کار ما آگاه کردن شماست، شما خود باید بدانید که چه میخواهید .ما مسئول نوشته ديگران نيستيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن
E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032
مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه دوست نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارنمای رسمی دولت موقت
www.Iran7033.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از نقشه های گوگل کشف شد- ستاره داوید نماد یهودیت ، در پشت بام ساختمان شرکت هواپیمایی ملی ایران ایر قابل رویت است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باز هم قتل خیابانی و باز هم نظاره پلیس بزدل به فرماندهی ؟! اسماعیل احمدی مقدم
iran7031.blogspot.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر در ایران کسی با چاقو به شما حمله کرد چه باید بکنید
dambooli.wordpress.com
مادر شهلا جاهد پس از اعدام دخترش
سایت خبرنگاران سبز greencorrespondents
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویکیلیکس: اطلاع لاریجانی و تمام سران رژیم از وقوع تجاوز در کهریزک
khodnevis.org
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاکمان همکار ميرغضب
عزیزالله رجب زاده -فرمانده (سابق) پلیس تهران
سلامی - جانشین فرمانده کل سپاه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن
E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032
مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه دوست نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارنمای رسمی دولت موقت
www.Iran7033.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از نقشه های گوگل کشف شد- ستاره داوید نماد یهودیت ، در پشت بام ساختمان شرکت هواپیمایی ملی ایران ایر قابل رویت است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باز هم قتل خیابانی و باز هم نظاره پلیس بزدل به فرماندهی ؟! اسماعیل احمدی مقدم
iran7031.blogspot.com
زنی با چاقوی خود به شکم مردی میزند. بعد از مدتی پلیس از راه میرسد و عقب نشینی میکند و به تماشا می ایستد. اورژانس از راه میرسد او هم به تماشا می ایستد. این فیلم در یکی از خیابانهای کرج گرفته شده است
اینجا میدان کاج نیست.اینجا قاتل مرد نیست ولی باز هم با چاقو باز هم در حضور پلیس کسی کشته میشود. و پلیس به نظاره میشیند. اینجا وظیفه پلیس برخورد با قاتل و جرم و جنایت نیست. اینجا پلیس پول میگیرد تا نگاه کند..
http://qooy.com/files/OAWUEJ2OU3/chagho.zipاینجا میدان کاج نیست.اینجا قاتل مرد نیست ولی باز هم با چاقو باز هم در حضور پلیس کسی کشته میشود. و پلیس به نظاره میشیند. اینجا وظیفه پلیس برخورد با قاتل و جرم و جنایت نیست. اینجا پلیس پول میگیرد تا نگاه کند..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر در ایران کسی با چاقو به شما حمله کرد چه باید بکنید
dambooli.wordpress.com
این مطلب طنز نیست. اگر کسی با چاقو به شما حمله کرد بهترین کار این است که بگویید " به امام فحش می دی؟؟!!" آن وقت پلیس سر می رسد و طرف را دست گیر می کند و شما جان سالم به سر می برید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمادر شهلا جاهد پس از اعدام دخترش
سایت خبرنگاران سبز greencorrespondents
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویکیلیکس: اطلاع لاریجانی و تمام سران رژیم از وقوع تجاوز در کهریزک
khodnevis.org
یکی از اسناد ویکی لیکی راجع به گزارش تماسهای سفیر سابق اتریش در ایران - نحت عنوان Postl از او یاد شده است- با مقامات رژیم است. از جمله در یکی این از گزارشات می خوانیم :
Postl گفت که لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی احتمالا موافق معامله راکتور تحقیقاتی تهران نبود ، اما وقتی که MsnOff از او سئوال کرد که آیا او واقعا مخالف معامله بوده یا برای اینکه احمدینژاد بنظر موافق این معامله بود، این موضع را گرفت، در پاسخ،Postl گفت که این موضوع به فضای بعد از انتخابات گره خورده است. Postl اشاره کرد که او در پاسخ به این پرسش از یکی از نزدیکان لاریجانی که آیا لاریجانی ازتجاوز به زندانیان که در ارتباط با انتخابات دستگیر شده بودند، آگاه بوده است یا نه گف:که نه تنها لاریجانی آگاه بود، بلکه همه مقامات از آنچه که در داخل زندان می گذشت، اطلاع داشتند. با این وجود ، وقتی لاریجانی، درعلن در مورد این موضوع صحبت کرد ، اظهار داشت که
واضح است که تجاوز جنسی رخ نداده است و در نتیجه از اعتبارش نزد مردم ایران کاسته شد. برآورد Postl از اینکه لاریجانی جوابی مبهمتر نداده است ، مانند اینکه بگوید در باره مسئله تحقیق خواهد کرد، نشان میدهد که لاریجانی از بالا تحت فشار شدید است. با توجه به اینکه آنچه که احمدی نژاد بعد از انتخابات کرد، بطور واضح اشتباه بود و همچنین بیزاری لاریجانی از احمدی نژاد ، پیشنهاد راکتور تحقیقاتی تهران اولین فرصتی بود برای لاریجانی تا به احمدی نژاد ضربه بزند.
Postl گفت که لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی احتمالا موافق معامله راکتور تحقیقاتی تهران نبود ، اما وقتی که MsnOff از او سئوال کرد که آیا او واقعا مخالف معامله بوده یا برای اینکه احمدینژاد بنظر موافق این معامله بود، این موضع را گرفت، در پاسخ،Postl گفت که این موضوع به فضای بعد از انتخابات گره خورده است. Postl اشاره کرد که او در پاسخ به این پرسش از یکی از نزدیکان لاریجانی که آیا لاریجانی ازتجاوز به زندانیان که در ارتباط با انتخابات دستگیر شده بودند، آگاه بوده است یا نه گف:که نه تنها لاریجانی آگاه بود، بلکه همه مقامات از آنچه که در داخل زندان می گذشت، اطلاع داشتند. با این وجود ، وقتی لاریجانی، درعلن در مورد این موضوع صحبت کرد ، اظهار داشت که
واضح است که تجاوز جنسی رخ نداده است و در نتیجه از اعتبارش نزد مردم ایران کاسته شد. برآورد Postl از اینکه لاریجانی جوابی مبهمتر نداده است ، مانند اینکه بگوید در باره مسئله تحقیق خواهد کرد، نشان میدهد که لاریجانی از بالا تحت فشار شدید است. با توجه به اینکه آنچه که احمدی نژاد بعد از انتخابات کرد، بطور واضح اشتباه بود و همچنین بیزاری لاریجانی از احمدی نژاد ، پیشنهاد راکتور تحقیقاتی تهران اولین فرصتی بود برای لاریجانی تا به احمدی نژاد ضربه بزند.
10. (C) Postl said that Majles Speaker Larijani probably
was not in favor of the Tehran Research Reactor (TRR) deal,
but when MsnOff questioned whether he really opposed the deal
or was responding to the fact that Ahmadinejad came out in
favor of the deal, Postl recounted another possibility tied
to the post-election environment. Postl noted that he had
asked someone close to Larijani whether he was aware of the
rapes of election-related prisoners. The interlocutors said
that not only was Larijani aware, but all officials were
aware of what was going on inside the prison. Nevertheless,
when Larijani spoke publicly about the issue, he stated
clearly that the rapes are not occurring and thus lost some
credibility with the Iranian public. To have not given a
more ambiguous response, such as that he would look into the
situation, Larijani must have been under strong pressure from
above, in Postl's estimation. Given the clarity that what
Ahmadinejad had done after the election was wrong and
Larijani's distaste for Ahmadinejad, the TRR proposal may
have been Larijani's first opportunity to strike back at Ahmadinejad.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــwas not in favor of the Tehran Research Reactor (TRR) deal,
but when MsnOff questioned whether he really opposed the deal
or was responding to the fact that Ahmadinejad came out in
favor of the deal, Postl recounted another possibility tied
to the post-election environment. Postl noted that he had
asked someone close to Larijani whether he was aware of the
rapes of election-related prisoners. The interlocutors said
that not only was Larijani aware, but all officials were
aware of what was going on inside the prison. Nevertheless,
when Larijani spoke publicly about the issue, he stated
clearly that the rapes are not occurring and thus lost some
credibility with the Iranian public. To have not given a
more ambiguous response, such as that he would look into the
situation, Larijani must have been under strong pressure from
above, in Postl's estimation. Given the clarity that what
Ahmadinejad had done after the election was wrong and
Larijani's distaste for Ahmadinejad, the TRR proposal may
have been Larijani's first opportunity to strike back at Ahmadinejad.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاکمان همکار ميرغضب
حاکمانی که هرکدام يک دسته و گروه زير دستشان است و همه بايستی در دادگاه های مردمی محاکمه صحرایی بشوند.
غلامحسين محمدی گلپايگانیعزیزالله رجب زاده -فرمانده (سابق) پلیس تهران
سلامی - جانشین فرمانده کل سپاه
محمد حسین زاده حجازی، جانشین فرمانده سپاه
رضا محمد سلیمانی - فرمانده سپاه قمر بنی هاشم
ناصر مالکی
این کسی است که فرماندهی اوباش و اسلحه به دستان مسجد لولاگر
را به عهده داشت
تیم بازجویان و شکنجه گران
تره به تخمش میره ، حسنی به باباش : هفت تیر کش بالا،
فرزند سردار حق طلب است.
حاج آقا "احمد ابريشمچی"سرمایه دار بزرگ
و مالک شرکت نوکیا در ایران
محمدرضا ثمانی - معروف به نقدی
فرمانده بسیج
علی فضلی فرمانده سپاه سيد الشهدای استان تهران
سرتیپ حسين همدانی فرمانده سپاه محمد رسول الله
محمدرضا رحیمی یکی از وفاداران محموداحمدی نژاد،
چهره پشت پرده کهریزک
سردار مهندس "طه طاهری" با نامهای مستعار "مسعود صدرالاسلام" و یا "مسعود صالح
که عده ای از نزدیکانش او را "صدر" صدا میزنند
اسماعیل افتخاری معروف به اسمال تیغ زن
محمد علی جعفری -فرمانده سپاه پاسداران اسلامی
و يک ... ديگر...
سردار رادان
سعيد مرتضوي
اسماعیل احمدی مقدم (باجناق احمدی نژاد) فرمانده نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی(ناج
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ناگفته های انیس نقاش از ترور دکتر شاهپور بختیار
از میان مطالب دریافتی
شقایق گفت با خنده نه تبدارم، نه بیمارم
گر سرخم، چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه
و من بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود
ز آنچه زیر لب می گفت شنیدم، سخت شیدا بود
نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش
افتاده بود اما طبیبان گفته بودندش
اگر یک شاخه گل آرد از آن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و بسوزانند
شود مرهم برای دلبرش آندم شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده
که افتاد چشم او ناگه به روی من
بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جداکرد و
به ره افتاد و او می رفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سر را رو به بالاها
تشکر می کرد پس از چندی
هوا چون کوره آتش زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت: اما چه باید کرد؟
در این صحرا که آبی نیست
به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم هرگز دوایی نیست
و از این گل که جایی نیست
خودش هم تشنه بود اما
نمی فهمید حالش را چنان می رفت و
من در دست او بودم و حالا من تمام هست او بودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب، نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه روی زانوهای خود خم شد دگر از صبر او کم شد
دلش لبریز ماتم شد کمی اندیشه کرد، آنگه
مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
ز هم بشکافت! ز هم بشکافت!
اما ! آه صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هرجا بود با غم رو به رو می کرد
نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب، خونش را
به من می داد و بر لب های او فریاد
بمان ای گل که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی بمان ای گل
و من ماندم نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جزییات سنگسار محبوبه در سال 85
http://www.youtube.com/watch?v=GhL_zcb5Du0&feature=player_embedded
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لباس تيم فوتبال پاس : یا ابالفضل علمدار، خامنه ای نگهدار!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کرج: محل قطعی وقوع جنایت
ghalbir.wordpress.com
مرگ ماهی ها در سواحل بندر عباس
peykeiran.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعدام شهلا با دستور مستقیم خامنه ای
iran7031.blogspot.com
مفهوم این عکس چیست؟
dariushirani2.blogspot.com
وقتی درهای میراث فرهنگی به روی خبرنگاران و فعالان بسته می شود
honarnews.com
فيلم جديدي از لحظه جان باختن يعقوب بروايه در اعتراضات 88
navaonline.tk
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ وقت از مشکلات زندگی ناراحت نشو، کارگردان همیشه سخت ترین نقش ها را به بهترین بازیگر
می دهد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رضا محمد سلیمانی - فرمانده سپاه قمر بنی هاشم
ناصر مالکی
این کسی است که فرماندهی اوباش و اسلحه به دستان مسجد لولاگر
را به عهده داشت
تیم بازجویان و شکنجه گران
تره به تخمش میره ، حسنی به باباش : هفت تیر کش بالا،
فرزند سردار حق طلب است.
حاج آقا "احمد ابريشمچی"سرمایه دار بزرگ
و مالک شرکت نوکیا در ایران
محمدرضا ثمانی - معروف به نقدی
فرمانده بسیج
علی فضلی فرمانده سپاه سيد الشهدای استان تهران
سرتیپ حسين همدانی فرمانده سپاه محمد رسول الله
محمدرضا رحیمی یکی از وفاداران محموداحمدی نژاد،
چهره پشت پرده کهریزک
سردار مهندس "طه طاهری" با نامهای مستعار "مسعود صدرالاسلام" و یا "مسعود صالح
که عده ای از نزدیکانش او را "صدر" صدا میزنند
اسماعیل افتخاری معروف به اسمال تیغ زن
محمد علی جعفری -فرمانده سپاه پاسداران اسلامی
و يک ... ديگر...
سردار رادان
سعيد مرتضوي
اسماعیل احمدی مقدم (باجناق احمدی نژاد) فرمانده نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی(ناج
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ناگفته های انیس نقاش از ترور دکتر شاهپور بختیار
از میان مطالب دریافتی
انیس نقاش متولد ۱۹۴۸ در لبنان عامل ترور اول و ناموفق شاپور بختیار است که در جریان آن دو نفر را کشت. وی هم اکنون رییس مرکزی به نام «مرکز پژوهشی امان» است.
«من از حرف زدن درباره این قضیه ترس و شرم ندارم. این جزو افتخارات من است. ... خبرنگارهای فرانسوی زمانی که به من مراجعه میکنند و در صحبتهای خود با من، واژه تروریست را به کار میبرند در پاسخ به آنها میگویم: مگر فرانسویها مرتکب هیچ قتلی نشدهاند؟ بعدش تک تک ترورهایی را که فرانسه مرتکب شده بود برایشان نام میبرم.
زمانی که در زندان فرانسه بودم، یک هواپیمای آن کشور در آسمان منفجر شد. اینها گفتند کار ایران است و آمدند سراغ من که در زندان بودم.افسر اطلاعاتی آمد تا از من بازجویی کند، به او گفتم اصلاً فرض کن من جزو اطلاعات هستم و مافوقم به من دستور داده که بختیار را ترور کنم. من هم مثل تمام افسران اطلاعاتی دستور را اجرا کردم، شما هم در الجزایر، سوئیس و... فلان کار و بهمان کار را کردهاید و ۵۰ فقره از ترورهای دستگاه اطلاعاتی فرانسه را در کل دنیا ردیف کردم. طرف خسته شد رفت و استراحت کرد، بعد دوباره برگشت به من گفت: سلام همکار.
در بازجوییها به آن افسر تأکید کردم که فرق من با شما این است که من ترور بختیار را بر اساس اعتقادات خودم انجام داده ام، ولی شما عقیده ندارید و فقط دستورات مافوقتان را اجرا میکنید، من حق دارم که از اسلام خود دفاع کنم. شاپور بختیار در حال تدارک کودتا علیه ایران بود، او حتی برای انجام این کار ۵۰ میلیون دلار از صدام کمک گرفته بود و امریکا نیز از او پشتیبانی میکرد.
... حکم اعدام بختیار صادر شد. من به بچهها میگفتم که باید هرچه زودتر عمل کنید چون این آدم خطرناکی است ولی آنها هیچ اطلاعات و کانالی نداشتند. بهشان گفتم که من تجربه کار عملیاتی دارم و این کار را برعهده میگیرم. رفتم و کار شناسایی را انجام دادم و بعد از دو هفته بازگشتم و خبرشان کردم که منزل بختیار را پیدا کردهام و حتی توانستم با ایشان مصاحبه کنم.
طرح مدونی برای اجرای حکم اعدام بختیار تهیه کردم و دست به کار اجرایی کردن آن شدم که متأسفانه آقای خلخالی مرتکب اشتباه شد و در مصاحبه مدعی شد که برای اجرای حکم اعدام شاپور بختیار به پاریس، کماندو فرستادهام. این گونه شد که شاپور بختیار نه جواب تلفن میداد و نه وقت ملاقات و محافظین او نیز افزایش پیدا کردند
به این ترتیب وقت ملاقاتی که با او گذاشته بودم و قرار بود همانجا کار را تمام کنم منتفی شد. همزمان با من تماس گرفتند و گفتند که اینجا به شدت از بابت کودتا نگرانی وجود دارد و باید هر چه زودتر بختیار کشته شود.
به این ترتیب حجت بر من تمام شد و بر خودم واجب دیدم که هر کاری از دستم بر میآید انجام بدهم. یک اسلحه هفت میلیمتری با صدا خفهکن تهیه کردم و رفتم سراغ بختیار. اما اینها شک کردند و در ساختمان را به رویم باز نکردند.
من هم بلافاصله تصمیم گرفتم با گلوله قفل در را بشکنم و بروم داخل. اما چون در دفتر بختیار ضد گلوله بود، هیچ کاری نتوانستم بکنم.یکی از دو گلولهای که به من خورد، متعلق به سلاح خودم بود که به در شلیک کردم و کمانه کرد و برگشت سمت خودم. بعد هم که با پلیس فرانسه درگیر شدم و یک گلوله دیگر هم خوردم و دستگیر شدم.
...اگر پختگی حال حاضر را داشتم نقشه ترور بختیار را به طور حتم تغییر میدادم. در زمان وقوع ترور به علت کمبود وقت نتیجه عملیات ناموفق شد، اگر دو یا سه هفته صبر میکردیم و لوازم مناسب انتخاب مینمودیم نتیجه این عملیات بهتر از این حاصل میشد.
برنامه ترور بر این اساس بود که من به همراه دو نفر دیگر از همراهانم به عنوان خبرنگار وارد اتاق بختیار شده و در حین مصاحبه با اسلحه صدا خفه کن او و همراهش را بدون اینکه صدایی بلند شود ترور کنیم به طوری که پلیسهای نگهبان جلوی منزل او متوجه نشوند. اما متأسفانه با اشتباه آقای خلخالی و صحبتی که انجام دادند، دیگر بختیار نه وقت مصاحبه میداد و حتی تلفنهای ما را پاسخ نمیداد. محافظهای بختیار نیز افزایش پیدا کرد.
ما مجبور شدیم که ابتدا با کشتن افراد پلیس در جلوی در منزل بختیار به زور وارد خانه او شویم و به زور تا پشت در اتاق بختیار نیز نفوذ کردیم ولی هرچه تلاش کردم نتوانستم وارد اتاقی که بختیار در آن حضور داشت بشوم، تا چهار ماه در زندان داشتم دیوانه میشدم که چطور نتوانستهام یک در را باز کنم تا اینکه در دادگاه قاضی عکسهای مربوط به در اتاق را نشان داد که از لایههای آهن ضد آتش تشکیل شده است لذا متوجه شدم که تلاش برای بازکردن آن بیهوده بوده است.» (روزنامه ایران، ۲۲ شهریور ۱۳۸۹)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ«من از حرف زدن درباره این قضیه ترس و شرم ندارم. این جزو افتخارات من است. ... خبرنگارهای فرانسوی زمانی که به من مراجعه میکنند و در صحبتهای خود با من، واژه تروریست را به کار میبرند در پاسخ به آنها میگویم: مگر فرانسویها مرتکب هیچ قتلی نشدهاند؟ بعدش تک تک ترورهایی را که فرانسه مرتکب شده بود برایشان نام میبرم.
زمانی که در زندان فرانسه بودم، یک هواپیمای آن کشور در آسمان منفجر شد. اینها گفتند کار ایران است و آمدند سراغ من که در زندان بودم.افسر اطلاعاتی آمد تا از من بازجویی کند، به او گفتم اصلاً فرض کن من جزو اطلاعات هستم و مافوقم به من دستور داده که بختیار را ترور کنم. من هم مثل تمام افسران اطلاعاتی دستور را اجرا کردم، شما هم در الجزایر، سوئیس و... فلان کار و بهمان کار را کردهاید و ۵۰ فقره از ترورهای دستگاه اطلاعاتی فرانسه را در کل دنیا ردیف کردم. طرف خسته شد رفت و استراحت کرد، بعد دوباره برگشت به من گفت: سلام همکار.
در بازجوییها به آن افسر تأکید کردم که فرق من با شما این است که من ترور بختیار را بر اساس اعتقادات خودم انجام داده ام، ولی شما عقیده ندارید و فقط دستورات مافوقتان را اجرا میکنید، من حق دارم که از اسلام خود دفاع کنم. شاپور بختیار در حال تدارک کودتا علیه ایران بود، او حتی برای انجام این کار ۵۰ میلیون دلار از صدام کمک گرفته بود و امریکا نیز از او پشتیبانی میکرد.
... حکم اعدام بختیار صادر شد. من به بچهها میگفتم که باید هرچه زودتر عمل کنید چون این آدم خطرناکی است ولی آنها هیچ اطلاعات و کانالی نداشتند. بهشان گفتم که من تجربه کار عملیاتی دارم و این کار را برعهده میگیرم. رفتم و کار شناسایی را انجام دادم و بعد از دو هفته بازگشتم و خبرشان کردم که منزل بختیار را پیدا کردهام و حتی توانستم با ایشان مصاحبه کنم.
طرح مدونی برای اجرای حکم اعدام بختیار تهیه کردم و دست به کار اجرایی کردن آن شدم که متأسفانه آقای خلخالی مرتکب اشتباه شد و در مصاحبه مدعی شد که برای اجرای حکم اعدام شاپور بختیار به پاریس، کماندو فرستادهام. این گونه شد که شاپور بختیار نه جواب تلفن میداد و نه وقت ملاقات و محافظین او نیز افزایش پیدا کردند
به این ترتیب وقت ملاقاتی که با او گذاشته بودم و قرار بود همانجا کار را تمام کنم منتفی شد. همزمان با من تماس گرفتند و گفتند که اینجا به شدت از بابت کودتا نگرانی وجود دارد و باید هر چه زودتر بختیار کشته شود.
به این ترتیب حجت بر من تمام شد و بر خودم واجب دیدم که هر کاری از دستم بر میآید انجام بدهم. یک اسلحه هفت میلیمتری با صدا خفهکن تهیه کردم و رفتم سراغ بختیار. اما اینها شک کردند و در ساختمان را به رویم باز نکردند.
من هم بلافاصله تصمیم گرفتم با گلوله قفل در را بشکنم و بروم داخل. اما چون در دفتر بختیار ضد گلوله بود، هیچ کاری نتوانستم بکنم.یکی از دو گلولهای که به من خورد، متعلق به سلاح خودم بود که به در شلیک کردم و کمانه کرد و برگشت سمت خودم. بعد هم که با پلیس فرانسه درگیر شدم و یک گلوله دیگر هم خوردم و دستگیر شدم.
...اگر پختگی حال حاضر را داشتم نقشه ترور بختیار را به طور حتم تغییر میدادم. در زمان وقوع ترور به علت کمبود وقت نتیجه عملیات ناموفق شد، اگر دو یا سه هفته صبر میکردیم و لوازم مناسب انتخاب مینمودیم نتیجه این عملیات بهتر از این حاصل میشد.
برنامه ترور بر این اساس بود که من به همراه دو نفر دیگر از همراهانم به عنوان خبرنگار وارد اتاق بختیار شده و در حین مصاحبه با اسلحه صدا خفه کن او و همراهش را بدون اینکه صدایی بلند شود ترور کنیم به طوری که پلیسهای نگهبان جلوی منزل او متوجه نشوند. اما متأسفانه با اشتباه آقای خلخالی و صحبتی که انجام دادند، دیگر بختیار نه وقت مصاحبه میداد و حتی تلفنهای ما را پاسخ نمیداد. محافظهای بختیار نیز افزایش پیدا کرد.
ما مجبور شدیم که ابتدا با کشتن افراد پلیس در جلوی در منزل بختیار به زور وارد خانه او شویم و به زور تا پشت در اتاق بختیار نیز نفوذ کردیم ولی هرچه تلاش کردم نتوانستم وارد اتاقی که بختیار در آن حضور داشت بشوم، تا چهار ماه در زندان داشتم دیوانه میشدم که چطور نتوانستهام یک در را باز کنم تا اینکه در دادگاه قاضی عکسهای مربوط به در اتاق را نشان داد که از لایههای آهن ضد آتش تشکیل شده است لذا متوجه شدم که تلاش برای بازکردن آن بیهوده بوده است.» (روزنامه ایران، ۲۲ شهریور ۱۳۸۹)
نشریاتی که بسته شدند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشقایق گفت با خنده نه تبدارم، نه بیمارم
گر سرخم، چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه
و من بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود
ز آنچه زیر لب می گفت شنیدم، سخت شیدا بود
نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش
افتاده بود اما طبیبان گفته بودندش
اگر یک شاخه گل آرد از آن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و بسوزانند
شود مرهم برای دلبرش آندم شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده
که افتاد چشم او ناگه به روی من
بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جداکرد و
به ره افتاد و او می رفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سر را رو به بالاها
تشکر می کرد پس از چندی
هوا چون کوره آتش زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت: اما چه باید کرد؟
در این صحرا که آبی نیست
به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم هرگز دوایی نیست
و از این گل که جایی نیست
خودش هم تشنه بود اما
نمی فهمید حالش را چنان می رفت و
من در دست او بودم و حالا من تمام هست او بودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب، نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه روی زانوهای خود خم شد دگر از صبر او کم شد
دلش لبریز ماتم شد کمی اندیشه کرد، آنگه
مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
ز هم بشکافت! ز هم بشکافت!
اما ! آه صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هرجا بود با غم رو به رو می کرد
نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب، خونش را
به من می داد و بر لب های او فریاد
بمان ای گل که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی بمان ای گل
و من ماندم نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جزییات سنگسار محبوبه در سال 85
http://www.youtube.com/watch?v=GhL_zcb5Du0&feature=player_embedded
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لباس تيم فوتبال پاس : یا ابالفضل علمدار، خامنه ای نگهدار!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کرج: محل قطعی وقوع جنایت
ghalbir.wordpress.com
محل وقوع جنایت چاقوزنی، قطعا شهر کرج یا حومه آن است. شباهت آرم تاکسی واقع در محل جنایت با آرم تاکسیرانی شهر کرج این ادعا را ثابت می کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمرگ ماهی ها در سواحل بندر عباس
peykeiran.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعدام شهلا با دستور مستقیم خامنه ای
iran7031.blogspot.com
مطابق قانون مجازاتهای اسلامی:
ماده 205 - قتل عمد برابرمواداين فصل موجب قصاص است وازاولياء دم مي توانند با اذن ولي امر قاتل را با رعايت شرايط مذكور در فصول آتيه قصاص نمايند و ولي امرمي تواند اين امر را به رئيس قوه قضائيه يا ديگري تفويض نمايد .
در دوران ریاست قوه قضائیه توسط شاهرودی خامنه ای تائید حکم قصاص را به شاهرودی تفویض (واگذار) کرد اما در رابطه با لاریجانی هنوز چنین حکمی به او داده نشده و برای اجرای حکم قصاص نیاز به تائید شخص خامنه ای است.
با توجه به موارد بالا برای اجرای حکم شهلا نیاز به امضا و تائید شخص خامنه ای بوده و در غیر اینصورت این حکم قابل اجرا نبوده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــماده 205 - قتل عمد برابرمواداين فصل موجب قصاص است وازاولياء دم مي توانند با اذن ولي امر قاتل را با رعايت شرايط مذكور در فصول آتيه قصاص نمايند و ولي امرمي تواند اين امر را به رئيس قوه قضائيه يا ديگري تفويض نمايد .
با توجه به موارد بالا برای اجرای حکم شهلا نیاز به امضا و تائید شخص خامنه ای بوده و در غیر اینصورت این حکم قابل اجرا نبوده است.
مفهوم این عکس چیست؟
dariushirani2.blogspot.com
این روزها پوستر های خنده دار یکی پس ار دیگری برای "اشاعه حجاب " همه جا دیده میشود یک روز شکلات بدون ورق روی ان, یک روز شیرینی تو ویترین و بیرون ولی این باحالترین هست
عکس یک صندلی با سه پایه است و یک پایه ان شکسته و در پایین عکس با یک فرمول سخت ریاضی ثابت کرده زن منهای ححاب مساوی یا صندلی با یک پایه شکسته !!! و در پایین نوشته زن بدون ححاب بماندد صندلی 3 پایه است !!!))
مفهوم این عکس چیست؟
الف: زنی که حجاب ندارد مثل صندلی پایه شکسته قابل نشستن نیست.
ب: زنی که حجاب ندارد مثل صندلی پایه شکسته قابل استفاده نیست.
ج: تنها زنان با حجاب قابل استفاده هستند. !!!!
د: تنها روی زنان با حجاب میتوان نشست. !!!
ه: دیدگاه شما چیست؟
اينم دیدگاه من:
معنی نمی خواد که...خودش توضیح داده منظورش چیه.
یعنی اگه چهار پایه داشته باشی=باحجاب باشی=همه سوارت می شن
و اگه سه پایه داشته باشی=بی حجاب باشی=هر کی بخواد سوارت شه گردنش خورد میشه.
ایرادشو به "اشاعه دهندگان حجاب و مبازره با بی عفتی " بگیرید ما بیگناهیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــعکس یک صندلی با سه پایه است و یک پایه ان شکسته و در پایین عکس با یک فرمول سخت ریاضی ثابت کرده زن منهای ححاب مساوی یا صندلی با یک پایه شکسته !!! و در پایین نوشته زن بدون ححاب بماندد صندلی 3 پایه است !!!))
الف: زنی که حجاب ندارد مثل صندلی پایه شکسته قابل نشستن نیست.
ب: زنی که حجاب ندارد مثل صندلی پایه شکسته قابل استفاده نیست.
ج: تنها زنان با حجاب قابل استفاده هستند. !!!!
د: تنها روی زنان با حجاب میتوان نشست. !!!
ه: دیدگاه شما چیست؟
اينم دیدگاه من:
معنی نمی خواد که...خودش توضیح داده منظورش چیه.
یعنی اگه چهار پایه داشته باشی=باحجاب باشی=همه سوارت می شن
و اگه سه پایه داشته باشی=بی حجاب باشی=هر کی بخواد سوارت شه گردنش خورد میشه.
ایرادشو به "اشاعه دهندگان حجاب و مبازره با بی عفتی " بگیرید ما بیگناهیم
وقتی درهای میراث فرهنگی به روی خبرنگاران و فعالان بسته می شود
honarnews.com
به گزارش خبرنگار حوزه میراث فرهنگی «هنرنیوز»، سازمان ميراث فرهنگی، صنايع دستی و گردشگری با صدور اطلاعيهای در یکم آذرماه سال جاری اعلام کرد: اين سازمان تنها مرجع رسمی برای اطلاعرسانی در مورد کاوشها و کشفيات باستانشناسی در محوطههای تاريخی است.در ادامه این اطلاعیه آمده است: از اين پس هرگونه اطلاعرسانی در اين زمينه خارج از اطلاع و حوزه کاری سازمان، تخلف محسوب شده و مستلزم پيگيریهای حقوقی و امنيتی است.سازمان میراث فرهنگی در حالی خود را متولی چنین کاری معرفی کرده و سایر دست اندرکاران اطلاعرسانی، رسانهها، متخصصان باستانشناسی و فعالان حوزه میراث فرهنگی را غیرمتخصص و ناصالح دانسته، که اخبار تخریب بسیاری از محوطهها توسط همین رسانهها و از طریق مصاحبه با دوستداران میراث فرهنگی و یا کارشناسان باستان شناسی به اطلاع عموم و از جمله مدیران سازمان رسیده است؛ حال این پرسش مطرح میشود، که آیا پژوهشگران باستانشناسی آنقدر صلاحیت و دانش ندارند که نمیتوانند مستقلاً با خبرنگاران سایر رسانهها مصاحبه کنند (اشاره به دوسال پیش و ممنوعالمصاحبه شدن کارشناسان باستان شناسی توسط سازمان) و یا خبرنگاران و مجاری اطلاعرسانی که چشم بیدار جامعه و جراح آسیبهای اجتماعی و کمک کننده به دولتها هستند از دانش خبررسانی بیبهرهاند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــسواد مسئولان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــفيلم جديدي از لحظه جان باختن يعقوب بروايه در اعتراضات 88
navaonline.tk
كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها:
فيلمي كه مشاهده ميكنيد ,لحظه جان باختن , جان باخته راه آزادي يعقوب بروايه است ,یعقوب بروایه،اهل اهواز, دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در
دانشکده هنر ومعماری دانشگاه تهران، روز چهارم تیر ماه توسط نیروهای بسیج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت اما به رغم تلاش پزکان برای جان وی، در نهایت دچار مرگ مغزی شد و به شهادت رسید. یعقوب بروایه فرزند دوم یک خانواده پنج نفری و اهل اهواز بود. وی متولد تیرماه 1361 بوده و در هنگام مرگ تنها 27 سال سن داشت.
به نوشته برخی سایتهای خبری یعقوب بروایه که در کنترل کامل مامورین تحت مداوا قرار داشت، از این حادثه جان سالم به در نبرد. او تنها دقایقی پیش از مرگ چشم گشود، دستان مادرش را گرفت و زیر لب گفت: مادر من برای آزادی کشته شدم.... و چشم فروبست.
http://www.youtube.com/watch?v=FPjB_MkHZaw
گفته میشود ماموران امنیتی پیکر بی جان یعقوب را تحویل گرفتند و به محل نامعلومی بردند و سرانجام بعد از ٤٨ ساعت به خانواده او اطلاع دادند جسد یعقوب به خاک سپرده شده است. ماموران از خانواده او تعهد گرفته اند که از هرگونه اطلاع رسانی و برگزاری مراسم برای او خودداری کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــفيلمي كه مشاهده ميكنيد ,لحظه جان باختن , جان باخته راه آزادي يعقوب بروايه است ,یعقوب بروایه،اهل اهواز, دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در
دانشکده هنر ومعماری دانشگاه تهران، روز چهارم تیر ماه توسط نیروهای بسیج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت اما به رغم تلاش پزکان برای جان وی، در نهایت دچار مرگ مغزی شد و به شهادت رسید. یعقوب بروایه فرزند دوم یک خانواده پنج نفری و اهل اهواز بود. وی متولد تیرماه 1361 بوده و در هنگام مرگ تنها 27 سال سن داشت.
به نوشته برخی سایتهای خبری یعقوب بروایه که در کنترل کامل مامورین تحت مداوا قرار داشت، از این حادثه جان سالم به در نبرد. او تنها دقایقی پیش از مرگ چشم گشود، دستان مادرش را گرفت و زیر لب گفت: مادر من برای آزادی کشته شدم.... و چشم فروبست.
http://www.youtube.com/watch?v=FPjB_MkHZaw
گفته میشود ماموران امنیتی پیکر بی جان یعقوب را تحویل گرفتند و به محل نامعلومی بردند و سرانجام بعد از ٤٨ ساعت به خانواده او اطلاع دادند جسد یعقوب به خاک سپرده شده است. ماموران از خانواده او تعهد گرفته اند که از هرگونه اطلاع رسانی و برگزاری مراسم برای او خودداری کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ وقت از مشکلات زندگی ناراحت نشو، کارگردان همیشه سخت ترین نقش ها را به بهترین بازیگر
می دهد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر