۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

[iran7031:229]

کار ما آگاه کردن شماست، شما  خود باید بدانید‌ که چه می‌خواهید .ما مسئول نوشته ديگران نيستيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن

Tel : 001 ( 818 ) 714 0 717
Sms : 001 ( 818 ) 714 0 718
E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032

مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه  دوست  نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید  به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه  خارج کنیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارنمای رسمی دولت موقت از اول مهرماه فعالیت خود را شروع می کند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسناد و مدارکی که هر ایرانی باید از آن آگاه باشد ـ قسمت آخر
iran7031.blogspot.com

برای مشاهده قسمت قبلی این مطلب به نشانی زیر مراجعه کنید:
قسمت اول:
http://iran7031.blogspot.com/2010/09/iran7031227.html
قسمت دوم:
http://iran7031.blogspot.com/2010/09/iran7031228.html


احمدی نژاد و Larry King مجری معروف CNN


لری کینگ مشهورترین و محبوبترین مجری خبرگزاری CNN  ، تا بحال 2 بار با احمدی نژاد مصاحبه داشته و در پایان مصاحبه اظهار ضعف کرده و احمدی نژاد را به خاطر جواب های به ظاهر منطقی اش تحسین کرده که موجب محبوبیت شدید احمدی نژاد شده است. اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که احمدی نژاد بر خلاف ادعای لری کینگ، بسیاری مواقع از پاسخ دادن به سوال خبرنگاران عادی عاجز است یا جواب بی ربطی می دهد و یا سوال را با سوال پاسخ می دهد.



غیر منطقی است که یک مجری خبری با بیش از چند دهه سابقه و تجربه در یکی از حرفه ای ترین خبرگزاری های دنیا، از یک سیاستمدار کم سواد که مدرک دانشگاهیش (دکترای ترافیک) معتبرتر از مدرک دکتر کردان نیست، شکست بخورد و عجیب تر از آن این است که لری کینگ در هر دو بار مصاحبه ، چندین بار اظهار عجز و ناتوانی و شکست از احمدی نژاد می کند، که بسیار عجیب است.



لری کینگ دوست نزدیک خانواده های صهیونیست و رونالد ریگان و جرج بوش است که هر دو از رئیس جمهورهای سابق امریکا و فراماسونرهای معروف هستند، وی ارتباطات بسیار نزدیکی با صهیونیست های امریکا خصوصا جناح جمهوری خواه دارد بطوریکه حتی به همراه همسر رونالد ریگان در برنامه های تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری از جرج بوش حمایت می کرد.


در این عکسها نحوه دست دادن احمدی نژاد با لری کینگ فراماسون را می بینید. در انجمن فراماسونری، اعضا انجمن اینگونه با یکدیگر دست می دهند، به این حالت "دست دادن ماسونیک" می گویند.

اسفندیار رحیم مشائی استاد شیطان پرست احمدی نژاد




استاد عبدالله شهبازی در مقاله (خلاصه شده) بسیار مهم  «استادان غيبي» و «علم خُشنوم» اطلاعات بسیار مهمی را افشا می کند :

"از مدت‌ها پيش درباره تأثيرات ژرف و غيرعادي اسفنديار رحيم مشايي بر محمود احمدي‌نژاد مطالبي مي‌شنيدم. مثلاً، برخي خويشان احمدي‌نژاد از تأثيرات «ماوراءطبيعي» مشايي بر احمدي‌نژاد ابراز نگراني کرده و از احتمال کاربرد «طلسم» و «سحر» و غيره سخن گفته بودند. اين‌گونه مطالب را ديگران نيز، جسته و گريخته، شنيده بودند تا بدان ‌جا که در برخي محافل روحانيون قم شايع شده بود: مشايي ساحر است!

در روزهاي آغازين مرداد ماه 1388 اطلاعاتي نشر مي‌يابد که شنيده‌هاي قبلي‌ام را تأييد مي‌کند. اين مطالب را نقل مي‌کنم و سپس توضيحات و اطلاعات خود را مي‌نويسم:

ديگران چه مي‌گويند؟

1- علي مطهري رابطه محمود احمدي‌نژاد با اسفنديار رحيم مشايي را چنين توصيف کرده است :

«آقاي احمدي ‌نژاد ارادت خاصي به آقاي مشايي دارد و از نظر معنوي او را مراد خود و خودش را مريد او مي‌بيند. گويا رابطه معنوي‌اي ميان آن‌ها حاکم است که بنده از جزئيات آن خبر دقيقي ندارم. شايد ايشان کراماتي از آقاي مشايي ديده‌اند که مريدشان شده‌اند.» (تابناک، 27 تير 1388) [1]

2- پس از اصرار عجيب احمدي‌نژاد بر تداوم حضور مشايي در دولت، وبگاه «خبرانلاين» اين عنوان را در تبيين رابطه ميان احمدي‌نژاد و مشايي برگزيد: «مشايي و احمدي‌نژاد؛ شمس و مولاناي دولت» [2] تيتر فوق دستمايه طنزي پرخواننده از ابراهيم نبوي شد. [3]

3- در 4 مرداد 1388، «جهان نيوز»، بدون ذکر نام مشايي، از ارتباطات پنهان او با يک «مرتاض هندي» خبر داد: «خبرنگار جهان به گوشه هايي از ارتباط يک مقام ارشد کشور با يک مرتاض هندي که ادعا مي شود عمري 400 ساله  دارد پي برد. به گزارش جهان، اين مقام ارشد کشور در چند سال اخير سفرهاي متعددي به هند داشته است که فاصله زماني برخي از اين سفرها کمتر از 50 روز بوده است. وي در اين سفر به ديدار مرتاضي مي‌رود که ادعا مي‌شود بيش از 400 سال سن دارد و از جايگاه بسيار بالايي در ميان طرفداران خود برخوردار است و نکته جالب اين است که اين مرتاض از ميان مراجعه‌کنندگان خارجي خود تنها به اين مقام ارشد ايراني اجازه ديدارهاي منظم با خود را داده است. در اين ديدارها فرد مذکور در جريان پيش بيني و آينده نگري‌هاي مرتاض در خصوص تحولات جهان و بعضاً ايران قرار مي‌گيرد و تاکنون بسياري از اين ايده‌ها و پيش‌بيني‌ها به داخل کشور هم منتقل شده و تلاش‌هاي مختلفي هم صورت گرفته است تا به نوعي از اين افکار و نقطه نظرات در برنامه‌ها و سياست‌گذاري‌ها استفاده شود که با برخي مخالفت و مقاومت‌هاي گسترده مواجه شد. البته اين مقام در داخل کشور هم ديدارهاي بسيار منظمي با برخي از چهره‌ها و افراد عجيب و غريب در مناطق کويري و مرزي ايران انجام داده که گرايشات مشابهي با مرتاض هندي دارند، و انتقادات بسياري هم از اين جهت به وي وارد شده که تاکنون در جهت رفع شبهات و انتقادات در اين خصوص اقدام خاصي را صورت نداده است.» (جهان نيوز، 4 مرداد 1388) [4]

مطالب بعدي روشن مي‌کند که اين «مرتاض هندي» يکي از سران پارسي (زرتشتي) طريقت رازآميز تئوسوفي است.

5- روز بعد، «ملّت نيوز» [خطاب به احمدي نژاد] نوشت:

«به دنبال انتشار اخباري در مورد سفرهاي مکرر يک مقام دولتي به هند پرسش‌هايي در مورد آقاي مشايي به وجودآمده است. به نوشته خبرآنلاين، پاسخ رئيس دفتر آقاي احمدي‌نژاد به پرسش‌هاي زير مي‌تواند ابهامات را برطرف کند: آيا درست است که با مرتاضي ايراني الاصل و زرتشتي مسلک در هند ارتباط داريد؟ آيا واقعيت دارد که اطلاعات دولتي را به اين فرد منتقل مي‌کنيد و از او رهنمود مي‌گيريد؟ آيا صحت دارد که اين فرد زرتشتي به شما گفته که دوران گرايش به اسلام به سر آمده است؟ آيا درست است که در مرز پاکستان با افراد رمال و جن‌گير و دعانويس ارتباط مستمر داريد؟ آيا اين سخن منتسب به يکي از معاونين‌تان را که گفته‌ايد حکم مسئوليتش را بعد از تأييد حضرت حجت(عج) صادر مي‌کنيد تکذيب مي‌کنيد؟ اين سخن همراهان‌تان که در برخي سفرها ناگهان دستور توقف خودرو را صادر و براي دقايقي لابلاي درختان کنار جاده گم مي‌شويد و پس از آن ادعا مي‌کنيد با رابط امام زمان حرف زده‌ايد دروغ است؟» (ملّت نيوز، 5 مرداد 1388) [6]

6- در جلسه 31 تير 1388 هيئت دولت، برخورد شديدي ميان رئيس کابينه (محمود احمدي‌نژاد) و محمدحسين صفار هرندي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، رخ داد. برخي مطلعين ماجراي جلسه فوق را چنين روايت مي‌کنند:

«در اين جلسه صفار هرندي در اعتراض به احمدي‌نژاد گفت: حتي اگر مشايي هزار حسن داشته باشد، شما بايد از امر آقا اطاعت بکنيد. احمدي‌نژاد با عصبانيت جواب داد: همه کارها و برنامه‌هاي من در اطاعت از آقا است اگر شما از نايب آقا اطاعت مي‌کنيد!»

به اين ترتيب، براي بسياري روشن شد احمدي‌نژاد واقعاً مدعي است با امام زمان (عج) رابطه مستقيم دارد.

7- در 4 مرداد 1388 صفار هرندي، رئيس شوراي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، در جلسه اين شورا گفت:

«هر کس ادعا کند مستقيم با خود آقا امام زمان (عج) ارتباط دارد، در ذهن ما حجتي براي پذيرش اين ادعا وجود ندارد و ما ارتباط‌مان با آن حضرت از طريق نايب امام زمان (عج) است.» [7]

اين گفته، مؤيد خبر پيشين است و نشان مي‌دهد صفار هرندي چنين ادعايي را از احمدي‌نژاد شنيده است.

8- در 2 مرداد 1388، عليرضا زاکاني درباره مشايي گفت :

«رفت و آمدهاي مشکوک به خارج از کشور به دنبال مددگيري از برخي خرافات هم از مسائلي است که صلاحيت ايشان براي تصدي يک پست مياني را زير سئوال مي برد چه رسد به اين که شخص دوّم کابينه شود.

مشايي اهل روستاي «مشا» رامسر است. «مشاء» واژه عبري است به معني «اجتماع» و «طايفه» و «کلني» و «جمع». با «مشاع» فارسي هم ‌ريشه است. در شمال دماوند نيز روستا و دشت مشاء وجود دارد. منطقه دماوند، تا سده هيجدهم ميلادي، منطقه‌اي با جمعيت متراکم يهودي بوده. پيش‌تر درباره فعاليت فرقه دونمه در دماوند نوشته ام.

محفلي منسجم از «دماوندي‌ها»، و وابستگان آن‌ها، در ساختار حکومتي ايران، به‌ويژه در نهادهاي حساس، بسيار قدرتمندند و از اينرو سال‌هاست توجه مرا جلب کرده‌اند. آنان در تمامي جناح‌هاي سياسي حضور دارند؛ هر چند همه کساني که مورد نظر من‌اند «دماوندي» نيستند و اين تلقي من تمامي «دماوندي‌ها» را شامل نمي‌شود. ديگران نيز فراوان هستند با پيشينه و عملکرد مشکوک. درباره پراکندگي جغرافيايي کانون‌هاي مشکوک در سراسر ايران پژوهشي طولاني کرده‌ام؛ از همدان و کاشان و اصفهان و مشهد و يزد و کرمان و شيراز و آباده و ني‌ريز و سروستان فارس تا خطه شرقي مازندران و گرگان و آذربايجان و غيره.

احتمالاً، در نيمه دوّم سده هفدهم ميلادي، در زمان حکومت (1642- 1666 م.) شاه عباس دوّم صفوي، که گروه کثيري از يهوديان اصفهان و دماوند و ساير نقاط ايران به‌طور جمعي «مسلمان» شدند ولي، طبق نوشته منابع متعدد تاريخي از جمله منابع يهودي، در باطن «يهودي» ماندند، بخشي از مهاجرين دماوندي کلني فوق را، با همان نام «مشا»، در حوالي رامسر پديد آوردند.

يکي از طراحان و بانيان اصلي «فتنه بزرگ» اخير در ايران، حسين شريعتمداري، دماوندي است.

6- در مواردي، ريشه شناسي نام‌ها مي‌تواند منشاء قومي و نژادي افراد را روشن کند. به اين دليل، تغيير «نام» در شناسنامه‌، به منظور از ميان بردن پيشينه فوق، در سال‌هاي پس از انقلاب رواج فراوان يافت. براي مثال، مي‌توان «بنيامين» (بن + يامين= نام يکي از قبايل بني‌اسرائيل) را به «يامين‌پور» تغيير داد. (مانند نام وحيد يامين‌پور از بنيانگذاران وبگاه افراطي «رجانيوز» و مجري مصاحبه‌هاي مهم سياسي شبکه اوّل سيما در دوره انتخابات.) اسامي چون «بنيامين» و «اسرائيل» و «يهودا» کاملاً يهودي است و متفاوت است با اسامي قرآني، مانند ابراهيم و اسحاق و يعقوب، که در ميان مسلمانان رواج دارد. اسامي اماکن نيز مي‌تواند در مواردي روشنگر باشد. براي نمونه، توجه کنيم به اسامي «مشا» و «گلعاد» در دماوند. ريشه نام «گلعاد» دماوند ربطي به «گيل» و «گيلان» ندارد؛ همان گلعاد (عبري) يا جلعاد (عربي) در فلسطين است.

به دليل آشنايي با اين‌گونه پيوندهاي عجيب، در يادداشت 28 بهمن 1387 از «فرقه خُشنوم» و اعتقاد ايشان به ظهور مهدي (عج) از کوه دماوند سخن گفتم. آن‌چه نوشتم، با عملکرد مشايي و ارتباطات ويژه او با «استاد غيبي 400 ساله»اش منطبق است. اين استاد غيبي «پارسي» است. در هند، به زرتشتيان ساکن اين سرزمين «پارسي» مي‌گويند. اليگارشي زرسالار پارسي (زرتشتي) هند همان است که «فرقه خُشنوم» را، که مکان مقدس ايشان دماوند است، پديد آورد. نوشتم:

«برخلاف باور اساطيري ايرانيان، که دماوند را محبس و در نهايت محل خروج ضحاک («دجال» اسلامي يا «لوسيفر» غربي= نيروي شر و تاريکي) در آخرالزمان مي‌دانند، از ديدگاه تئوسوفيست‌ها و نحله‌هاي رازآميز ماسوني دماوند مأمن و مخفيگاه «استادان نور» و محل خروج «موعود» و «منجي» ايشان است. از اينرو، دماوند در باورهاي ماسوني- يهودي جايگاهي مقدس و برجسته دارد.

در بمبئي و غرب هند، زرسالاران پارسي (زرتشتي) طريقت تئوسوفي را توسعه دادند. خورشيدجي کاما و جيوانجي مودي، دو پارسي نامدار که از سرشناس‌ترين ماسون‌هاي هند و جهان به‌شمار مي‌روند، از دوستان کلنل هنري الکات و مادام بلاواتسکي، بنيانگذاران فرقه تئوسوفي، بودند. در نيمه اوّل سده بيستم ميلادي، حسين کاظم‌زاده ايرانشهر، که به فرقه بهائي تعلق داشت، مروج سرشناس تئوسوفيسم بود. او در سال 1919 به همراه ابراهيم پورداوود، که به زرتشتي‌گري گرايش داشت، مجله ايرانشهر را در برلين بنيان نهاد.

تئوسوفيسم «مادر» فرقه‌هاي رازآميز، از جمله «فرقه خُشنوم» است. «صاحبان کرامت» و «اوليايي» مانند مهربابا، که او نيز زرتشتي بود و در ايران پيرواني يافت، در اين بستر زاده شدند. يکي از اين مهديان دروغين کريشنا مورتي است. او کودکي هندي بود که خانم بزانت پرورش‌اش داد و سپس مدعي شد روح مسيح در جسم او رجعت کرده است. ويوکاناندا، مدعي ديگر، نيز از همين بستر سر برآورد.

آرم انجمن تئوسوفي که در آن نمادهاي بعدي نازيسم و صهيونيسم آميخته است. (مجله «تئوسوفيست»، شماره 11 ژانويه 1911)


نازيسم نيز در طريقت رازآميز تئوسوفيسم ريشه دارد. سال‌ها پيش، در مقاله «سعيد امامي و دوستان نئونازي او»، در اين باره سخن گفته ‎ام. [19، 20] اخيراً فردي به‌نام بيژن نيابتي، با بهره‌گيري از منابع متعدد آلماني، اطلاعاتي درباره ريشه‌هاي رازآميز نازيسم و پيوند آن با طريقت تئوسوفي و انجمن تول گرد آورده که با نام «جنگ جهاني چهارم» در اينترنت منتشر شده.

در بهمن 1378 درباره ريشه‌هاي مشترک «يهودي‌ستيزي» (آنتي‌سميتيسم) و «نازيسم» چنين نوشتم:

«موجي که بر بنياد عوامل اجتماعي و سياسي و فرهنگي عديده در آلمان گسترش يافت، پديده‌اي به‌نام آنتي‌سميتيسم را آفريد و سرانجام به تأسيس حزب نازي و صعود آدولف هيتلر انجاميد، به‌شکلي عجيب با زرسالاران يهودي و سازمان اطلاعاتي بريتانيا پيوند دارد. اين پيوند تا بدان حد مستند و عميق است که مي‌توان موج فوق را يک حرکت سازمان‌يافته تبليغاتي- فرهنگي براي ايجاد توّهم در فرهنگ سياسي جهان و پنهان کردن واقعيت‌هاي عيني و ملموس و قابل شناخت و سنجش و سوق دادن افکار عمومي به سوي اشباح و موهومات دست‌نيافتني و ناشناختني دانست. اين موج را حکمرانان و کانون‌هاي زرسالار آلمان برانگيختند، کادت‌ها (دانشجويان مدارس نظامي آلمان) استخوان‌بندي آن را تشکيل مي‌دادند و بستر اجتماعي رشد و بالش آن عقب‌مانده‌ترين و عوام‌ترين بخش‌هاي توده مردم آلمان بود. اين موجي بود در ماهيت خود عليه جنبش انقلابي آلمان و رشد ناسيوناليسم مهاجم در عرصه فرهنگ و سياست و نظامي‌گري در عرصه اقتصاد را به‌دنبال داشت. يکي از نخستين کانون‌هاي اشاعه آنتي‌سميتيسم در آلمان حزب سوسيال مسيحي کارگري آلمان بود که در سال 1878 به‌وسيله آدولف استوکر با هدف مبارزه با جنبش انقلابي آلمان و جلوگيري از گسترش آن در ميان کارگران و با حمايت کانون‌هاي زرسالار دنياي غرب، از جمله شبکه معيني از زرسالاران يهودي، تأسيس شد. اين حزب از تبليغات ضديهودي به عنوان تاکتيک براي نفوذ در ميان توده‌هاي کارگري آلمان بهره مي‌جست. بدينسان، در دهه‌هاي 1880 و 1890 انجمن‌هاي ضديهودي در آلمان مانند قارچ روئيدند و با برخورداري از پشتوانه‌هاي مالي کلان و مرموز و ناشناخته در انتخابات سال 1893 مجلس آلمان (رايشتاک) 250 هزار رأي و 16 نماينده به دست آوردند.

ويلهلم دوم، امپراتور آلمان، از سردمداران و مروجان اين موج آنتي سميتيسم بود. عجيب اينجاست که ويلهلم دوست صميمي سِر ارنست کاسل، زرسالار نامدار يهودي انگليس، بود و کاسل در عين حال نزديک‌ترين دوست ادوارد هفتم، پادشاه انگليس، و ساير اعضاي خاندان سلطنتي انگليس نيز به‌شمار مي‌رفت تا بدانجا که بعدها نوه و وارث او، به‌نام ادوينا اشلي، با لرد مونت‌باتن برمه، نوه ملکه ويکتوريا و دايي ملکه اليزابت دوم، ازدواج کرد. کاسل و لرد ناتانيل روچيلد بنيانگذاران و مالکان اصلي مجتمع نظامي ويکرز- آرمسترانگ بودند که در دوران جنگ اوّل جهاني به‌عنوان مُعظَم‌ترين و پيشرفته‌ترين مجتمع تسليحاتي جهان شناخته مي‌شد و فعاليت آن تا به امروز، به‌عنوان قلب صنايع نظامي انگليس، تداوم دارد…  اين موج آريايي‌گرايانه و آنتي‌سميتيستي را برخي از اعضاي خاندان چمبرلين انگلستان دامن زدند که از ديرباز، از سده شانزدهم ميلادي و دوران همکاري با کمپاني ماجراجويان تجاري لندن و کمپاني مسکوي،  نزديکترين روابط را با اليگارشي يهودي اروپا داشتند… هوستن چمبرلين، برادرزاده فيلدمارشال نويل چمبرلين، … در سال 1898 کتابي با عنوان «بنياد سده نوزدهم» منتشر کرد که در آن تاريخ معاصر اروپا را به‌عنوان عرصه تعارض دو نژاد «آريايي» و «سامي» ترسيم مي‌کرد…  با پشتوانه سرمايه‌هاي مشکوک و ناشناخته، صدها هزار نسخه از کتاب چمبرلين در سراسر اروپا توزيع شد و بر فرهنگ آلماني تأثيرات عميق بر جاي نهاد و پايه‌هاي فکري ناسيوناليسم مهاجم آلمان را استوار ساخت. قيصر ويلهلم شخصاً اين کتاب را براي فرزندانش مي‌خواند و همو بود که دستور داد اين کتاب در دانشگاه افسري آلمان تدريس شود. اين سرآغاز موجي است که بشريت را به سوي اوّلين و عظيم‌ترين جنگ جهاني سوق داد و در عين حال پايه‌هاي جرياني را بنا نهاد که دوّمين جنگ جهاني را، در مقياسي بس مدهش‌تر از اولي، آفريد…

رابطه هيتلر جوان با والتر اشتين نيز از مواردي است که مورد توجه محققين قرار گرفته است. والتر اشتين ، مقارن با دوران جواني هيتلر و اقامت او در وين، يک فراماسون فعال مدعي ارتباط با موجودات فراطبيعي در وين بود و سازمان ماسوني پنهاني را بنيان نهاد که به ترويج عقايد رازورانه، آريايي‌گرايانه و تئوسوفيستي اشتغال داشت. هيتلر جوان به سازمان ماسوني اشتين پيوست و از نظر فکري به‌شدت از آن تأثير گرفت. والتر اشتين بعدها، با نام دکتر اشتين، کتاب‌هاي متعددي درباره «رازوري آريايي» نوشت و نوعي آئين شيطان‌پرستانه را تبليغ مي‌کرد. در سال‌هاي جنگ دوّم جهاني، دکتر اشتين در انگلستان اقامت داشت و در اين زمان مشاور شخصي سِر وينستون چرچيل و عضو سرويس اطلاعاتي بريتانيا بود.

در اواخر سده نوزدهم سازمان پنهاني و مرموزي به‌نام طريقت طلوع طلايي در انگلستان پديد شد که داراي پنج لژ در فرانسه و آلمان نيز بود. يکي از رهبران اين طريقت به‌نام ساموئل ليدل ماترز در سال 1892، با اقتباس از نظريات کلنل اُلکات و ساير رهبران تئوسوفيسم، وجود استادان غيبي را اعلام کرد که در لژ برادري سفيد مأوا دارند و امور جهان را هدايت و اداره مي‌کنند. ماترز از هواداران سفت و سخت هيتلر و حزب نازي در انگلستان بود.

فرقه مشکوک ديگري که در پيدايش نازيسم آلمان تأثير داشت و به‌ طور مستقيم با تئوسوفيسم مرتبط بود، انجمن تول است که در سال 1912 تأسيس شد و مرکز آن در مونيخ قرار داشت. بنيانگذار اين سازمان فردي است که با عنوان اشرافي کنت هنريش فن سباتندروف شهرت داشت و نام اصلي‌اش رودلف گلوئر بود. او در اوايل سده نوزدهم در استانبول (عثماني) اقامت داشت و تاجري ثروتمند به‌شمار مي‌رفت. وي پس از بازگشت به آلمان، انديشه تول، سرزمين مرموز و افسانه‌اي آريايي‌هاي باستان، را از کتاب آموزه سرّي مادام بلاواتسکي، از بنيانگذاران تئوسوفيسم، به وام گرفت، سازمان خود به نام انجمن تول را برپا کرد و هدف خويش را سروري نژاد برتر اعلام داشت. وي به جذب اعضاي خاندان‌هاي اشرافي و ثروتمندان و کارخانه‌داران آلماني به اين انجمن پرداخت و با اوج‌گيري جنبش انقلابي در آلمان، و به‌ويژه قيام خونين کارگران باواريا، يک شبکه تروريستي به رياست فردي به‌نام ديتريش اکارت ايجاد کرد که يکي از اقدامات آن قتل وحشيانه کورت ايزنر، رئيس‌جمهور باواريا، بود. طي سال‌هاي 1919- 1923 اين سازمان به 300 فقره عمليات تروريستي دست زد. در ميان اعضاي انجمن تول نام بلندپايگاني چون فرانتس گورتنر (وزير دادگستري باواريا)، پوهنر (رئيس پليس مونيخ)، و ويلهلم فريک (معاون يوهنر) ديده مي‌شود. بعدها، در دولت هيتلر، فريک وزير کشور و گورتنر وزير دادگستري آلمان شدند. مورخين انجمن تول را قدرتمندترين سازمان پنهاني آلمان در دوران صعود فاشيسم مي‌دانند. يکي از اعضاي اين انجمن، رودلف هس بود. فردي به‌نام پروفسور هوسهوفر به‌عنوان نظريه‌پرداز انجمن تول شناخته مي‌شد. هوسهوفر از طريق هس با هيتلر آشنا شد و تعاليم او دستمايه اصلي هيتلر در نگارش کتاب زندگي من قرار گرفت.

صعود هيتلر در هرم سياسي آلمان بر بنيادهاي رازورانه تئوسوفيست نيز استوار بود. براي نمونه، بيوه فيلدمارشال فن مولتکه، فرمانده نظامي آلمان در دوران قيصر و از دوستان هوستن چمبرلين (فيلد مارشال فن مولتکه يک ماسون بلندپايه نيز بود)، اعلام کرد که با <روح همسر فقيدش> تماس گرفته و وي اعلام کرده که رهبر آينده آلمان هيتلر خواهد بود. اين پيشگويي بر توده‌هاي عوام و جاهل آلمان تأثير فراوان داشت.

زماني که هيتلر از سوي ضداطلاعات ارتش آلمان مأمور شد تا به حزب کارگري آلمان بپيوندد، چهل نفر از اعضاي انجمن تول، با هدايت ديتريش اکارت، براي حمايت از او به عضويت اين حزب درآمدند. اکارت در زمان مرگ، در سال 1923، به اعضاي انجمن تول وصيت کرد که از هيتلر تبعيت کنند زيرا وي با استادان غيبي در ارتباط است…

نقش سازمان اطلاعاتي بريتانيا (اينتليجنس سرويس) و شبکه پنهان زرسالاران يهودي در صعود نازيسم در آلمان را از طريق عمليات مرموز "ايگناس تربيش لينکلن" نيز مي‌توان پيگيري کرد. تربيش لينکلن، که به يک خانواده ثروتمند يهودي ساکن مجارستان تعلق داشت، به ‌عنوان يکي از مأموران اطلاعاتي و توطئه‌گران بزرگ و افسانه‌اي نيمه اوّل سده بيستم ميلادي شهرت فراوان دارد… [او] از اوايل سال 1919 به ‌طور کامل در آلمان مستقر شد و در عمليات خرابکارانه و توطئه‌هاي گروه‌هاي افراطي فاشيستي نقش فعالي به‌دست گرفت. در اين دوران، او (تربيش لينکلن) يکي از عوامل اصلي پس پرده در سازماندهي و تحرکات گروه‌هاي اوباش موسوم به لشکر آزاد بود که از درون آن حزب نازي زائيده شد. يکي از اقدامات اين گروه قتل فجيع رزا لوکزامبورگ و کارل ليبکنخت است… در 24 ژوئن 1922 نيز والتر راتنو، وزير خارجه آلمان که سياست‌هاي وي مطلوب مافياي صهيونيستي انگليس نبود، به‌دست يکي از اعضاي لشکر آزاد به قتل رسيد… [والتر راتنو يهودي بود و پدر وي (اميل راتنو) بنيانگذار کمپاني معروف AEG  است. لوکزامبورگ و ليبکنخت نيز يهودي بودند.] در همين زمان بود که فعاليت سياسي هيتلر آغاز شد و وي به عنوان مأمور مخفي سازمان ضد اطلاعات ارتش آلمان، و در رابطه با برخي رهبران افراطي نظامي چون ژنرال لودندروف، گروه کوچک خود را تأسيس کرد؛ همان گروهي که سپس به حزب ناسيونال سوسياليست کارگري آلمان (نازي) بدل شد. در نوامبر 1923 ژنرال لودندروف و هيتلر کودتاي نافرجامي را ترتيب دادند که به کودتاي مونيخ معروف است. امروزه مورخين مي‌دانند که يکي از گردانندگان طرح ‌هاي متعدد کودتايي ژنرال لودندروف و هيتلر همان آقاي "تربيش لينکلن" بود. تربيش لينکلن بعدها در بندر شانگهاي مستقر شد، نام چيني چائو کونگ را بر خود نهاد، سر خود را تراشيد و 12 ستاره کوچک بر پوست جمجمه‌اش داغ زد، به‌عنوان راهب بودائي صومعه‌اي به راه انداخت و گروهي مريد وفادار در پيرامون خويش گرد آورد. با آغاز جنگ دوّم جهاني، چائو کونگ، يا همان آقاي تربيش لينکلن، با سرکنسول آلمان در شانگهاي تماس گرفت و خواستار ملاقات با هيتلر شد تا «قدرت ماوراء‌طبيعي» خود را در خدمت او قرار دهد. از سرنوشت اين پيشنهاد اطلاعي نداريم.» [21]

بخش هفتم : رمز گشایی از پرونده قتل های زنجیره ای


ماجرای قتل های زنجیره ای از مهمترین و مرموزترین حوادث در این دوران است که بعد از آشکار شدن هویت عوامل این قتلها و بسیاری از بانیان اصلی آن، حاکمان ایران با استفاده از رسانه ها، مطبوعات و شخصیتهای به ظاهر روشنفکر، مزدور و وابسته در هر حزب، جناح و سازمانی، تلاش هماهنگی را برای پنهان کردن حقیقت آغاز کردند.

پرونده قتلهای زنجیره ای از دو جریان بسیار پنهان اما در اتحاد با یکدیگر سرچشمه می گرفت. جریان اول مربوط به خارج از کشور و جریان دوم مربوط به داخل کشور می شد. این دو جریان در ارتباط بسیار نزدیک با یکدیگر بوده، هنوز نیز هستند و یکدیگر را در مشکلات و منافع مشترک داخلی و خارجی یاری می دهند. در تمامی عملیاتها جریان داخل کشور با هماهنگی و اطلاع دقیق جریان خارج از کشور اقدام به انجام قتلها و ماموریتها می کرد.

شبکه داخل متشکل از :

1-      وزارت اطلاعات ایران (باند فلاحیان – سعید امامی)

2-      حزب موتلفه اسلامی (باند عسگر اولادی ها – بادامچیان)

جریان خارج :

1-      موساد اسرائیل (البته سرویس های اطلاعاتی دیگر نیز دخیل بوده اند اما این توطئه بیشتر مربوط به موساد بود.)

لیست ترور این افراد از سرویس اطلاعاتی موساد اسرائیل برای شبکه عوامل وابسته شان (فلاحیان – سعید امامی) فرستاده می شد، فلاحیان و سعید امامی با ارائه لیست افراد به کمیته ترور متشکل از آیت الله سید علی خامنه ای، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی و وزیر اطلاعات وقت و گرفتن تایید نهایی، اقدام به گرفتن فتوای شرعی از علمای وابسته به حکومت برای قتل ها می کرده و سرانجام لیست ترور بهمراه فتوای شرعی چندین آیت الله بدست "سربازان گمنام امام زمان" یا همان ماموران وزارت اطلاعات برای اجرای عملیاتهای تروریستی می رسید.

صادر کنندگان فتوای شرعی قتل های زنجیره ای

1-      آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

2-      حجت الاسلام علی فلاحیان

3-      آیت الله جنتی

4-      آیت الله خزعلی

5-      حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای

6-      حجت الاسلام قربانعلی دری نجف آبادی

7-      آیت الله خوشبخت (خوشوقت)

اسدالله بادامچیان و حسین الله کرم نیز در قتل های زنجیره ای دخیل بوده اند.

شبکه موساد در ایران


با توجه به اطلاعات و اسناد و اعترافات عناصر شبکه مخوف موساد (باند سعید امامی) مشخص گردید هسته اولیه این تشکل عمدتا از یهودی زادگان به اصطلاح جدیدالاسلام هستند که اجداد و پدران آنها با هدایت سرویس اطلاعاتی انگلیس در ایران به مخفی نمودن ماهیت اصلی خود پرداخته و با ایجاد فرقه بهائیت توسط انگلیسی ها در ایران با استفاده از لایه های مختلف پنهان کاری گروههایی را با ماهیت مخفی بهائی که نزدیکی بیشتری به دین یهود نسبت به اسلام دارند ایجاد می نمایند.

مهدی پرورده و مصطفی کاظمی در مورد سابقه خود در حوالی مناطق خرامه و کربال ارسنجان استان فارس می گویند : "اجداد ما یهودی زاده هایی بودند که با هدایت انگلیس یهودی بودن خود را مخفی کرده و با ایجاد فرقه بهائیت به این مسلک گرویدند. ما در اصل یهودی هستیم ولی به مسلک و فرقه بهائیت گرویده ایم، مجموعه ای بی اعتقاد که یکی از اهدافمان تخریب اسلام بود که اکثرا نیز خود را به دروغ سید معرفی می کنیم."

در ادامه بازرسان و کارشناسان پرونده این افراد را عوامل مستقیم صهیونیسم می نامند :

شورای معاونین و مشاورین (گذشته تاکنون) :

وزیر اسبق علی فلاحیان

معاونین و مشاورین : محمد شفیعی، پور فلاح، پور محمدی، سعید امامی، حبیب الله حبیبی، فیروز آبادی، سلطانی، راستگو، باقریان، فلاح، خزائی، شیدائی، اکبریان و احمدی.

مدیران ستادی از گذشته تاکنون :

امامی (ارزیابی مدیران)، قاسم فلاحیان (دفتر دار وزارتی)، خراسانی (شورای هماهنگی اطلاعات)، احمد محسنی و سعیدی (ضد جاسوسی)، احمد زاده (فرهنگی)، کریمی (اطلاعات مردمی)، صادقی و عبودی (گذرنامه و مرز)، ابراهیم فلاحیان (اقتصادی)، دانش (دانشکده وزارت)، مجید علوی، مجید امینی، جواد مهدوی، هدایت، علیرضا امیدی، پورقناد، ناصح و شیخ محمد صالحی منش (اطلاعات خارجی)، محمد برزگر، هدایت ابراهیمی و حجت (امنیت)، سنائی (حفاظت)، میرزائی (پشتیبانی)، رضا صابری (عملیات ویژه)، عارفیان (فنی) و کمال ظهوری (عملیات ویژه).

عوامل شبکه در معاونت امنیت :

محمود امانی، ناصر رحیمی، عباس هاشمی، صادق نخعی، محسن مهدوی، حسین جوادی، علی اعلائی، محمد علوی، حسین نجفی، خسروی، رئوف، حسین مهدوی، احمد عبادی، حمید صادق، مهدی امامی، محسن قائمی، حسن حاجی پور، حسین زاده، مجید چوپان، مهدوی، مسعود صدرالاسلام، سجاد، حسن مسلمی و طاهر. (صفحه 225 شبنامه 80 صفحه ای)

سناریو سازی


در شرایطی که نقش موسوی (مصطفی کاظمی) و صادق (مهرداد عالیخانی) در قتلها محرز شده بود و با تلاشی که برای پنهان کردن ماهیت اصلی این دو صورت می گرفت تا غیر از دلایل تدین و انقلابیگری انگیزه دیگری در اجرای قتلها مطرح نگردد عده ای به تلاش افتادند تا با سناریوسازی های مناسب به نوعی افکار عمومی را به انحراف بکشانند.

در داخل وزارت اطلاعات شفیعی، پور محمدی (معاونین) و خزائی دفتر دار دری نجف آبادی با مشورت موسوی سناریویی را پی ریزی نمودند تا فردی را به ظاهر از ترکیه به ایران بیاورند و در حین ترور یکی دیگر از کانون نویسندگان (مثلا گلشیری) او را دستگیر و مضروب نمایند و با اعترافات مصنوعی او اینطور جا بیاندازند که شبکه ای با انگیزه مالی، سفارش انجام قتلها را در وزارت اطلاعات گرفته و آمرین اصلی را نیز نمی شناسند و خلاصه سناریویی طرح شود که همه به آن رضایت دهند و فرد مضروب و دستگیر شده نیز پس از اعترافات بر اثر شدت جراحات فوت نماید.

در بیرون نیز یونسی که مسئول سازمان قضائی نیروهای مسلح و عضو ارشد کمیته تحقیق ویژه قتلها بود پیشنهاداتی از این نوع را تعقیب می نمود تا عناصری را به عنوان نیروهای انقلابی خود سر معرفی نمایند و بعد از محاکمه و صدور حکم در مورد آنها مخفیانه از کشور خارج شوند و یا عواملی از اشرار و مفسدین اعدام شده و عامل این جنایت معرفی شوند، همه این تلاشها با فضای خاص سیاسی موجود در کشور نتوانست به اجرا درآید اما این تلاشها بعدها معرف نیات واقعی پیشنهاد دهندگان شد.

کشف خانه امن و مملو از امکانات گسترده جعل، تسلیحات، اطلاعات و اسناد خارج شده از وزارت اطلاعات، حکایت از وجود شبکه مقتدر و توانمندی بود که همه گونه امکانات مالی، تسلیحاتی، مراقبتی، جاسوسی، تعقیب، ترور، بمب گذاری و اجرای عملیاتهای خرابکاری تروریستی پنهان را داشت.

بهمن اعتماد پسر دائی سعید امامی مسئول شورای مقاومت (مجاهدین خلق) در انگلیس می باشد.

با هماهنگی با شورای مقاومت (مجاهدین خلق)، پس از انجام ترورها در ایران توسط باند فلاحیان – سعید امامی، در یک اقدام هماهنگ مجاهدین خلق برای گمراه کردن بازرسان و افکار عمومی مسئولیت ترورها را بعهده می گرفتند.


مجتبی خامنه ای و قتل های زنجیره ای

بالای دفتر خامنه ای در خیابان پاستور، مجتبی خامنه ای دو اتاق دارد که ملاقاتهایش را در آنجا انجام می دهد. یکبار در همان اتاقها به سعید امامی می گوید که چرا همین کاری را که با لات ها کردی با روشنفکرها نمی کنی ؟

سعید امامی می گوید : کتبی بنویس.

حجازی رئیس دفتر خامنه ای به دری نجف آبادی وزیر اطلاعات وقت می نویسد که با درخواست های آقای امامی موافقت کن. بعدها که دری نجف آبادی متهم شد که در قتلها دخالت داشته گفت : در صورتی که من دستگیر شوم نامه حجازی را که مخفی کرده ام، منتشر خواهد شد تا معلوم شود که قتلهای زنجیره ای دستور مجتبی بوده است. در نتیجه موضوع قتلهای زنجیره ای نتوانست به گردن دری نجف آبادی بیفتد، اما کسی یقه مجتبی را هم نگرفت. سعید امامی تا زمانی که دستگیر نشده بود هر یکشنبه بعد از ظهر از ساعت 4 تا 7 شب مجتبی را در همان دو اتاق بالای دفتر رهبری ملاقات می کرده است. سعید امامی و مجتبی خامنه ای در سفر لندن، رابطه نزدیکی با یکدیگر پیدا می کنند.

همسر سعید در بازجویی هایش در پرونده قتل های زنجیره ای اینگونه اعتراف کرده بود : "سعید وقتی از لندن بر می گردد با مجتبی (خامنه ای) خیلی دوست می شود، سعید مسئول امنیت داخلی وزارت اطلاعات بود، از همان سالها مخالفت با آقای خامنه ای شکل ظاهری به خود گرفت. ابتدا لات های تهران را کشتند که محسنی اژه ای و آیت الله خوشبخت (پدر زن مصطفی خامنه ای)  حکم قتل ها را صادر می کردند و بچه های اطلاعات، عملیات را اجرا می کردند.

(لات هایی که بوسیله وزارت اطلاعات کشته شدند قرار بود در کودتایی بهمراه نظامیان و برخی افراد با نفوذ در کشور شرکت کنند که کودتا فاش شده و افراد زیادی دستگیر و اعدام می شوند. شرح کودتا در کتاب "پشت پرده های انقلاب اسلامی اعترافات حسین بروجردی"موجود می باشد.)

یکی دیگر از مسائلی که همسر سعید بعد از آزاد شدن از زندان و در جواب مطبوعات و اتهامهایی که به همسرش زده می شد اعتراف کرده بود این حقیقت بود : "مادر آقا مجتبی سعید رو مثل پسرشون دوست داشتند" که این موضوع به هیچ وجه از سوی بیت رهبری تکذیب نشد.

مصطفی خامنه ای فرزند اول خامنه ای و همسرش دختر آیت الله خوشبخت است. (آیت الله خوشبخت و محسنی اژه ای فتوای قتل عام لات ها را صادر کردند.) مصطفی و مجتبی هر کدام 16 محافظ دارند که غیر از دو نفرشان بقیه دیده نمی شوند.

مسعود خامنه ای همسر سوسن خرازی، فرزند آیت الله خرازی و خواهر صادق خرازی است.

میثم خامنه ای همسر خانم لولاچیان، فرزند یک بازاری است.

بشری خامنه ای همسر پسر محمدی گلپایگانی (رئیس دفتر خامنه ای است و همسری انگلیسی دارد که می گویند مسلمان شده است.)

هدی خامنه ای همسر پسر برادر آقای مهدوی کنی است.

مجتبی خامنه ای همسر دختر حداد عادل است. وی با طائب در دوران جنگ در جبهه آشنا شد. مجتبی در یکی از سفرهایش به انگلیس به همراه مادرش و به محافظت سعید امامی، همسرش و گروهش به بهانه معالجه به انگلیس می روند. (خامنه ای آنقدر سعید امامی را دوست داشت و به وی اعتماد داشت او را مسئول خانواده خود کرده بود). (بخشی از اعترافات برخی از ماموران وزارت اطلاعات و بیت رهبری که سال گذشته از کشور فرار کرده و با همکاری محسن مخملباف در سایت وی منتشر کردند).


عملیاتهای انجام شده توسط باند علی فلاحیان و سعید امامی :

در حقیقت ترور ها توطئه ای برای حذف رهبران اپوزیسیون (مخالفان) در داخل و خارج بوده که محکومیت بین المللی را نیز برای ایران در پی داشت.

1-      ترور لات های تهران که می خواستند بهمراه نظامیان مخالف در یک کودتای برنامه ریزی شده شرکت کنند.

2-      قتل های زنجیره ای

3-      قتل داریوش فروهر و همسرش پروانه

4-      عملیات ناموفق به دره افکندن اتوبوس حامل 21 تن از نویسندگان و روشنفکران

5-      ترور رهبران حزب دموکرات کردستان در رستوران میکونوس آلمان توسط باند فلاحیان ، سعید امامی که توطئه ای برای حذف رهبران مخالفان (اپوزیسیون) در خارج و محکومیت ایران در جهان بود.

6-      قتل احمد خمینی (دکتر وی، جمشید پرتوی نیز مدتی بعد بعلت افشای حقایق قتل احمد خمینی در محافل خصوصی در خانه خود به قتل رسید.)

7-      بمب گذاری در حرم امام رضا در روز عاشورا

8-      رسوایی بزرگ انتقال موشک به بلژیک برای حمله به ساختمان مقر پیمان ناتو NATO که موجب محکومیت ایران در دنیا شد.

9-      اقدام به حمل مخفیانه موشک به برلین برای هدف قرار دادن مقر مجاهدین (منافقین)

10-  بمب گذاری در کنار دادستانی برلین که سوژه ای برای محکومیت ایران در خارج بود.

11-  قتل برخی از شخصیت های اهل سنت

12-  قتل کشیشان مسیحی در شیراز (کشیش میکائیلیان و کشیش دیباج)

13-  قتل عبدالرحمن قاسملو

14-  قتل شاپور بختیار

15-  حمله به اتوبوس حامل بازرگانان (غیر سیاسی) امریکایی به دستور مصطفی پور محمدی و توسط تیم عملیاتی جواد وعیدی صورت گرفت که منجر به خروج سرمایه گذاران امریکایی از ایران و ورود کمپانی های انگلیسی صهیونیستی از جمله کمپانی معروف رویال داچ شل و توتال (فرانسه) شد.

16-  و صدها عملیات دیگر …

حقیقت پشت پرده اعدام های سیاسی مخالفین در سالهای 60 و 67

قتل روشنفکران، شخصیت های برجسته و تاثیرگذار سیاسی و افراد دارای اطلاعات محرمانه از اولویتهای حاکمان جمهوری اسلامی بوده، از مدتها پیش برنامه ریزی شده و به مرور زمان انجام می شد. این توطئه ادامه همان توطئه ای ایست که با اعدام شخصیتهای سیاسی در اولین روزهای انقلاب اسلامی 57 آغاز شد و با اعدام های سیاسی چند هزار نفری در سال 1360 و 1367 برای استحکام یک حکومت دست نشانده ادامه یافت. عزت الله سحابی ریشه قتل های زنجیره ای را در اعدام های تابستان سال 67 می داند.

مجریان اعدام های سال  67

1-      حجت الاسلام مصطفی پور محمدی

2-      حجت الاسلام نیری

3-      مرتضی اشراقی

"جعفر شفیع زاده فرمانده سابق سپاه ضربت انقلاب اسلامی و محافظ آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو و تهران در اعترافات خود در کتاب پشت پرده های انقلاب می گوید : در زمانی که آیت الله خمینی در فرانسه اقامت داشت، ملاقاتها و ارتباطات بسیاری با نمایندگان و سفرای کشورهای انگلیس و امریکا داشت. در طی آن ملاقات ها، امریکا و انگلیس شروط خود را برای حمایت از حکومت خمینی مطرح کردند که با موافقت کامل خمینی منجر به حمایت کامل آنها از انقلاب خمینی و شدت بخشیدن فعالیتشان علیه حکومت شاه شد.

یکی از آن درخواست ها، ارائه لیستی از نام و مشخصات حدود 5000 نفر از ایرانیان روشنفکر، با نفوذ، نظامیان دارای اطلاعات محرمانه و مخالف حکومت خمینی برای اعدام بعد از انقلاب بود و تاکید شده بود که تمام 5000 نفر باید در 3 روز اول انقلاب اعدام شوند. لیستی را که نماینده امریکا به خمینی ارائه کرده بود حدود 3800 نفر و بیشتر متشکل از نظامیان مخالف بود، خصوصا نظامیانی که دارای اطلاعات محرمانه ای بودند. اما لیستی را که انگلیس ارائه کرده بود حدود 1200 نفر از ایرانیان و بیشتر متشکل از روشنفکران و روحانیون مخالف خمینی بود."

بسیاری از این افراد توسط ماموران نفوذی امریکا و انگلیس، بازجویی و تخلیه اطلاعاتی شده و سپس اعدام شدند. ابراهیم یزدی یکی از ماموران بلند پایه سازمان سیا امریکا، مامور بازجویی از نظامیان و شخصیتهای بلند پایه و دارای اطلاعات محرمانه بود.

همزمانی اعدام های سیاسی سال 1367  با سفر مجتبی خامنه ای بهمراه سعید امامی اسلامی به انگلیس مسئله ای بسیار مهم می باشد.

در حقیقت سازمان های اطلاعاتی حکومت های دست نشانده در ارتباط نزدیک با سرویس های اطلاعاتی ابر قدرت های حامی این حکومت های دست نشانده هستند تا آنجا که به طور گسترده ای با هم در پی گیری اهداف ومنافع مشترک همکاری دارند و حتی برای شناسایی و نابودی افرادی که وجودشان موجب روشنگری در اقشار مختلف جامعه، خیزش مردم در آینده و به خطر افتادن منافع استعمارگران پنهان می شود تلاش می کنند.

قتل آیت الله طالقانی به علت مخالفت با مسئله ولایت فقیه بود. وی در انتقادی به روحانیون مجلس خبرگان گفت که "اختیاراتی که شما برای ولایت فقیه گذاشته اید از اختیارات شاه هم بسیار بیشتر است". آیت الله طالقانی از پایگاه مردمی و محبوبیت بسیار وسیعی برخوردار بود که خطر بسیار بزرگی برای استعمارگران (انگلیس و امریکا) و حاکمان نظام جمهوری اسلامی بشمار می رفت بطوریکه اگر ایشان در اظهار نظری در نماز جمعه و یا در بین مردم مخالفت خود را علنی ابراز می کرد و حقیقت وجودی ولایت فقیه را در اسلام مردود اعلام می کرد باعث مخالفت شدید مردم با نظام و مسئله ولایت فقیه می شد. (جعفر شفیع زاده فرمانده پیشین سپاه ضربت انقلاب اسلامی ایران و محافظ آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو نیز نام آیت الله طالقانی را در لیست اعدامیان سیاسی که به آیت الله خمینی ارائه شد را در کتاب پشت پرده های انقلاب تایید کرده است.)

ضرب و شتم آیت الله شریعتمداری توسط ری شهری وزیر اطلاعات وقت و مرگ مشکوک وی نیز بخاطر مخالفت با مسئله ولایت فقیه بود. ترور استاد مطهری و قتل دکتر علی شریعتی نیز به دستور انگلیس و به علت مغایرت خط فکری آنان با عوامل دست نشانده انگلیس در ایران بوده است.


دانشگاه امام صادق و موسسه امام خمینی کارخانه های تولید مزدوران صهیونیسم


عوامل و کارگزاران این شبکه به عنوان عناصر نفوذی در ارگان های مختلف به خصوص نهادهای اطلاعاتی و امنیتی از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون توسعه می یافته است. بسیاری از این افراد فارغ التحصیلان یا مترددین به کشورهای امریکا و به خصوص انگلیس می باشند که متاسفانه بخش مهم و تاثیرگذاری را در مجموعه مدیران اصلی کشور و پست های حساس اطلاعاتی و امنیتی کشور تشکیل می دهند. (شبنامه 80 صفحه ای بازجویان اولیه پرونده قتل های زنجیره ای).

آیت الله مهدوی کنی رئیس دانشگاه امام صادق مسئول انتخاب افراد مستعد برای فرستادن به انگلیس و آیت الله مصباح یزدی مسئول انتخاب افراد مستعد برای فرستادن به امریکا، برای گذراندن دوره های آموزشی برای خدمت به صهیونیسم و امپریالیسم (امریکا و انگلیس) هستند. افرادی که در آینده به ایران باز می گردند شخصیتهای بسیار مهم و تاثیر گذاری هستند که سرنوشت مردم ایران را در لباس روحانی ، روشنفکر ، استاد دانشگاه ، نظامیان بلند پایه و … در جهت خدمت به صهیونیسم به بازی می گیرند. اینان عوامل استعماری پنهان ابرقدرتها (انگلیس و امریکا) در ایران خواهند بود.

برای مثال همانطور که می دانید این سیاست شیطانی در زمان پهلوی نیز اجرا می شد و شاهزادگان برای تحصیل به اروپا اعزام می شدند. خود محمد رضا پهلوی شاه ایران نیز در سوئیس تحصیل کرد.

سید علیرضا مرندی : تحصیل در امریکا

مرتضی آقا تهرانی : تحصیل در امریکا

کمال خررازی : تحصیل در امریکا

سعید امامی اسلامی : تحصیل در امریکا

فهیمه دری نوگورانی : تحصیل در امریکا

کامران دانشجو : تحصیل در انگلیس (مدرک وی از سوی نشریه نیچر تقلبی شناخته شده است).

آیت الله محسن اراکی نماینده آیت الله خامنه ای در انگلیس : تدریس حوزوی در انگلیس. وی مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروهای سپاه بدر و موسس شاخه نظامی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق که به "سپاه نهم بدر" معروف است بوده.

منوجهر متکی : تحصیلات در دانشگاه بنگلور هندوستان

محمد هاشمی رفسنجانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و برادر اکبر هاشمی رفسنجانی : تحصیل در دانشگاه برکلی کالیفرنیا امریکا. وی از پایه گذاراران انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در امریکا است.

دکتر ابراهیم یزدی مشاور ارشد آیت الله خمینی، دبیر کل نهضت آزادی ایران، عضو شورای انقلاب، وزیر امور خارجه در دولت موقت بازرگان و اولین سرپرست روزنامه کیهان. وی در دانشگاه "بیلور" در تگزاس امریکا تحصیل کرده و در این دوران به تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا و انجمن اسلامی پزشکان آمریکا و کانادا اقدام کرده است.

محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، دارای تحصیلات حوزوی و همچنین دکترای اقتصاد از امریکا است. پدرش از نزدیکان شیخ محمد حلبی از بنیان گذاران انجمن حجتیه بوده است. وی سفرهای زیادی برای ارتباط با سناتورهای امریکایی به امریکا داشته که در مطبوعات امریکا جنجال آفرین شد. وی اقامت امریکا را نیز دارا می باشد.

دکتر حمید مولانا : مشاور محمود احمدی نژاد، تحصیلکرده و شهروند امریکا

محمد علی رامین : تحصیل در آلمان

علی اکبر ولایتی : وزیر خارجه سابق ایران و مشاور بین الملل سید علی خامنه ای است. وی دوره فوق تخصص خود را در دانشگاه جان هاپکینز امریکا گذرانده است.

سید حسین موسویان اولین سفیر ایران در آلمان : وی مدتی را در کالیفرنیای امریکا تحصیل کرده و دارای مدرک دکترای روابط بین الملل از دانشگاه کنت انگلستان است.

محمد جواد لاریجانی : نماینده سابق مجلس شورای اسلامی : تحصیل در دانشگاه برکلی کالیفرنیا در امریکا

محمد حسین سلیمی نمین : تحصیل در دانشگاه برادفورد انگلیس

بهبهانی استاد احمدی نژاد : تحصیل کرده امریکا

علی فلاحیان

وی وزیر اطلاعات و از طراحان اصلی قتل های زنجیره ای به همراه سعید امامی بود. فلاحیان از ماموران نفوذی بلند پایه موساد در وزارت اطلاعات ایران است که با همکاری سعید امامی و باند مخوفش قتل های زنجیره ای را اجرا کردند.

سعید امامی اسلامی (دانیال قوامی)

سعید امامی معروف به سعید اسلامی با نام واقعی دانیال قوامی متولد 1336 شیراز، معاون امنيتی وزارت اطلاعات ايران، از طراحان قتل های زنجیره‌ای ایران. نصب وی به قوام السلطنه می رسد و بانک قوامین متعلق به این خاندان می باشد.

فهیمه دری نوگورانی

همسر سعید امامی فرزند یک بهایی ثروتمند و متولد 1338 در اصفهان بود، پدر او دارای دوستان با نفوذی در انجمن حجتیه می باشد. با هدایت عموی خود کمال دری نوگورانی که از بهائیان فراماسون بود به امریکا می رود و از طریق رابطی به نام محمد نبی پروین معروف به سعید پروین که واسطه ازدواج تشکیلاتی سعید امامی با وی بود در انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان نفوذ می کند. درطی اقامت در امریکا با F.B.I در زمینه شناسایی دانشجویان مسلمان ایرانی همکاری می کند. حمید حسینی و مجتبی امیری از اولین سوژه های فهیمه و سعید و از کارکنان دفتر حفاظت منابع جمهوری اسلامی در واشنگتن بودند که بعدها توسط این دو جذب شدند که بعدها مدارج مهمی را در وزارت خارجه طی کردند و به عنوان عوامل موساد در این وزارت خانه اشتغال پیدا کردند. فهیمه و سعید بعد از بازگشت به ایران به ترتیب فهیمه 14 بار و سعید 10 بار به اسرائیل تردد داشتند.

علی یونسی

وی با استفاده از روشهای تطمیع و تهدید کننده علیه بعضی از بازجویان صادق وزارت اطلاعات سعی در غیر مرتبط نشان دادن پرونده قتلهای زنجیره ای به عوامل خارجی، تعریف قاتلین در حد عناصری خود سر و پنهان کردن وابستگی عوامل بلند پایه وزارت اطلاعات و متهمان (سربازان گمنام امام زمان)  به سرویس های اطلاعاتی سیا و موساد را داشت تا با انعکاس به مسئولین به عنوان نظر کارشناسی پرونده را مختومه نموده و با برپایی دادگاهی نمایشی سریعا برای بستن پرونده قتلهای زنجیره ای اقدام نمایند. یونسی با عدم همکاری با سازمان قضایی نیروهای مسلح موجب عدم دستگیری بسیاری از متهمان این محفل پنهان که در ارتباط با سعید امامی و سازمان موساد و سیا بودند شد. افرادی که در هفت مهرماه 1378 دستگیر شدند عبارت بودند از :

1-      فهیمه دری نوگورانی همسر سعید امامی

2-      محمد شیرازی با نام مستعار صداقت مدیر گروههای چپ در معاونت امنیت.

3-      مهدی پرورده با نام مستعار مجیدی مدیر کل گروههای راست در معاونت امنیت.

4-      محمد رضا سلیمی با نام مستعار صمیمی مدیر کل سابق طرح و برنامه معاونت امنیت و مدیر کل جدید در معاونت حفاظت. صمیمی دین خود را بهایی اعلام کرد، قبل از انقلاب به انجمن حجتیه پیوست، و بعد از انقلاب به کمک انجمن حجتیه وارد سپاه پاسداران شد.

5-      کریم اسد زاده با نام مستعار امین مسئول شبکه امنیت در ایستگاه پاریس

6-      قاسمعلی نصیری پور با نام مستعار قاسم مرشدی مسئول دفتر معاونت امنیت.

7-      مرتضی قبه با نام مستعار رضا اصفهانی مسئول شبکه امنیت در مجارستان.

8-      دو نفر دیگر از متهمین با نامهای مستعار صالح مدیر کل اطلاع رسانی وزارت و دیگری شهشهانی مدیر کل ضد جاسوسی عراق بودند.

مهرداد (صادق) عالیخانی

مهرداد عالیخانی با نام مستعار صادق مهدوی متولد 1340 در شیراز بود. وی از  ماموران بلند پایه وزارت اطلاعات ایران، دوست و همکار نزدیک سعید امامی و از مهمترین عوامل در ماجرای قتل های زنجیره ای بود.

بسیاری از عالیخانی ها ماموران  نفوذی بلند پایه سرویس اطلاعاتی اسرائیل، موساد در ایران هستند.

مصطفی کاظمی (موسوی) متولد 1338 از ارسنجان فرزند یتیم که در خانواده دائی خود (پرورده) بزرگ می شود. وی و مهدی پرورده (مجیدی) پسر دائی اش هر دو یهودی زادگان منطقه کربال و خرامه از نواحی ارسنجان فارس بودند، پدران آنها در قلعه معروف به قلعه بابی ها در آن منطقه، از یهودیان مهاجری بودند که در مجاورت مسلمانان به تدریج خود را بهائی معرفی کردند. اقوام آنها به خصوص خانواده دعوت الحسن از یهودی زادگان بهایی شده معروف هستند. اینان شدیدا سعی در پنهان کردن هویت خود داشتند بطوریکه حتی در کسوت مقدس روحانیت نیز درآمده اند از جمله محمد حسن ارسنجانی را می توان نام برد که خود و پدرش در کسوت روحانیت در آمدند. پدر او نماینده مجلس خبرگان بوده و محمد حسن نیز از روحانیون طرفدار منتظری در قم می باشد. مصطفی کاظمی توسط علی فلاحیان در سال 1364 به سمت مدیر کل اطلاعات فارس می رسد.

محمد رضا سلیمی معروف به صمیمی

متولد روستای نسن از توابع شهرستان نور در مازندران است که پدران وی نیز یهودی بودند. روستای آنها از قدیم محل سکونت یهودیان بوده که حدود 80 سال قبل درگیری بین مسلمین از یکسو و بهائیان و یهودیان صورت می گیرد، خانواده وی نیز از متظاهرین به اسلام بود. کمی دورتر ازاین روستا دهکده تاکر، زادگاه میرزا عبدالحسین نوری (بهاء الله) قرار دارد که به دهکده مقدس در بین بهائیان مشهور است. وی قبل از انقلاب در انجمن حجتیه نفوذ می کند و با حمایت این جریان مسئول اداره اقلیت های دینی در اطلاعات سپاه پاسداران شده و بعد به همین قسمت در وزارت اطلاعات منتقل می شود. وی با اطلاع از جزئیات سیاستگذاری در خصوص این موضوعات، بیشترین خیانتها را طی این سال ها با حمایت مخفیانه از بهائیت و یهودیت و در خدمت به صهیونیسم مرتکب شده است. سلیمی ارتباط خود با موساد را از طریق فردی به نام پرویز اشعیا در انجمن کلیمیان تهران و بعدها به کمک سعید امامی برقرار می کرد.

محمد شیرازی معروف به محمد صداقت فرزند یک درجه دار نظامی با سابقه بهائیت. در انفجار بمب در حرم رضوی در عاشورای 1373 دست داشته و با حمایت علی فلاحیان به سمت مدیر کل چپ در امنیت وزارت اطلاعات می گردد.

مهدی پرورده معروف به مجیدی مدیر کل راست در امنیت، در بسیاری از جنایتهای باند سعید امامی شرکت داشته و از عوامل اصلی ترانزیت مواد مخدر در کشور بود که توسط علی فلاحیان وارد باند قاچاق مواد مخدر، از طریق شبکه اطلاعات در اروپای شرقی و چند کشور در غرب اروپا شد. فاطمه قائم مقامی مهماندار هواپیمایی ملی و سپس شرکت آسمان نیز توسط فلاحیان وارد این باند شد که مدتی بعد بدستور فلاحیان به قتل رسید.

قاسمعلی نصیری پور با نام خانوادگی قبلی عیوضی و نام مستعار مرشدی، خانواده اش از بهائیان مهاجر منطقه آباده فارس بوده اند که بعدها به قبدر از توابع خمین نقل مکان می نمایند. وی دفتردار سعید امامی و محرم کلیه اسرار و جنایات او بوده، اکثریت اقوام خود و همسرش در وزارت اطلاعات و نهادهای نظامی و انتظامی کشور نفوذ کرده اند.

کریم اسد زاده معروف به امین زاده، متولد فسا یهودی زاده که سابقه اعلام برائت پدر وی از یهودیت در بین افراد مسن آن شهر به راحتی با تحقیقات روشن شد.

پدر او در فسا در حدود سالهای اوجگیری انقلاب سابقه برائت از یهودیت داشته و بعد از انقلاب مدتی در سپاه فسا مشغول بوده و بعدها با حمایت مصطفی کاظمی به استخدام اداره اطلاعات شیراز در می آید، وی مسئول شبکه امنیت در پاریس و رابط تماس با عوامل صهیونیست و همچنین سازمان منافقین در پاریس بود.

اکبرخوش کوشک فرزند حسن متولد 1336 در مرند با نام خانوادگی قبلی بیداری از عناصر بهائی باند سعید امامی بوده که قبلا خانواده اش در مرند سکونت داشته اند. سابقه پدر، عمو و عموزادگان او به نام های عباس و بیوک بیداری در این شهر به عنوان بهائی از تحقیقات کشف و افراد مسن شهر مرند که همبازی های پدر او و عمویش بودند اعتراف کردند به دلیل بهایی بودن آنها پدرانمان ما را از بازی با ایشان منع می کردند.

از جمله عملیات های وی :

1-      شرکت در عملیات بمب گذاری در حرم امام رضا (ع) در عاشورای 1373.

2-      عامل اصلی انتقال سم به خانه سید احمد خمینی و شرکت در ترور او. (قتل احمد خمینی به دستور مستقیم فلاحیان و با همکاری مصطفی پور محمدی و سعید امامی صورت گرفت.)

3-      شرکت در شناسائی و ترور چند تن از نیروهای ج.ا.ا در پاکستان

4-      مشارکت در حمله خمپاره ای به وزارت اطلاعات در 11/11/77 به دستور فلاحیان

5-      اطلاع کامل از قتل های زنجیره ای

6-      تردد به اسرائیل در چند نوبت و طی دوره های آموزشی ویژه.

محمد رضا ابوالقاسمی با نام های مستعار شمیم و مهدی ریاحی متولد 1344 از عناصر عملیاتی فلاحیان. پدرش با هیئت موتلفه ارتباط داشت. طبق اعترافات سایر متهمین از عوامل غیر مسلمان بهائی زاده و نفوذی است، ورود او به دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری در سال 1362 به واسطه خسرو قنبری تهرانی بود و در سال 1364 به وزارت اطلاعات منتقل می شود.

شفیعی معاونت اطلاعات مردمی وزارت اطلاعات متولد لرستان نیز در تحقیقات مشخص شد نام خانوادگی وی قبلا "خیشه" بوده و از ناحیه پدری مبلغ یهودیت در همدان بوده اند.

مرتضی قبه معروف به مرتضی اصفهانی

بخش هشتم :   احمدی نژاد و توطئه بمب اتم

ایران مدت هاست که تلاش برای ساخت بمب هسته ای را منکر شده و این اقدامات را تماما صلح آمیز می داند. اما جامعه جهانی هیچ اعتباری برای این اظهارات قائل نمی شود، چون اسنادی که بارها از نهادهای اطلاعاتی ایران به بیرون درز کرده خلاف این ادعا را نشان می دهد. از مهمترین اسنادی که فاش شد بوسیله دکتر امید مهر از دیپلمات های سابق ایران بوده است.

بمب اتم به نفع ایران است یا امریکا و اسرائیل ؟

اگر به اقدامات احمدی نژاد توجه کنید خواهید دید زمانی که رئیس جمهور شد مدتی بعد پلمپ های سایت های هسته ای را برداشت و غنی سازی اورانیم را از سر گرفت که جنجالی رسانه ای گسترده ای در جهان علیه ایران آغاز شد.

از انزوای جهانی ایران و تحریم های علمی، اقتصادی، سیاسی گرفته تا قطعنامه های شورای امنیت و تهدیدهای مکرر به جنگ.

اما مهمترین قسمت ماجرا آنجاست که اسرائیل به هیچ وجه نمی تواند بدون همراهی همه جانبه جامعه جهانی با ایران وارد جنگ شود چون نه دنیا تحمل جنگ جهانی دیگری را دارد و نه اسرائیل توانایی جنگ با ایران بدون حمایت کشورهای غربی را دارد.

در این صورت اگر اسرائیل جنگ با ایران را آغاز کند، با مخالفت، قطع حمایت و تحریم گسترده جامعه جهانی مواجه خواهد شد، اما ایران هم تا زمانی که به بمب هسته ای مجهز نشود نمی تواند تهدیدی جدی علیه اسرائیل و اروپا تلقی شود، به همین دلیل است که رسانه های دنیا به شدت سعی در ارائه تصویری بسیار قدرتمند و هولناک و دروغین از قدرت نظامی هسته ای ایران دارند تا جایی که بشارت غریب الوقوع نابودی اسرائیل و اروپا را با موشک ها و بمب های هسته ای ایران می دهند.

از سویی دیگر در داخل کشور بسیاری از نظامیان و سیاستمداران ساده اندیش جمهوری اسلامی با حمایت از سیاست ساخت سلاح هسته ای احمدی نژاد، معتقدند که اگر ایران قدرتی اتمی شود و متحدان امریکا در منطقه خاورمیانه (اسرائیل، عربستان، مصر) را با بمب های اتمی هدف بگیرد، این کشورها از جنگ با ایران حمایت نکرده و امریکا از حمله نظامی به ایران منصرف خواهد شد.

در نتیجه تنها راهی که می تواند دنیا را به حمایت از اسرائیل علیه جنگ با ایران متحد کند، ساخت بمب هسته ای توسط ایران است. احمدی نژاد با ساخت بمب اتم این مجوز را به امریکا، اسرائیل و متحدانش می دهد که ایران را بمباران هسته ای کنند و جهان نیز با خطرناک پنداشتن ایران نه تنها مخالفتی نمی کند بلکه همکاری نیز خواهد کرد. در نهایت ساخت این بمب اتم، کشوری جز ایران را نابود نخواهد کرد.

مدتی پیش فرمانده سابق موساد گفت : "احمدی نژاد بزرگترین هدیه برای اسرائیل بود به خاطر ژست تهدید گرفتن علیه اسرائیل."

نمونه هایی از جنجال تبلیغاتی گسترده امریکا درباره تهدید بمب هسته ای ایران برای ترساندن مردم امریکا و آماده سازی افکار عمومی برای موافقت با جنگ با ایران است.



امریکا به هیچ وجه خواستار تغییر رژیم جمهوری اسلامی بوسیله مردم ایران نیست چون اگر این اتفاق بیافتد امریکا و اسرائیل بهانه حمله به ایران را از دست داده و منافع مشترکشان که نفوذ بیشتر در منطقه، ضعیف و محدود کردن بیشتر چین و روسیه و سیطره کامل بر منطقه ثروتمند خاورمیانه خصوصا خلیج فارس است که این منافع با جنگ و ویران کردن ایران محقق می شود که این بهانه را رژیم ایران و خصوصا احمدی نژاد با ساخت بمب اتم به امریکا خواهد داد. پس اگر مردم ایران موفق به ساقط کردن رژیم دیکتاتوری ایران شوند امریکا دیگر بهانه ای برای فریب افکار عمومی دنیا و جنگ با ایران ندارد.

بخش نهم :   هولوکاست ابزار مظلوم نمایی اسرائیل

کنفرانس ضد نژاد پرستی دوربان 2

بعد از جنگ غزه که اسرائیل به علت بازتاب جنایاتش به شدت در دنیا منفور شد، کشورهای اروپایی حامی اسرائیل به علت فشار مردم بر آنها دست از حمایت اسرائیل برداشتند. در پی این ماجرا اسرائیل با یک بحران بین المللی مواجه شد و باید این تنفر جهانی به ترحم جهانی تبدیل شده و دوباره مظلوم نمایی کند و حمایت از دست رفته اش را باز گرداند.

با توجه به اینکه 90 درصد رسانه های دنیا در مالکیت صهیونیست هاست آنها به راحتی می توانستند با پوشش گسترده این کنفرانس و فریب افکار عمومی، اهداف خود را عملی سازند.

چندی بعد کنفرانس دوربان 2( کنفرانس ضد نژاد پرستی) برگزار می شود و در عین ناباوری از احمدی نژاد به عنوان تنها رییس جمهور، کسی که به یهود ستیزی و نژاد پرستی و انکار هولوکاست در دنیا شناخته شده  به کنفرانس ضد نژاد پرستی دعوت می شود. سیاستمداران اروپا قبل آغاز کنفرانس به احمدی نژاد هشدار می دهند که اگر موضوع هولوکاست رو انکار کند، کنفرانس را ترک خواهند کرد.

احمدی نژاد در سخنان خود به اسرائیل حمله کرد و آن را یک دولت نژادپرست خواند که فلسطین را اشغال کرده است.

اظهارات احمدی‌نژاد در دومین نشست ضد نژاد پرستی سازمان ملل(دوربان 2) در باره اسرائیل منجر به خروج نمایندگان برخی از کشورهای غربی از محل سخنرانی شد.

"کارشناسان معتقدند اقدام افراطی احمدی نژاد در این کنفرانس بالاترین خدمت را به صهیونیستها کرد و مانع اجماع کشورهای شرکت کننده برای صدور بیانیه ای در محکومیت اسراییل شد."

احمدی نژاد با اینکه از هشدار کشورهای اروپایی و پیامدهای این ماجرا کاملا اطلاع داشت دوباره در اقدامی برنامه ریزی شده هولوکاست را انکار کرد و بار دیگر اسرائیل(صهیونیست ها) را از یک بحران نجات داد.

هولوکاست ابزاری برای تحقیر و منزوی کردن ملت ایران

از سوی دیگر دست آورد انکار هولوکاست برای مردم ایران چیزی جز تحقیر و منزوی کردن ملت مسلمان ایران نبود، ملتی که 2500 سال پیش اولین بیانیه حقوق بشر را به جهان معرفی کرد، بطوریکه امروز مردم دنیا ظهور بنیادگرایی اسلامی را با ظهور فاشیسم در آلمان نازی و احمدی نژاد را با هیتلر مقایسه می کنند و در حقیقت احمدی نژاد را هیتلر نوین برخواسته از بنیادگرایی اسلامی می دانند.

احمدی نژاد هدیه ای برای صهیونیست ها

AIPAC speakers portray Ahmadinejad as a 'gift'

اندکی پس از کنفرانس بین المللی ضد نژاد پرستی دوربان 2 کمیته آی پک قدرتمندترین لابی صهیونیستی امریکا جلسه ای غیر علنی تشکیل داد که فلیپ وایس جزئیات این جلسه را افشا کرد.

فیلیپ وایس یک یهودی آمریکایی ضد صهیونیست است که گزارشی در مورد نشست ماهانه قدرتمندترین لابی صهیونیست ها در امریکا ( (AIPACدر سایت خود با عنوان «سخنرانان آي پک ( (AIPAC، احمدی‌نژاد را هديه‌ ای برای اسراييل می‌دانند» منتشر کرده :

به نوشته‌ی وایس، در کنفرانس سياستگذاری ( (AIPAC، دو سخنران از جمله ايلان برمن، که معاون «شورای سياست خارجی آمريکا»  نیز هست تأکيد کردند : احمدی نژاد يک هديه و لطفی است که بر ما ارزانی شده است و ما به حفظ و نگهداری آن نيازمند هستيم. اگر مردم ايران، احمدی نژاد را در انتخابات ماه آينده به رياست جمهوری ايران برنگزينند، موقعيت آي پک در زمينه‌ی تبليغ عليه «سلاح های اتمی ايران» آسيب خواهد ديد. [1]

وزیر سابق اطلاعات و مشاور امنيتي رئيس قوه قضاييه علی یونسی در مورد هولوکاست اظهار داشت : "طرح مساله هولوکاست از سوی محمود احمدی نژاد رئیس دولت نهم به شدت به نفع اسرائيل تمام شد."
سمینار جهان بدون صهیونیسم

محمود احمدی‌نژاد در سخنرانی خود، در سمیناری دولتی تحت عنوان «جهان بدون صهیونیسم»، خواستار محو شدن رژیم اسراییل از روی نقشه جهان شد. این سخنان توسط اسرائیل به «نابودی اسرائیل» و «محو آن از روی زمین» تعبیر شد و واکنش‌های زیادی را علیه ایران در سراسر جهان برانگیخت. کوفی عنان رئیس سازمان ملل متحد در پی این سخنان سفر خود به ایران را لغو نمود.

نتیجه این اقدام که بوسیله محمد علی رامین مشاور مطبوعاتی احمدی نژاد طرح ریزی شده بود محکومیت ایران در جامعه جهانی به نفع اسرائیل و جلوگیری از سفر کوفی عنان که برای ایران مسئله مهمی بشمار می رفت بود.

بخش دهم :  هیتلر ،  استالین  و ترومن   
بازیگران و مجریان جنگ جهانی دوم

احمدی نژاد  ،  پوتین  و  اوباما
بازیگران و مجریان جنگ جهانی سوم


عبدالله شهبازی : "به عنوان یک کارشناس مدتها به این باور رسیده ام که دستهای مرموزی می کوشد ایران را حداقل در تبلیغات، به کاریکاتوری از آلمان هیتلری بدل کند و حداکثر در دوره دوم حکومت احمدی نژاد ماجراجویی های نظامی مدهشی را رقم زند. مشاوران نئو نازی از کجا سر در آورده اند؟ … بوش از جنگ جهانی سوم سخن گفته و تونی بلر فضای جهان را شبیه به ظهور فاشیسم در آلمان و این بار توسط ایران توصیف کرده. تحلیل من درست است که سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا برنامه بود برای بزرگ کردن احمدی نژاد و معرفی او به جهان به عنوان هیتلر جدید. ساختن چهره ای جهانی از احمدی نژاد برنامه ریزی شده است و مقدمه جنگ منطقه ای یا جهانی. جرئت نمی کنم این تحلیل را منتشر کنم…"

احمدی نژاد با اظهارات افراطی و جنجالیش (اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود) خود را در جهان هیتلر زمانه معرفی کرده و مردم مسلمان ایران نیز سربازان بنیادگرای این هیتلر جدید به دنیا معرفی می شوند.

یوری آونری روزنامه نگار اسرائیلی، فعال صلح فلسطین و اسرائیل در مقاله ای با نام "احمدی نژاد عامل نیست اما به سود اسرائیل عمل می کند" بسیار زیبا این راز را رمزگشایی می کند :

"من منظورم این نیست که احمدی نژاد عامل سرویس مخفی اسرائیل یعنی موساد است. نمی خواهم به خاطر چنین تهمت ها تحت تعقیب قرار بگیرم. فقط منظورم این است که اگر مامور موساد بود، متفاوت تر از این عمل نمی کرد که می کند. و اگر مامور نبود، موساد تمام سعی خود را در استخدام او می کرد"

و در قسمتی در مورد هدف از زنده کردن خاطره هولوکاست در جهان می گوید :

"تمام اینها(هدف از انکار هولوکاست) به ماجرای هولوکاست باز می گردد، خاطره ی هولوکاست تمام یهودیان دنیا را با هم متحد می کند.

همه ی یهودیان دنیا از دولت اسرائیل، که خود را دولت بازماندگان هولوکاست می نامد، پشتیبانی می کنند .
اما زمان می گذرد و خاطره ها نیز محو می شوند. بنابراین نیاز به وسیله ای است که آن خاطره را مجددا زنده کند و این همبستگی را محکم تر و چه کسی بهتر از یک دشمن واقعی به نام "هیتلر دوم"(احمدی نژاد) که ذهن میلیون ها یهودی را تحریک کند؟ یکبار، این هیتلر دوم، جمال عبدالناصر بود که او را دیکتاتور مصری می گفتند. دفعه ی بعد این عنوان را به یاسر عرفات دادند. امروز هم حماس این نقش را بازی می کند، اما این مقدار کافی نیست. هیچ راهی نیست تا بتوان بقیه را متقاعد کرد که حماس امکان نابود کردن اسرائیل را دارد. احمدی نژاد(هیتلر دوم) بهترین گزینه برای این نقش است. او به طور ثابت وجود هولوکاست را انکار کرده است. او در گفته هایش خواستار محو اسرائیل شده است. او روی تولید بمب اتمی کار می کند. همین عوامل است که از او چهره ای هولناک می سازد چون با چند بمب اتمی می توان کل جمعیت اسرائیل را نابود کرد.

بنابراین، ما یک "هیتلر دوم" داریم که می خواهد "هولوکاست دوم"(نابودی اسرائیل بوسیله بمب اتم ایران) را پایه گذاری کند. تمام یهودیان سراسر دنیا می توانند علیه او بسیج شوند. یهودیان بدون او چطور می توانند چنین کاری انجام دهند؟"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفره رنگین آقایان هنگام کوفت کردن افطاری


این هم کاسه گدائی آقایان


این هم مردمی که در جستجوی غذا از میان زباله ها هستند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان شب سیه سپید است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر