۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

[iran7031:201]

کار ما آگاه کردن شماست، شما  خود باید بدانید‌ که چه می‌خواهید .ما مسئول نوشته ديگران نيستيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن

Tel : 001 ( 818 ) 714 0 717
Sms : 001 ( 818 ) 714 0 718
E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032


مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه  دوست  نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید  به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه  خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پخش اولین مناظره رسمی ایرانی - اسرائیلی در سازمان ملل از تلوزیون العربیه
تا چند سال پیش آوردن اسم اسرائیل در ایران جرم حساب می شد و مدتی است که با آمدن احمدی نژاد سیاست با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن در رابطه با اسرائیل به اجرا گذاشته شده.
شبکه العربیه شامگاه چهارشنبه 12 – 5 – 2010 در برنامه پانوراما فیلم مناظره یک دیپلمات ایرانی در سازمان ملل با یک پژوهشگر اسرائیلی را پخش کرد.
در این فیلم دکتر سید کریمی از اعضای هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل به مناظره با آونر کوهین پژوهشگر مسائل سیاسی در مرکز بین المللی " وودرو ويلسون" و عضو مرکز بین المللی پژوهش های امنیتی در دانشگاه مریلند پرداخت.


برنامه پر طرفدار پانورامای العربیه در ساعت 19:00 به وقت گرینویچ 22:00 به وقت سعودی فیلم این مناظره را در راستای بحث و بررسی برنامه هسته ای ایران پخش کرد و میهمانان برنامه نظرات خود را در این زمینه مطرح ساختند .
این مناظره که دارای نکات جالبی بود به فهرست روابط زیر بین ایران و اسرائیل در دولت احمدی نژاد اظافه شد.


گرفتن عکس یادگاری بین روسای دو فدراسیون ورزشی ایران و اسرائیل
ملاقات مستقیم احمدی نژاد با تعدادی از فرستادگان دولت اسرائیل در آمریکا با این عنوان که این گروه یهودی هستند و به دولت وابسته نمی باشند.
فرستادن پیام شادباش سال نو میلادی به مقامات ورزشی اسرائیل.
و ......


البته یک مدت رسانه ها به مسئله هویت اصلی احمدی نژاد اشاره داشتند که خیلی زود به فراموشی سپرده شد.


در زمان با توجه به عکسهای منتشر شده از شناسنامه احمدی نژاد آمده بود:
که فامیل اصلی احمدی نژاد سبورجیان می باشد که بعدها به اخمدی نژاد تغییر پیدا کرد.
سبورجیان، نام یک خاندان یهودی در گرمسار است.
البته در این میان هنوز عده ای به این مهم به دیده شک و تردید نگاه می کنند , اما برای این عده تعدادی عکس در نظر گرفته شده از ملاقات احمدی نژاد با گروهی از یهودیان اسرائیل و در آخر عکس احمدی نژاد روی تیشرت سربازان اسرائیلی.


شاید به جرات بشود گفت که احمدی نژاد برای اسرائیل همانند همان مترسکی است که در مزارع شمال کشور مکرر دیده می شود.
احمدی نژاد نیز کار همان مترسک را برای دولت اسرائیل انجام می دهد که نه تنها به مطرح شدن نام اسرائیل در دنیا کمک بزرگی کرده , بلکه حمایت جهانی را نیز برای دولت اسرائیل با خود به همراه داشته.


حالا به عکسهای شناسنامه احمدی نژاد فعلی و سبورجیان سابق , همراه با عکس ملاقات احمدی نژاد با عده ای از یهودیان و تیشرت سربازان اسرائیلی نگاه کنید.











ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
معمای خروج ١٨٫٥ میلیارد دلار پول و طلا از کشور
یک روز پس از آنکه گمرک ایران خروج ١٨٫٥ میلیارد دلار پول و طلا را از کشور به مقصد ترکیه، آنهم از مبادی رسمی تکذیب کرد، بانک مرکزی جمهوری اسلامی در واکنشی جداگانه اظهار داشت : "ابعاد خبر خروج ١٨٫٥ میلیارد دلار ارز و طلا از کشور توسط یک کامیون ابهامات زیادی دارد"...


یک روز پس از آنکه گمرک ایران خروج ١٨٫٥ میلیارد دلار پول و طلا را از کشور به مقصد ترکیه، آنهم از مبادی رسمی تکذیب کرد، بانک مرکزی جمهوری اسلامی در واکنشی جداگانه اظهار داشت : "ابعاد خبر خروج ١٨٫٥ میلیارد دلار ارز و طلا از کشور توسط یک کامیون ابهامات زیادی دارد" و تا این ابهامات هست "نمی توان در بارۀ این مطلب اظهار نظر مسجل و صریحی کرد."


اگر چه عالیرتین مقامات رسمی ایران خروج این پول و طلا را به ترکیه تکذیب یا در مورد حجم آن ابراز تردید می کنند، محافل رسمی از جمله نخست وزیر دولت آنکارا در مورد ورود ١٨٫٥ میلیارد دلار پول و طلا به ترکیه در هفتم اکتبر سال ٢٠٠٨ کمترین تردیدی ندارند.


در این حال، یک تاجر ایرانی به نام اسماعیل صفاریان نسب نه تنها خود را مالک این پول و طلا معرفی کرده، بلکه برای بازپس گرفتن آنها علیه دولت ترکیه در این کشور شکایت کرده است.


وکیل او، "شنول اوزل"، اسنادی ارایه کرده که نشان می دهد که ١٨٫٥ میلیارد دلار پول و طلا در گمرک آنکارا به ثبت رسیده و پس از ضبط در انبار بازرسی گمرک فرودگاه آنکارا به بانک مرکزی ترکیه واریز شده است.


در پی بروز بحران اقتصاد جهانی، ترکیه با تغییر قوانین گمرکی خود موانع ورود سرمایه های خارجی به این کشور را به طور محسوسی از میان برداشت. مدتی بعد، خود رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، در کنگره حزب عدالت و توسعه، صریحاً گفت که در نتیجه این سیاستِ درهای باز ١٨٫٥ میلیارد دلار پول برای سرمایه گذاری وارد ترکیه شد، بی آنکه اما توضیحی در مورد مبداء و منشاء این سرمایه بدهد.


از آن روز و برغم پرسش های مکرر نمایندگان اپوزیسیون مجلس ترکیه، نخست وزیر این کشور همچنان از ارایه هر نوع توضیحی در این باره خودداری می کند. در واکنش به این بی اعتنایی، "علی توپوز" نمایندۀ اپوزیسیون، از حزب سوسیال-دموکرات ترکیه، بار دیگر امروز چهارشنبه از رجب طیب اردوغان خواست تا روشن کند چگونه و از کجا ١٨٫٥ میلیارد دلار پول و سرمایه وارد ترکیه شده است.


در این اثناء وکیل تاجر ایرانی – اسماعیل صفاریان نسب - از طرف موکلش متعهد شده که در صورت آزاد شدن این سرمایۀ افسانه ای کل آن در ترکیه بماند و در این کشور سرمایه گذاری شود.


آنچه بر ابهام این موضوع بیشتر می افزاید این است که در محافل رسمی بازرگانی ایران کسی تاجری به نام اسماعیل صفاریان نسب آنهم با این حجم از سرمایه که معادل ٢٠٪ درآمد نفتی سالانه ایران است نمی شناسد و سئوال برانگیزتر از آن این است که چرا مقامات ایران از او که در ایران است نمی پرسند که ١٨٫٥ میلیارد دلار پول و طلا را از کجا آورده و چگونه توانسته آن را به قول خودش، آنهم از مبادی رسمی کشور، به مقصد ترکیه خارج کند و حالا هم برای تحویل گرفتن شان علیه دولت آنکارا اقدام قانونی انجام دهد.


کارشناسان معتقدند که ٧٫٥ میلیارد دلار نمی تواند از نظام بانکی ایران به راحتی خارج شود، زیرا خروج این حجم از دلار صدمات جدّی به نظام بانکی کشور وارد می آورد، از همین رو آنان می گویند که این میزان پول نمی توانسته در نظام بانکی کشور جریان داشته است. مهمتر از آن اما این است که ٧٫٥ میلیارد دلار وجه نقد رقم اندکی نیست که یک نفر – حتا اگر تاجر بزرگی باشد – بتواند خود را مالک آن بداند.


یک کارشناس امور گمرکی ایران که نخواسته نامش فاش شود به روزنامۀ "اعتماد ملی" (به تاریخ ١٣ مرداد ١٣٨٨/٤ اوت ٢٠٠٩) گفته است : در این شکی نیست که گنجینه و وجوه خارج شده از کشور قابل توجه و به ارزش میلیاردها دلار بوده است. اما تعجب آورتر از همه سکوت مسئولان سیاسی و اقتصادی کشور و کادر دیپلماتیک ایران در ترکیه است، به ویژه اینکه مدعی مالکیت این پول و طلاها خود را رسماً معرفی کرده است.


معاون امور بین الملل گمرک جمهوری اسلامی ایران در واکنش به همین رویداد به روزنامۀ "اعتماد ملی" (به همان تاریخ) گفته است که خروج ٢٠ تن طلا از کشور به طور رسمی امکان پذیر نیست و خود او تاکنون حتا شاهد خروج یک تن طلا هم از گمرک کشور نبوده است. با این حال، معاون امور بین الملل گمرک جمهوری اسلامی افزوده است که تنها در دو صورت خروج این حجم از طلا از کشور امکان پذیر است : یا اینکه در سطح بین الملل چنین کاری صورت بپذیرد "یا اینکه رئیس جمهوری دستور آن را بدهد که آن هم تشکیلات خود را دارد."


شواهد نشان می دهند که دست کم در یک مورد چنین دستوری مسبوق به سابقه است.


در نوزدهم دسامبر سال ٢٠٠٨، یعنی کمی بیش از دو ماه پس از تاریخ خبر خروج ٢٠ تن طلا و ٧٫٥ میلیارد دلار پول از ایران به مقصد ترکیه، خبرگزاری کار ایران، ایلنا، با رد سخنان مجتبی ثمره هاشمی، مشاور ارشد محمود احمدی نژاد گزارش داده بود که بر اساس آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی ذخایر طلای ایران (و به احتمال بسیار به دستور رئیس جمهوری) از ١٤٠٫٨ تن در سال ٨۵ به ١٠٦٫٧ تن در پایان سال ٨٦ کاهش یافته که به معنای فروش ٣٤ تن یا ٢٦ درصد از ذخایر طلای کشور در سال ٨٦ بوده است.


ایلنا سپس با اشاره به کاهش ٢١ تن از ذخایر طلای ایران در خارج از کشور نوشته بود : در حالی که ذخایر طلای ایران در خارج از کشور در پایان سال ٨٦ قریب ١۳ تن گزارش شده، در پایان سال ٨۵ میزان ذخایر طلای ایران در خارج از کشور بیش از ٣٤ تن بوده است.


در نامه ای که به مناسبت خبر خروج ١٨٫۵ میلیارد دلار پول و طلا از ایران به مقصد ترکیه، سه تن از مقامات پیشین ایران در دولت موقت، آقایان عزت الله سحابی، احمد صدرحاج سیدجوادی و ابراهیم یزدی به نخست وزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان، نوشته اند، می خوانیم: "چنین حجم عظیمی از طلا و دلار نقد، بی تردید نمی تواند به بخش خصوصی و اشخاص حقیقی تعلق داشته باشد و علی القاعده باید به بانک مرکزی ایران و خزانه دولت ایران تعلق داشته باشد که برای مقاصد...[نقطه چین در متن اصلی است] و به طور غیر قانونی از ایران خارج شده است."


امضاکنندگان نامه سپس از نخست وزیر ترکیه خواسته اند که این "سرمایه ملی ایرانیان به خزانه دولت ایران مسترد گردد."


به گفتۀ کارشناسان این همه ابهام و پرسش در مورد خروج این حجم از پول و سرمایه از ایران نشان می دهد که تا کجا وجوه کلان کشور می تواند در معرض آسیب های جدی و دست اندازی باشد و همچنین این پرسش کلیدی را مطرح می کند که مبادی خروجی و ورودی کشور در کنترل چه نیروهایی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آخرین فیلترشکنهای پرسرعت مخصوص چهارشنبه 29 اردیبهشت
لیست فیلترشکنهای فعال:
http://mms.zain.sd.igam.tv.flyproxy.com/index.php
http://surffromschool.org/
http://www2.asis.co.th/totoland/
http://www.dscrap.com/proxy2/index.php
http://www.dukehosting.nl/surfen/
http://hellish.novinsaze.ir/index.php
http://successtenet.com/filter/index.php
http://www.anomex.com/go/index.php
http://nodeathpenalty.co.cc/
https://browse007.com/
http://www.fastfight.info/
http://www.deepdart.info/
https://secrethallway.com/
http://www.willcharge.info/
http://www.candeep.info/
http://www.thrugain.info/
http://www.opendance.info/
http://www.letsstart.info/
http://www.fastcall.info/
http://www.deepflash.info/
https://schoolbreakout.com/
http://www.faronline.info/
https://brokenlocker.com/
https://bypassy.com/
http://falltoday.info/
https://nobodycanstop.us/
هنگام استفاده از فیلتر شکن، باید گزینه زیر را جهت عبور از فیلتر تیک بزنید:
Use rotate13 encoding on the URL
جهت مشاهده گزینه فوق بر روی دکمه Option کلیک کنید تا تمام گزینه ها ظاهر
شوند. اگر سرعت اینترنت شما پایین است با برداشتن تیک گزینه زیر سرعت افزایش می
یابد اما عکسها را نمی توانید ببینید
Show images
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تپه‌ای باستانی یک‌ شبه در محمودآباد ویران شد
در پی اقدامی از سوی شهرداری محمود‌آباد آذربایجان غربی، تپه‌ای باستانی متعلق به هزاره اول پیش از میلاد یک روزه ویران شد! به گفته باستان‌شناسان این تپه باستانی در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده است اما کارشناسان استان معتقدند که این تپه ثبت نشده بود. بر اساس گفته باستان‌شناسان و دوستداران میراث فرهنگی آذربایجان غربی، به تصور مردم و مسئولین شهری تپه محمود‌آباد سال‌های گذشته در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده...


و از هرگونه ساخت و ساز و خاکبرداری از آن خودداری می‌کردند؛ اما در یكم اردیبهشت ماه سال‌جاری به‌طور غیره منتظره در یک روز بارانی شهردار شهر محمودآباد اقدام به خاکبرداری این تپه کرد.
همچنین کارشناسان و دوستداران میراث فرهنگی می‌گویند که توجیه شهرداری برای احداث میدان تره‌بار در مركز شهر چقدر درست است كه بخواهد برای آن یك تپه باستانی را ویران كند. در حالی كه شهرداری بیش از یك هكتار زمین در مكان‌های مناسب شهر دارد.


از سوی دیگر بیشتر مردم شهر از وجود یك گورستان باستانی روی این تپه خبر داشته و خیلی‌ها آن را دیده بودند. بقایای این گورها از خیابان 16 متری كه در سمت جنوب شرقی این تپه قرار داشت به خوبی دیده می‌شد.


براساس گفته‌های سالخوردگان شهر محمودآباد بر سطح این تپه باستانی گورستان قدیمی وجود داشته است. این گفته در برشی که هنگام خاكبرداری در دامنه جنوب شرقی تپه ایجاد شده ثابت شده است. در این برش لایه‌ای از خاك‌آواری كه به بناهای باستانی ویران شده تعلق داشت به وضوح دیده می‌شود و در بخش بالایی تپه چندین گور به همراه استخوان اجساد به دست آمد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چون عرب‌ها نمی‌توانند!!! بنابراین ما ایرانی‌ها...
 در زبان عربی چهار حرف: پ گ ژ چ وجود ندارد. آن‌ها به جای این ۴ حرف، از واج‌های : ف - ک – ز - ج بهره می‌گیرند. و اما: چون عرب‌ها نمی‌توانند «پ» را بر زبان رانند، بنابراین ما ایرانی‌ها،


چون عرب‌ها نمی‌توانند!!! بنابراین ما ایرانی‌ها...


به پیل می‌گوییم: فیل
به پلپل می‌گوییم: فلفل
به پهلویات باباطاهر می‌گوییم: فهلویات باباطاهر
به سپیدرود می‌گوییم: سفیدرود
به سپاهان می‌گوییم: اصفهان
به پردیس می‌گوییم: فردوس
به پلاتون می‌گوییم: افلاطون
به تهماسپ می‌گوییم: تهماسب
به پارس می‌گوییم: فارس
به پساوند می‌گوییم: بساوند
به پارسی می‌گوییم: فارسی!
به پادافره می‌گوییم: مجازات،مکافات، تعزیر، جزا، تنبیه...
به پاداش هم می‌گوییم: جایزه




چون عرب‌ها نمی‌توانند «گ» را برزبان بیاورند، بنابراین ما ایرانی‌ها
به گرگانی می‌گوییم: جرجانی
به بزرگمهر می‌گوییم: بوذرجمهر
به لشگری می‌گوییم: لشکری
به گرچک می‌گوییم: قرجک
به گاسپین می‌گوییم: قزوین!
به پاسارگاد هم می‌گوییم: تخت سلیمان‌نبی!




چون عرب‌ها نمی‌توانند «چ» را برزبان بیاورند، ما ایرانی‌ها،
به چمکران می‌گوییم: جمکران
به چاچ‌رود می‌گوییم: جاجرود
به چزاندن می‌گوییم: جزاندن




چون عرب‌ها نمی‌توانند «ژ» را بیان کنند، ما ایرانی‌ها
به دژ می‌گوییم: دز (سد دز)
به کژ می‌گوییم: :کج
به مژ می‌گوییم: : مج
به کژآئین می‌گوییم: کج‌آئین
به کژدُم می‌گوییم عقرب!
به لاژورد می‌گوییم: لاجورد




فردوسی فرماید:
به پیمان که در شهر هاماوران سپهبد دهد ساو و باژ گران




اما مابه باژ می‌گوییم: باج




فردوسی فرماید:
پیاده شد از اسپ و ژوپین به دست همی رفت شیدا به کردار مست




اما ما به اسپ می‌گوییم: اسب
به ژوپین می‌گوییم: زوبین




وچون در زبان پارسی واژه‌هائی مانند چرکابه، پس‌آب، گنداب... نداریم، نام این چیزها را گذاشته‌یم فاضل‌آب،
چون مردمی سخندان هستیم و از نوادگان فردوسی،
به ویرانه می‌گوییم خرابه
به ابریشم می‌گوییم: حریر
به یاران می‌گوییم صحابه!
به ناشتا وچاشت بامدادی می‌گوییم صبحانه یا سحری!
به چاشت شامگاهی می‌گوییم: عصرانه یا افطار!
به خوراک و خورش می‌گوییم: غذا و اغذیه و تغذیه ومغذی(!)
به آرامگاه می‌گوییم: مقبره
به گور می‌گوییم: قبر
به برادر می‌گوییم: اخوی
به پدر می‌گوییم: ابوی




و اکنون نمی‌دانیم برای این که بتوانیم زبان شیرین پارسی را دوباره بیاموزیم و بکار بندیم، باید از کجا آغاز کنیم؟!





هنر نزد ایرانیان است و بس! از جمله هنر سخن گفتن! شاعر هم گفته است: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد! بنابراین،
چون ما ایرانیان در زبان پارسی واژه‌ی گرمابه نداریم به آن می‌گوئیم: حمام!
چون در پارسی واژه‌های خجسته، فرخ و شادباش نداریم به جای «زاد روزت خجسته باد» می‌گوئیم: «تولدت مبارک».
به خجسته می گوئیم میمون
اگر دانش و «فضل» بیشتری بکار بندیم می‌گوییم: تولدت میمون و مبارک!
چون نمی‌توانیم بگوییم: «دوستانه» می گوئیم با حسن نیت!
چون نمی‌توانیم بگوییم «دشمنانه» می گوییم خصمانه یا با سوء نیت
چون نمی‌توانیم بگوئیم امیدوارم، می‌گوئیم ان‌شاءالله
چون نمی‌توانیم بگوئیم آفرین، می‌گوئیم بارک‌الله
چون نمی‌توانیم بگوئیم به نام ویاری ایزد، می‌گوییم: ماشاءالله
و چون نمی‌توانیم بگوئیم نادارها، بی‌چیزان، تنُک‌‌‌مایه‌گان، می‌گوئیم: مستضعفان، فقرا، مساکین!
به خانه می‌گوییم: مسکن
به داروی درد می‌گوییم: مسکن (و اگر در نوشته‌ای به چنین جمله‌ای برسیم : «در ایران، مسکن خیلی گران است» نمی‌دانیم «دارو» گران است یا «خانه»؟
به «آرامش» می‌گوییم تسکین، سکون
به شهر هم می‌گوییم مدینه تا «قافیه» تنگ نیاید!




ما ایرانیان، چون زبان نیاکانی خود را دوست داریم:
به جای درازا می گوییم: طول
به جای پهنا می‌گوییم: عرض
به ژرفا می‌گوییم: عمق
به بلندا می‌گوییم: ارتفاع
به سرنوشت می‌گوییم: تقدیر
به سرگذشت می‌گوییم: تاریخ
به خانه و سرای می‌گوییم : منزل و مأوا و مسکن
به ایرانیان کهن می گوییم: پارس
به عوعوی سگان هم می گوییم: پارس!
به پارس‌ها می‌گوییم: عجم!
به عجم (لال) می گوییم: گبر




چون میهن ما خاور ندارد،
به خاور می‌گوییم: مشرق یا شرق!
به باختر می‌گوییم: مغرب و غرب
و کمتر کسی می‌داند که شمال و جنوب وقطب در زبان پارسی چه بوده است!




چون «ت» در زبان فارسی کمیاب وبسیار گران‌بها است (و گاهی هم کوپنی می‌‌شود!)
تهران را می نویسیم طهران
استوره را می نویسیم اسطوره
توس را  طوس
تهماسپ را طهماسب
تنبور را می نویسیم طنبور(شاید نوایش خوشتر گردد!)
همسر و یا زن را می نویسیم ضعیفه، عیال، زوجه، منزل، مادر بچه‌ها،




چون قالی را برای نخستین بار بیابانگردان عربستان بافتند (یا در تیسفون و به هنگام دستبرد، یافتند!) آن را فرش، می نامیم!
آسمان را عرش می‌نامیم!
و


استاد توس فرمود:
چو ایران نباشد، تن من مباد! بدین بوم و بر زنده یک‌تن مباد!




و هرکس نداند، ما ایرانیان خوب می‌دانیم که نگهداشت یک کشور، ملت، فرهنگ و «هویت ملی» شدنی نیست مگر این که از زبان آن ملت هم به درستی نگهداری شود.
ما که مانند مصری‌ها نیستیم که چون زبانشان عربی شد، امروزه جهان آن‌ها را از خانواده‌ی اعراب می‌دانند.
البته ایرانی یا عرب بودن، هندی یا اسپانیائی بودن به خودی خود نه مایه‌ی برتری‌ است و نه مایه‌ سرافکندگی. زبان عربی هم یکی از زبان‌های نیرومند و کهن است.




سربلندی مردمان وکشورها به میزان دانستگی‌ها، بایستگی‌ها، شایستگی‌ها، و ارج نهادن آن‌ها به آزادی و «حقوق بشر» است.
با این همه، همان‌گونه که اگر یک اسدآبادی انگلیسی سخن بگوید، آمریکایی به شمار نمی‌آید، اگر یک سوئدی هم، لری سخن بگوید، لُر به شمار نخواهد رفت. چرا یک چینی که خودش فرهنگ و زبان و شناسنامه‌ی تاریخی دارد، بیاید و کردی سخن بگوید؟ و چرا ملت‌های عرب، به پارسی سخن نمی‌گویند؟ چرا ما ایرانیان باید نیمه‌عربی - نیمه‌پارسی سخن بگوئیم؟
فردوسی، سراینده‌ی بزرگ ایرانیان در ۱۰۷۰ سال پیش برای این که ایرانی شناسنامه‌ی ملی‌اش را گم نکند، و همچون مصری از خانواده‌ی اعراب به شمار نرود، شاهنامه را به پارسی‌ی گوش‌نوازی سرود و فرمود:




پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد وبارانش ناید گزند
جهان کرده‌ام از سخن چون بهشت از این بیش تخم سخن کس نکشت
از آن پس نمیرم که من زنده‌ام که تخم سخن من پراگنده‌ام
هر آن کس که دارد هُش و رای و دین پس از مرگ بر من کند آفرین




اکنون منِ ایرانی چرا باید از زیباترین واژه‌های دم دستم در «زبان شیرین پارسی» چشم‌پوشی کنم و از لغات عربی یا انگلیسی یا روسی که معنای بسیاری از آنان را هم بدرستی نمی‌دانم بهره بگیرم؟
و به جای توان و توانائی بگویم قدرت؟
به جای نیرو و نیرومندی بگویم قوت؟
به جای پررنگی بگویم غلظت؟
به جای سرشکستگی بگویم ذلت؟
به جای بیماری بگویم علت؟
به جای اندک و کمبود بگویم قلت؟
به جای شکوه بگویم عظمت؟
به جای خودرو بگویم اتومبیل
به جای پیوست بگویم ضمیمه، اتاشه!!
به جای مردمی و مردم سالاری هم بگویم «دموکراتیک»




به باور من، برای برخی از ایرانیان، درست کردن بچه، بسیار آسان‌تر است از پیداکردن یک نام شایسته برای او! بسیاری از دوستانم آنگاه که می‌خواهند برای نوزادانشان نامی خوش‌آهنگ و شایسته بیابند از من می‌خواهند که یاری‌شان کنم! به هریک از آن‌ها می‌گویم: «جیک جیک تابستون که بود، فکر زمستونت نبود؟!»
به هر روی، چون ما ایرانیان نام‌هائی به زیبائی بهرام و بهمن و بهداد و ... نداریم، اسم فرزندانمان را می‌گذاریم علی‌اکبر، علی‌اوسط، علی‌اصغر! (یعنی علی بزرگه، علی وسطی، علی کوچیکه!)
پسران بعدی را هم چنین نام می‌نهیم: غلامعلی، زینعلی، کلبعلی (سگِ علی= لقبی که شاه اسماعیل صفوی برخود نهاده بود و از زمان او رایج گردید) محمدعلی، حسین‌علی، حسنعلی، سبزعلی، گرگعلی، شیرعلی، گداعلی و....
نام آب کوهستان‌های دماوند را هم می‌گذاریم آبعلی!
وچون در زبان پارسی نام‌هائی مانند سهراب، سیاوش، داریوش و... نداریم نام فرزندانمان را می‌گذاریم اسکندر، عمر، چنگیز، تیمور، ...
و چون نام‌های خوش‌آهنگی همچون: پوران، دُردانه، رازدانه، گلبرگ، بوته، گندم، آناهیتا، ایراندخت، مهرانه، ژاله، الیکا (نام ده و رودی کوچک در ایران)، لِویس (نام گل شقایق به گویش اسدآبادی= از دامنه‌های زبان پهلوی ساسانی) و.... نداریم، نام دختران خود را می‌گذاریم: زینب و رقیه و معصومه و زهرا و سکینه و سمیه و ...




دانای(حکیم) توس فرمود:
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی




از آن‌جایی که ما ایرانیان مانند دانای توس، مهر بی‌کرانی به میهن خود داریم
به جای رستم‌زائی می‌گوئیم سزارین
رستم در زهدان مادرش رودابه آنچنان بزرگ بود که مادر نتوانست او را بزاید، بنابراین پزشکان، پهلوی مادر را شکافتند و رستم را بیرون آوردند. چنین وضعی برای سزار، قیصر روم هم پیش آمد و مردم باخترزمین از آن‌پس به این‌گونه زایاندن و زایش می‌گویند سزارین. ایرانیان هم می‌توانند به جای واژه‌ی «سزارین» که در زبان پارسی روان شده، بگویند: رستم‌زائی




به نوشابه می‌گوییم: شربت
به کوبش و کوبه می‌گوییم: ضربت
به خاک می‌گوییم: تربت
به بازگشت می‌گوییم: رجعت
به جایگاه می‌گوییم: مرتبت
به هماغوشی می‌گوییم: مقاربت
به گفتاورد می‌گوییم: نقل قول
به پراکندگی می‌گوییم: تفرقه
به پراکنده می‌گوییم: متفرق
به سرکوبگران می‌گوییم: قوای انتظامی
به کاخ می‌گوئیم قصر،
به انوشیروان دادگر می‌گوئیم: انوشیروان عادل




در «محضرحاج‌آقا» آنقدر «تلمذ» می‌کنیم که زبان پارسی‌مان همچون ماشین دودی دوره‌ی قاجار، دود و دمی راه می‌اندازد به قرار زیر:
به خاک سپردن = مدفون کردن
دست به آب رساندن = مدفوع کردن
به جای پایداری کردن می‌گوییم: دفاع کردن= تدافع = دفع دشمن= دفع بلغم = و...
به جای جنگ می‌گوییم: = مدافعه، مرافعه، حرب، محاربه.
به خراسان می‌گوییم: استان قدس رضوی!
به چراغ گرمازا می‌گوییم: علاءالدین! یا والور!
به کشاورز می‌گوییم: زارع
به کشاورزی می‌گوییم: زراعت


اما ناامید نشویم. این کار شدنی است!
تا سال‌ها پس از انقلاب مشروطیت به جای دادگستری می‌گفتیم عدلیه به جای شهربانی می‌گفتیم نظمیه به جای شهرداری و راهداری می‌گفتیم بلدیه به جای پرونده می گفتیم دوسیه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آبوم جدید حبیب پس از ورود به ایران

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایران به این شکل از قاتل و تروریست استقبال می کنند.
عکسها مربوط به لحظه ورود قاتل بختیار بعد از برگشت به ایران است.









ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایرانیان ذخیره هزار ساله آبهای زیر زمینی را 30 ساله تمام کردند
عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور گفت: آبی که ایرانیان در طول 30 سال گذشته از منابع آب زیرزمینی برداشت کرده اند برابر با ذخیره آب سفره های زیر زمینی در هزار سال گذشته است.


محمد درویش در گفتگو با خبرنگار مهر، افت 15 متری سطح آب سفره های زیرزمنی ایران را هشدار دهنده توصیف کرد و گفت: قانونی کردن فعالیت چاههای غیر مجاز در کشور تنها می تواند بر شدت تخریب و ناپایداری سرزمین ایران کمک کند.


این کارشناس منابع طبیعی و محیط زیست با انتقاد از مصوبه مجلس در مورد صدور مجوز برای برداشت آب از چاههای غیر مجاز گفت: خطر تخریب منابع حیاتی ایران با این مصوبه ها شدت می گیرد و دست متجاوزان را برای تغییر کاربری اراضی و تخریب اکوسیستمهای تالابی، جنگلی و مرتعی باز می گذارد.


این متخصص جنگل با اشاره به اینکه تصویب این قوانین بر طبل ناپایداری سرزمین می کوبد تاکید کرد: برخی از نمایندگان مجلس از جمله اعضای فراکسیون محیط زیست با این مصوبه مخالف هستند با این حال آنها می گویند موافقان تصویب این مصوبه در مجلس از درون حوزه های نمایندگی خود تحت فشار هستند و بی توجه به عواقب زیانبار آن با قانونی کردن فعالیت چاههای غیر مجاز موافقت کرده اند.


پیش از این مدیرکل پیش بینی هواشناسی کشور در گفتگو با مهر، نسبت به کاهش آب سفره های زیرزمینی هشدار داده و گفته بود که در 15 سال گذشته به دلیل نیاز آبی حداکثری، عمق برداشت آب از سفره های زیر زمینی از 50 متر به 300 متر رسیده و می توان گفت که این منابع به حداقل خود رسیده اند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چه بر سر دختر بابك خرمدين آمد؟
يك واقعيت تلخ و دردناك كه ميدانم باعث انجماد خون در مغزهايتان خواهد شد.
نميدانم چرا در اين مورد زياد صحبت نميشود. چه بر سر خانواده بابك خرمدين آمد؟
بايد بدانيم و چنان خشمگين شويم تا با عزمي راسخ" براي ريشه كردن دين اهريمني
اسلام از ايران تلاش كنيم.


چه بر سر دختر بابك خرمدين آمد؟


خواجه نظام الملک در سیاستنامه خود می نویسد:


. . و معتصم خلیفه به مجلس شراب بر خاست و در حجره ای شد . زمانی در انجا بود ، پس بیرون آمد و شرابی یخورد و باز بر خاست و در حجره دیگر شد ، و باز بیرون آمد و شرابی بخورد ، و بارسوم در حجره شد ، و پس بیرون آمد و در گرمابه شد و غسل بکرد ، و بر مصلی شد و دو رکعت نماز بگذاشت و به مجلس باز آمد ، و گفت قاضی یحیی را که دانی این چه نماز بود ؟ گفت نه .
گفت:
نماز شکر خدای عزوجل امروز مرا نعمتی ارزانی داشت که این ساعت از سه دختر بکارت بر داشتم که هر سه دختر ان دشمنان من بودند"
یکی دختر بابک ، دیگری دختر افشین و سومی دختر مازیار گبر .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صادق لاریجانی: در برخورد با سران جنبش سبز برخلاف نظر رهبر عمل نمی‌کنم
رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه در واکنشی تند به نامه ۱۷۵ نماینده مجلس که درخواست محاکمه سران جنبش سبز را کرده بودند تاکید کرده است که این اقدام خلاف «سیاست‌های کلان نظام» است. او همچنین تصریح کرده است که «برخلاف نظر ایشان [رهبر] کاری نمی‌کنم». ۱۷۵ نماينده مجلس شوراى اسلامى در نامه‌اى به رئيس قوه قضاييه که روز یک‌شنبه گذشته منتشر شد خواستار محاكمه رهبران مخالفان در ايران تا پيش از فرا رسيدن آن چیزی شده بودند که خود «سالگرد كودتاى انقلاب تقلب» خوانده‌اند. حامیان تندروى دولت محمود احمدى‌نژاد و آيت‌الله على خامنه‌اى از ميرحسين موسوى، مهدى كروبى و محمد خاتمى به عنوان «سران فتنه» نام مى‌برند و خواستار اشد مجازات براى آنها به دليل اعتراض به نتیجه انتخابات رياست جمهورى روز ۲۲ خردادماه ۱۳۸۸ هستند. آیت‌الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه و برادر رئیس مجلس شورای اسلامی، نامه این نمایندگان مجلس به خود را طعنه و کنایه به قوه زیر نظر خود دانسته و از آنها پرسیده است که چه طور انتظار دارند که «رئیس دستگاه قضا که منصوب رهبری است» برخلاف نظر رهبر جمهوری اسلامی عمل کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان شب سیه سپید است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر