شهرام رادمهر، آیت مهرعلی بیگلو، بهبود قلیزاده، آیدین خواجه‌ای، بهمن نصیرزاده، حیدرکریمی، نعیم احمدی، یونس سلیمانی، شکرالله قهرمانی فرد، همگی از فعالین مدنی آذربایجان هنوز بطور متوسط سه ماه در زندان انفرادی بوده‌اند، این درحالی است که سعيد متين‌پور، علی عباسی، ودود سعادتی، رحیم غلامی و بهروز علیزاده نيز از سال گذشته همچنان در حال سپری کردن زندان خود بوده و اخیرا نیز خانم هانیه فرشی شتربان و ..... بازداشت و به مجموعه قبلی اضافه گشته‌اند.
به قرار اطلاع بسیاری از این دستگیری‌ها بدون ارائه حکم دادگستری انجام شده، آنان در زندان انفرادی نگهداری می‌شوند و از حق انتخاب وکیل محرومند، برخی تحت شکنجه‌های شدید فیزیکی و روحی قرار گرفته‌، اجازه ملاقات یا تماس تلفنی با خانواده‌شان را ندارند !
ما به عنوان جمعی از روشنفکران و فعالین سیاسی جامعه ایران ضمن تایید حقانیت آذربایجانی‌ها در طرح مطالبات فرهنگی، زبانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خویش، اعتقاد داریم که مبارزه برای تامین دموکراسی از مبارزه برای تامین حقوق اولیه اهالی مناطق اتنیک کشور جدا نیست، ما سیاست‌های تبعیض‌آمیز حکومت‌های مرکزی ایران را که موجب عقب‌ماندگی نسبی مناطق مختلف و ایجاد شکاف قومی در جامعه ایران شده است را به شدت محکوم می‌کنیم.
ما معتقدیم که مبارزه با دیکتاتوری با نادیده گرفتن، حقوق شهروندان ترک و کرد و عرب و ترکمن و بلوچ و .... موفقیتی در پی نخواهد داشت.
لذا بدین‌وسیله ضمن محکوم نمودن هرگونه مصادیق خشونت، شکنجه، تحقیر و توهین و نقض حقوق فردی بازداشت‌شدگان و با درخواست از رسانه‌های مستقل و سازمانهای حقوق بشری جهت پوشش خبری و حمایت از آنان، خواهان آزادی سریع و بی‌قیدوشرط و ارجاع پرونده آنها به یک محکمه عادله هستیم.
--------------------------------------------
امضای 1131 نفر از اساتید دانشگاه، روشنفکران، هنرمندان، ژورنالیستها فعالین حقوق زن، حقوق بشر، فعالین حقوق ملی ملیتت‌های ترک، کرد، عرب، بلوچ و گیلک و خانواده زندانیان سیاسی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زباله های ما

لاک پشت بیچاره در زمانی که کوچک بوده وارد یک حلقه ی پلاستیکی شده که در اقیانوس شناور بوده و دیگر نتوانسته از آن خارج بشود. در نتیجه این شکلی رشد کرده و دیگر توانایی اش در قایم شدن توی لاکش رو از دست داده و نه میتواند شکار کند و نه دفاع. این تازه یک نمونه است از قربانی های بی زبان زباله های ما انسان ها. 



ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قدیمی ترین هواپیمای بوئینگ دنیا در ایران می پرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسامی بازداشت شدگان در آذر ماه 89
خبرگزاری هرانا - در طی آذر ماه دست کم 100 تن از فعالین سیاسی، مدنی و قومی و مذهبی در ایران از سوی نهاد ها و ارگان های اطلاعاتی و امنیتی بازداشت شدند، اسامی 69 تن از این افراد توسط واحد آمار و نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران جمع آوری شده است.
شایان ذکر است، دست کم 100 تن از شهروندان نیز در طی آذر ماه به صورت فله ای تحت عناوین مختلفی بازداشت شدند.

1 . سلطان افشاری ، در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
2 . علی افشاری ، در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
3 . رزگار افشاری ، در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
4 . ولی افشاری ، در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
5 . شورش افشاری ، در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
6 . خديجه افشاری ، در تاریخ 29 آذر 89 در شهر بوکان بازداشت شد.
7 . منصور دريانوش ، در تاریخ 29 آذر 89 در شهر مهاباد بازداشت شد.
8 . هيمن فرمان ، در تاریخ 29 آذر 89 در شهر مهاباد بازداشت شد.
9 . ثريا مام رحمان پور ، در تاریخ 29 آذر 89 در شهر مهاباد بازداشت شد.
10 . رویا قنبری ، شهروند بهایی در تاریخ 29 آذر 89 در شهر ساری بازداشت شد.
11 . هادی حیدری ، در تاریخ 28 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
12 . فاطمه عرب سرخی ، در تاریخ 28 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
13 . محمد شفیعی ، در تاریخ 28 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
14 . علیرضا طاهری ، در تاریخ 28 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
15 . ابوالفضل طبرزدی ، برادر زاده حشمت الله طبرزدی در تاریخ 28 آذر 89 در شهر اهواز بازداشت شد.
16 . هاشم صباغیان ، در تاریخ 24 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
17 . حجت الاسلام سلیمانی ، در تاریخ 24 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
18 . کاوه خليفه ای ، در تاریخ 20 آذر 89 در شهر سقز بازداشت شد.
19 . آزاد رستمی ، در تاریخ 20 آذر 89 در شهر سقز بازداشت شد.
20 . اميد محمد امينی ، در تاریخ 20 آذر 89 در شهر سقز بازداشت شد.
21 . خانم ملکی ، همسر نوری زاد در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
22 . زینب نوری زاد ، در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
23 . فائزه نوری زاد ، در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
24 . علی نوری زاد ، در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
25 . فخرالسادات محتشمی پور ، همسر سید مصطفی تاج زاده در تاریخ 25 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
26 . هاشم كریمی ، نوكیش مسیحی در تاریخ 15 آذر 89 در شهر کرج بازداشت شد.
27 . فريبرز رئيس دانا ، اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی در تهران در تاریخ 27 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
28 . وحید نصرتی ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
29 . هومن جعفری ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
30 . سوین شیوا ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
31 . مجید صادقی ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
32 . حجت صحرایی ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
33 . نامعلوم سعیدی ، فعال دانشجویی در تاریخ 16 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
34 . شاخوان حسینی ، در تاریخ 19 آذر 89 در شهر سقز بازداشت شد.
35 . علی شكوری‌راد ، در تاریخ 18 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
36 . جواد وفایی ، مسئول شاخه جوانان حزب جامعه مدنی ایران در تاریخ 17 آذر 89 در شهر همدان بازداشت شد.
37 . امید قنبری ، شهروند بهایی در تاریخ 18 آذر 89 در شهر ساری بازداشت شد.
38 . امیر هادی انواری ، خبرنگار روزنامه شرق در تاریخ 18 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
39 . ریحانه طباطبایی ، خبرنگار سرویس سیاسی روزنامه شرق در تاریخ 21 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
40 . مهران فرجی ، روزنامه نگار حوزه اجتماعی در تاریخ 17 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
41 . حسین مهدوی ، دبیر سابق انجمن اسلامی در تاریخ 13 آذر 89 در شهر خرم آباد بازداشت شد.
42 . محمد مهمان نواز ، هوادار آیت الله بروجردی در تاریخ 15 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
43 . سراج كيان ، شهروند بهایی در تاریخ 1 آذر 89 در شهر مازندران بازداشت شد.
44 . مجيد صفری ، شهروند بهایی در تاریخ 1 آذر 89 در شهر مازندران بازداشت شد.
45 . خانم لطفي ، شهروند بهایی در تاریخ 1 آذر 89 در شهر مازندران بازداشت شد.
46 . احمد غلامی ، سردبیر روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
47 . علی خدابخش ، سرمایه گذار روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
48 . فرزانه روستایی ، دبیر گروه بین الملل روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
49 . کیوان مهرگان ، دبیر سرویس سیاسی روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ 16 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
50 . رحمان رازخدیو ، اعضای شواری روستایی در مریوان در تاریخ 8 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
51 . مجید مریمی ، اعضای شواری روستایی در مریوان در تاریخ 8 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
52 . وحید طلایی ، عضو کمیته پیگیری حقوقی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در تاریخ 10 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
53 . ساجده کیانوش راد ، اصلاح طلب در تاریخ 7 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
54 . عبدالله شهبازی ، مورخ و نويسنده در تاریخ 10 آذر 89 در شهر فارس بازداشت شد.
55 . خيرالله حق جويان ، پیروان اهل حق در تاریخ 3 آذر 89 در شهر کرمانشاه بازداشت شد.
56 . حجت ذنوريان ، پیروان اهل حق در تاریخ 6 آذر 89 در شهر کرمانشاه بازداشت شد.
57 . ابراهیم سلیمانی ، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ 4 آذر 88 در شهر مریوان بازداشت شد.
58 . برهان رازخدیو ، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ 4 آذر 88 در شهر مریوان بازداشت شد.
59 . حمید مریمی ، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ 4 آذر 88 در شهر مریوان بازداشت شد.
60 . امید نوری ، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ 4 آذر 88 در شهر مریوان بازداشت شد.
61 . ابوبکر یگانه ، در تاریخ 6 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
62 . عادل سهرابی ، در تاریخ 6 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
63 . رفیق سهرابی ، در تاریخ 6 آذر 89 در شهر مریوان بازداشت شد.
64 . مرتضی کُمساری ، عضو سندیکای شرکت واحد تهران و حومه در تاریخ 2 آذر 89 در شهر تهران بازداشت شد.
65 . سیاوش حاتم ، فعال دانشجویی در تاریخ 2 آذر 89 در شهر نامعلوم بازداشت شد.
66 . اسماعیل سلمان پور ، عضو سابق شورای عمومی انجمن اسلامی در تاریخ 14 آذر در شهر تهران بازداشت شد.
67 . فرزاد اسلامی ، دبیر سابق تشکیلات کانون دانشجویان مسلمان در تاریخ 14 آذر در شهر تهران بازداشت شد.
68 . افشین کشتکاری ، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شیراز در تاریخ 13 آذر 89 در شهر شیراز بازداشت شد.
69 . هژیر رنجبری ، دانشجو در تاریخ 17 آذرماه 89 در شهر بانه بازداشت شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ترور , شکنجه , اعدام 
این است دین اسلام

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعری از خبرگزاری فارس و پاسخ آن از سوی یک هموطن

گم شدی آوازه خوان پیر ما
گم شدی آخر به زیر دست و پا

کرد بیگانه تو را ابزار خویش
خود شدی تا نور حق دیوار خویش

ربنایت چون خودت از یاد رفت
خیل شاگردان، هلا! استاد رفت

رفته‌ای از پیش ماها دور حیف
در سر پیری شدی مغرور حیف

مطرب عهد شبابم بوده‌ای
مزه نان و کبابم بوده‌ای

خوب می‌خواندی صدایت خوب بود
بعد تاج اصفهان مطلوب بود

می‏زدی چه چه برای شیخ و شاب
با نوای تار و تنبور و رباب

هست ساز اینک ولی آواز نیست
یک در گوشی به سویت باز نیست

تا نپیوندی عزیزم بر زوال
کاشکی بودی مرید اعتدال

مکر آمریکا تو را منفور کرد
زرق و برق غرب چشمت کور کرد

چونکه پیراهن دو تا شد بد شدی
مثل آن مطرب که بد می‌زد شدی

«سایه»ات فرموده بود آوازه‌خوان
که مرید پیردل باش و بمان

لیک ‌ای مطرب دریغا که غرور
کرد از مردم تو را صد سال دور

وقت پیری ناز کردی با همه
ناز را آغاز کردی با همه

ناز کم کن سوی ملت باز گرد
کم بگو ازیأس ای استاد زرد

چند بیتی فی البداهه و بی ویرایش از حقیر به این شاعر نمای نون به نرخ روز خور

گم نخواهد شد صدای ِ ناز من
چونکه از دل می رسد آواز من

این نه آواز من و ساز من است
این صدای سالهای میهن است

ربنا خواندم که ملت روزه بود
روزه ی دل بود و غمها می فزود

من صدای شادی این مردمم
من خود آزادی این مردمم

حیف عمری را که جهل آمد پدید
حیف ملت رنگ آزادی ندید

من نه پیرم آنچه را گفتی حسود
پیر راهم دان به هر بود و نبود

مطربم خواندی عزیزا ، جاهلی
جاهلی؟ نه ،نه ،بلکه عاملی

تاج را قدرش شناسی بی خرد
ای که خواندی ملتی را رنگ زرد؟

ملتی را گر ندیدی . مرده ای
چوب رب را بی صدا تو خورده ای

این نشان است تا روی رو به زوال
هرکه شد خارج ز مرز اهتدال

قدر "سایه" می شناسی ای عدو؟
او که هجرت کرد از رفته بر او

سایه خورشید است در این آسمان
گرچه گفته است او مرا آوازه خوان

خانه ی من شد دل پیر و جوان
معبد عشاق دل شد آستان

من غرور خود ز ملت یافتم
نی به زر یا زور قدری یافتم

ناز را بازار ملت می خرد
ملتی نامم به عزت می برد

من اگر خاشاک باشم بهتر است
بهتر از آنکس که مخدوم زر است

خادمش افسوس نادان است و بس
کی شناسد فرق زر با جمله خس

من اگر پیرم ولی مستغنیم
بی نیاز احترامم ،دون نیم

گوشه گوشه ،نام من آواز شد
آگهی شعرت به کین ،همساز شد

جاهلا! زین بیش تو یاوه مگو
رو ره عشق مرا ای دل بپو

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ملتی که با حیوانات خانگی خود چنین می کند

می تواند توقع داشته باشد که دولتش با مردمش چنین نکند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رتبه‌هاي زيباي جمهوري اسلامي ایران، بعد از 30 سال حكومت

رتبه هاي بالاي جدول:
خودكشي زنان : رتبه سوم جهان
اعدام: رتبهٔ دوم جهان بعد از چين و به نسبت جمعيت رتبه اول
آمار مهاجرت نخبگان از ميان 91 كشور : رتبه اول جهان
خطرناك ترين كشور براي وبلاگ نويسان : رتبه سوم جهان
آزادي مطبوعات : رتبه ۱۷۲ از ۱۷۵كشور
رتبه ۱۶۸در زمينه فساد دولتي
رتبه 88 از نظر شاخص توسعه انساني
ارزش گذرنامه ايراني در قعر جدول جهاني اعتبار
رتبه ۱۲۳ جهاني در تامين سلامت مردم
رتبه 219 نرخ تورم در ميان 225 كشور،
ايران بالاتر از آنگولا در «انتهاي جدول» جاذبه هاي تجاري
رتبه جهاني 101 سهم زنان ايران در مديريت ميان 120 كشور
رتبه 144 فضاي كسب و كار جهان
رتبه 186 در سرعت اينترنت
ايران رتبه 172 از ميان 176كشور را براي آزادي رسانه كسب كرد .
و....
ريال ايران سومين پول بي ارزش جهان!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسلام و آغوش باز ایرانیان
در سال ۶۳۶ میلادی اعراب مسلمان به ایران حمله کردند. بسیاری از ما از جنایت اعراب کم و بیش شنیده ایم. کیست نداند تازیان با ما چه کردند .اما از اسناد و جزئیات این وقایع بی‌ خبریم. این فقر آگاهی‌ تا آنجا پیش رفته است که متاسفانه عده‌ای نیز بر این گمان هستند که ایرانیان با آغوش باز به استقبال اعراب شتافتند!!! به همین دلیل بر آن شدم که به بخشی از آن اشاره ‌کنم .

اسناد جنایات اعراب در ده‌ها کتاب معتبر بیان شده است که آن را غیر قابل انکار می‌کند.اعرابِ شبه‌جزیرهٔ عربستان در طی گشودن پیاپی شهرهای ایران قساوتی در خور شهرت تاریخیشان بروز دادند. سوزاندن شهر، آتش زدن کتب، برکندن درختان، کشتار مردان و برده‌ گرفتن زنان و کودکان و فروش آنان در بازارهای عربستان از جمله این جنایت بود. بارها کار بدانجا رسانیدند که مردان اسیر را می کشتند تا جوی خون برانند.

ایرانیان در جنگ جلولاء و جنگ نهاوند از خود مقاومت درخشانی نشان دادند. اعراب مسلمان در این جنگ سفاکی و خشونت بسیار. در این جنگ تعداد فراوانی از زنان و کودکان ایرانی به اسارت رفتند و از اموال و غنیمت ها؛ چندان نصیب اعراب مسلمان گردید که در هیچ کتابی اندازه ی آن ذکر نشده است. عبدالحسین زرین کوب می نویسد: فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیری باندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند.شست هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند ؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند - کتاب دو قرن سکوت - عبدالحسین زرین کوب

پس از تسلط اعراب نیز ایرانیان هرگز دست از مقاومت در برابر آنان بر نداشتند. درطول سالهای اشغال در همه شهر ها و ولایات ایران؛ اعراب مسلمان با مقاومت های سخت مردم روبرو شدند. در اکثر شهرها؛ پایداری و مقاومت ایرانیان بیرحمانه سرکوب گردید که به موارد ذیل می توان اشاره کرد:

در حمله به سیستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند بطوریکه ربیع ابن زیاد ( سردار عرب ) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان ( یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند؛ و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار ( یک میلیون ) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز. ( کتاب تاریخ سیستان - کتاب تاریخ کامل جلد1)

در حمله اعراب به ری مردم شهر پایداری و مقاومت بسیار کردند ؛ بطوریکه مغیره ( سردار عرب ) در این جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگیدند و پایمردی کردند... و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با نی شماره کردند و غنیمتی که خدا از ری نصیب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .( کتاب تاریخ طبری؛ جلد پنجم (

در حمله به شاپور نیز مردم پایداری و مقاومت بسیار کردند بگونه ای که عبیدا ( سردار عرب ) بسختی مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصیت کرد تا به خونخواهی او؛ مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهیان عرب نیز چنان کردند و بسیاری از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخی - کتاب تاریخ طبری جلد پنجم(

در حمله به الیس؛ جنگی سخت بین سپاهیان عرب و ایران در کنار رودی که بسبب همین جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گردید در گرفت. در برابر مقاومت و پایداری سرسختانه ی ایرانیان؛ خالد ابن ولید نذر کرد که اگر بر ایرانیان پیروز گردید « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسیان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ می آوردند و در رود گردن می زدند » مغیره گوید که « بر رود؛ آسیاب ها بود و سه روز پیاپی با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هیجده هزار کس یا بیشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسیان ) در الیس هفتاد هزار تن بود. ( کتاب تاریخ طبری؛ جلد چهارم - کتاب تاريخ ده هزار ساله ايران؛ جلد دوم (

در شوشتر؛ مردم وقتی از تهاجم قریب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهای سه پهلوی آهنین بسیار ساختند و در صحرا پاشیدند. چون قشون اسلام به آن حوالی رسیدند ؛ خارها به دست و پای ایشان بنشست ؛ و مدتی در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند و آنانی را که از پذیرفتن اسلام خود داری کرده بودند گردن زدند. (کتاب الفتوح– کتاب تذکره شوشتر)

در چالوس رویان؛ عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی اسلام به بهانه (دادرسی ) و رسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و سپس مردم را یک یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند ... و دیه ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور می بردند. (کتاب تاریخ طبرستان - کتاب تاریخ رویان )

در حمله به سرخس؛ اعراب مسلمان «همه ی مردم شهر را بجز یک صد نفر ؛ کشتند . (کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم )

در حمله به نیشابور؛ مردم امان خواستند که موافقت شد؛ اما مسلمانان چون از اهل شهر کینه داشتند؛ به قتل و غارت مردم پرداختند؛ بطوریکه « آنروز از وقت صبح تا نماز شام می کشتند و غارت می کردند. (کتاب الفتوح (

در حمله ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (کتاب تاریخ طبری جلد پنجم - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم)

پس از فتح" استخر" (سالهای 28-30 هجری) مردم آنجا سر به شورش برداشتند و حاکم عرب آنجا را کشتند. اعراب مسلمان مجبور شدند برای بار دوم" استخر" را محاصره کنند.مقاومت و پایداری ایرانیان آنچنان بود که فاتح "استخر" (عبدالله بن عامر) را سخت نگران و خشمگین کرد بطوریکه سوگند خورد که چندان بکشد از مردم " استخر" که خون براند. پس خون همگان مباح گردانید و چندان کشتند خون نمی رفت تا آب گرم به خون ریختند پس برفت و عده کشته شدگان که نام بردار بودند "چهل هزار کشته " بودند بیرون از مجهولان. (کتاب فارسنامه ابن بلخی - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم)

رامهرمز نیز پس از جنگی سخت به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و فاتحان عرب؛ بسیاری از مردم را کشتند و زنان و کودکان فراوانی را برده ساختند و مال و متاع هنگفتی بچنگ آوردند . ) کتاب الفتوح (

مردم کرمان نیز سالها در برابر اعراب مقاومت کردند تا سرانجام در زمان عثمان؛ حاکم کرمان با پرداخت دو میلیون درهم و دو هزار غلام بچه و کنیز؛ بعنوان خراج سالانه؛ با اعراب مهاجم صلح کردند. ) کتاب تاریخ یعقوبی - کتاب تاریخ طبری جلد پنجم - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم (

جنایات اعراب تنها به این شهر‌ها ختم نشده است و اینها تنها گوشه‌ای از تاراج میهنمان به دست تازیان بود و آشکارا مقاومت ایرانیان در برابر آنان را ثابت می‌کند.

در کتاب عقدالفرید چاپ قاهره-جلد ۲ صفحه ۵ -سخنی از خسرو پرویز نقل شده که می گوید: اعراب را نه در کار دین هیچ خصلت نیکو یافتم و نه در کار دنیا. آنها را نه صاحب عزم و تدبیر دیدم و نه اهل قوت و قدرت. آنگاه گواه فرومایگی و پستی همت آنها همین بس که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند .فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی می کشند و یکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی می خورند.از خوردنیها و پوشیدنیها و لذتها و کامروانیهای این جهان یکسره بی بهره اند.

برگرفته از:

کتاب تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری / کتاب تاریخ بخارا، ابوبکر نرشخی
کتاب فتوح البلدان، احمد بن یحیی بلاذری / کتاب مروج الذهب ، علي بن حسين مسعودی
کتاب غرر اخبار ملوک الفرس، ابومنصور ثعالبی / کتاب فارس نامه ی ابن بلخی
کتاب مجمل التواریخ و القصص- به تصحیح محمدتقی بهار
کتاب عقدالفرید، ابن عبدربة المالك / کتاب تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار
کتاب آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسي / کتاب اخبار الطوال، ابوحنیفه دینوری
کتاب تاریخ سیستان، مولانا شمس‌الدین محمد موالی- محمود بن یوسف اصفهانی
کتاب تاریخ رویان، مولانا اولياءالله آملی / کتاب تذکره شوشتر، سید عبدالله شوشتری
کتاب تاریخ کامل، علی ابن اثیر / کتاب تاریخ یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب
کتاب دو قرن سکوت، عبدالحسین زرین کوب / کتاب الفتوح، ابن اعثم کوفی
کتاب تاريخ ده هزار ساله ايران، عبدالعظيم رضايي / کتاب شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی
کتاب ملاحظاتی در تاریخ ایران، علی میر فطروس / تارنمای زندیق

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرمابه جمهوری اسلامی !
از میان مطالب دریافتی

حکایت حکومت و دولت درجمهوری اسلامی مَثَل گرمابه است، و پست ومقام و مسئولیت، لُنگ این گرمابه، این لنگ ساعتی در اختیارتوست و بعد از تو دیگری بر کمر می بندد، اگر آنرا در حمام از تو بستانند، مکشوف العوره خواهی شد، باید دستی در پیش و دستی در پس بگیری و از حمام بدر شوی، ممکن است کودکان خیره سری هم در حمام باشند و تو را بدون لنگ ببینند و هو کنند - که همیشه هستند - انگار برای این کار زاده شده اند و حقوق می گیرند!
این پست و مقام ستارالعیوب است، تا می‌توانید به هر حیله و ترفند، این لنگِ پست و مقام و مسئولیت را نگه دارید، اگر لازم شد مدح و ثنایی بگویید، دستی ببوسید، یا در جایی شتر دیدید، ندیدید! الاهم و فی الاهم کنید، شما که آبرویتان را مفت بدست نیاورده اید، لنگ را بچسبید! تا بر دولت و وزارت و وکالت تکیه زده اید عیبتان مستور و پرونده ها مختومه است! وای به روزی که لنگ از شما بستانند، همان چاکران و نوکران و دستبوسان آستان، شما را هو می کنند! از گذشته عبرت بگیرید، شما نیز گذشته‌ی آیندگانید! این شتری است که در خانه همه می خوابد!
دولت اول: یادش بخیر، در خیابان ها فریاد می زدیم: " بازرگان، بازرگان، نخست وزیر ایران" چه شد؟ بی آبرویش کردند، مجلس ختمی هم نمی توان برایش گرفت، به جرم عضویت در حزب او زندان های طویل المدت می برند!
دولت دوم: ابوالحسن بنی صدر را می گویم، آخوندزاده بود، پدرش عالم اول همدان بود، امام به پدرش علاقه‌مند بود، بیش از یازده میلیون رای داشت، چه شد؟ با چهره گریم شده از کشور گریخت! لنگش را که گرفتند، دیگر در ملاء عام نتوانست ظاهر شود!
دولت سوم : دولت شهید رجایی، کمتر از یک ماه دوام داشت، شانس آورد که با لنگ در حمام شهید شد، اگر زنده می ماند، لنگش می ستاندند و مثل بقیه می شد، پس بیایید - به قول شهید باکری- دعا کنیم که شهید شویم، ظاهراً مسئول خوب در جمهوری اسلامی، شهید است!
دولت چهارم : مهندس موسوی، او که از سران فتنه است و افراطی های جناح راست برای اعدام او عجله دارند، در خیابان‌ها و در تظاهرات دولتی هم به او ناسزا می گویند، در کنار نماز عبادی سیاسی جمعه هم عکس او و دیگر سران فتنه را در آتش منتشر می کنند! یکی او را انگلیسی و دیگری او را عامل موساد می‌نامد!
دولت پنجم : آیت الله هاشمی رفسنجانی، او را که ریشه فتنه می خوانند و احمدی نژاد و مشایی و فاطی رجبی و ... او را مفصل هو کرده اند، شعارهای 9 دی را فراموش نکرده ایم: " تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته " و شعار علیه فرزندانش!
دولت ششم : حجةالاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، او هم که در آتش سران فتنه می سوزد و عده ای معتقدند باید او را اعدام کرد یا دست و پایش را از خلاف برید!
دولت هفتم : هنوز لنگ بر کمر دارد، گاهی لنگ بالا می رود و کسانی هو می کنند، مثل ماجرای مشایی و رحیمی و کردان و فقیه و یک میلیارد دلار و ....! وای به روزی که لنگ از او بستانند ! آن وقت است که دیگر نمی‌توان با رانت لنگ از محاکمه فرار کرد!
پس ای دولتمردان؛ علیکم باللنگ، اوصیکم باللنگ، استعینوا باللنگ، اگر می توانید با خود لنگی به همراه بیاورید، هرچند حمامی اجازه خروج لنگ از حمام را نخواهد داد!
جمعه 26 آذر 1389 / مهدی خزعلی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سهرابیم، نداییم، ما همه یک صداییم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر