۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

[iran7031:206]

کار ما آگاه کردن شماست، شما  خود باید بدانید‌ که چه می‌خواهید .ما مسئول نوشته ديگران نيستيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن


Tel : 001 ( 818 ) 714 0 717
Sms : 001 ( 818 ) 714 0 718
E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032


مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه  دوست  نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید  به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه  خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"از قاچاق دختران تا مسئولیت بسیج زندان"

iranpressnews.com
یکی از عاملان شکنجه‌ی زندانیان در زندان گوهردشت به نام مختصر (م. ش) که قبلا ریاست سابق این زندان را برعهده داشت، همزمان دست اندر قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز بود که در سال 82 بازداشت و محکوم شد. وی در واقع هنوز یکی از مسئولان بسیجی زندان است که به عنوان زندانی با ریاست زندان همکاری می‌کند. خبرگزاری هرانا با انتشار دو ویدئوی شکنجه‌ی زندانیان از نقش وی در اعمال وحشیانه علیه زندانیان پرده برداشت.
پیش از این نیز موارد متعددی از این قبیل وجود داشته است، از جمله یکی دیگر از مسئولان این زندان ر. خادمی بود که در سمت مسئول سابق حفاظت فعالیت داشت و سپس به دلیل "روابط نامشروع" با زندانیان زن به محل دیگری تبعید شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درخواست کتبی صدور مجوز راهپیمایی از میدان امام حسین تا آزادی از سوی کروبی و موسوی به مناسبت سالگرد انتخابات 22 خرداد
صبح دیروز مهدی کروبی میزبان میرحسین موسوی بود. در این دیدار کروبی با انتقاد شدید از فشارها و محدودیت های ایجاد شده برای برگزاری مراسم سالگرد رحلت خمینی گفت: در آستانه سالگرد رحلت امام هستیم ودوست داریم همچون سالیان قبل این مراسم باشکوه برگزار شود. همچنین نماینده امام در حج و بنیاد شهید و در باب وضعیت اکنون خمینی در جامعه گفت: هم اکنون وضع امام و نامش را طوری محصور کرده اند که یک گروه خاص فقط میتواند درباره امام سخن بگوید و مراسم برگزار کند که حتی آن گروه خاص هم گروهی نظامی باشد! میرحسین موسوی نیز در سخنانی از امام به عنوان یک چهره برجسته علمی و معنوی یاد کرد و افزود: هم اکنون وضعیت کشور بگونه ای است که این افراد تصویر امام را نیز زندانی کرده اند. امام متعلق به همه ی ماست و متعلق به همه مردم است. اما کاری که انجام شد این بود که یک عده ای مهندسی کردند و تصویری که خودشان میخواستند از امام بیرون دادند تا بتوانند سر قدرت باقی بمانند که این یعنی حصر کردن امام. جماران مکانی خاطره انگیز بود و مردم با عشق میرفتند و با یاد امام تجدید بیعت میکردند. ولی حالا در مراسمی کلی و سراسری در کشور برگزار میکنند و باعث میشوند آن همه خلاقیت و شور و شوق از بین برود. نخست وزیر دوران امام افزود: باید نسل قدیم به نسل جوان کشور این یادها و خاطرات و نیز میراث گران بهایی را که امام به یادگار گذاشتند را منتقل کنند چرا که این سالگرد، مراسم بزرگداشت امام نیست بلکه حصر تصویر امام  است. در پایان این دیدار مهدی کروبی و میرحسین موسوی با امضاء نامه ای مشترک و ارسال آن به استانداری تهران؛ نسبت به برگزاری راهپیمایی مطابق با اصل ۲۷قانون اساسی در سالگرد انتخابات ۲۲خرداد ۸۸ را خواستار شدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
افشائ محل نگهداری Robert-Levinson در ایران تا شهریور 88
بر اساس اطلاعات بدست آمده از یک منبع موثق در سپاه قدس تهران. Robert-Levinson تا شهریور 88 در مقر آموزشی سپاه قدس در در جنوب شرقی تهران.اتوبان امام رضا.پادگاه آموزشی بسیج قدس در یک بازداتشگاه زیر زمینی محبوس و سپس به محلی نا مشخصی در خارج از تهران منتقل شد.
براساس اطلاعات به دست آمده. وی پس از ربوده شدن از کیش با یک هواپیما برای مدت 2 هفته در یک پادگان نظامی در شیراز بازداشت و سپس به تهران منتقل شده و برای مدتی به  مقر آموزشی سپاه قدس منتقل تحت بازجویی قرار داشته است.
منبع افزود: وی در طول مدت بازداشت خود حدود 20 کیلو وزن کم کرده بود و از ناحیه چشم چپ عفونت داشت و به شدت سرفه مینمود.
در این مدت تنها یک فرد غیر نظامی (تیره پوست.ظاهرا از اهالی جنوب ایران )  2 بار با او ملاقات وبا او  چند ساعت صحبت نمود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روسیه از مناسبات پنهان احمدی نژاد و امریکا مطلع شده؟
یافتن دلیل همسو شدن روسیه با امریکا برای تدوین قطعنامه تحریم های جدید علیه ایران، مهم تر از سخنانی است که احمدی نژاد در کرمان ایراد کرد. حتی می توان چنین تصور کرد که احمدی نژاد با مخاطب قرار دادن رئیس جمهور روسیه و گفتن سخنانی که در عرف دیپلماتیک جائی نداشت، کوشید اذهان عمومی و بویژه اذهان فعالان و نخبگان سیاسی داخل کشور را از تلاش برای یافتن دلیل همسوئی روسیه و امریکا در قطعنامه تحریم ایران منصرف و منحرف کند. به هیچ روی ناممکن نیست که احمدی نژاد یا در سفر به امریکا و یا توسط لابی هائی که برای ارتباط با کاخ سفید سازمان داده و پول به حسابشان می ریزد، سند و یا مدرکی را علیه روسیه دراختیار امریکائی ها گذاشته باشد و یا وعده ای را علیه روسیه به امریکائی ها داده باشد. امریکائی ها نیز برای بریدن بند ناف روسیه با جمهوری اسلامی و تبدیل روسیه به متحد خود علیه ایران، این سند و مدرک را دراختیار روس ها گذاشته باشند. پاسخ بسیار تند دستیار رئیس جمهور روسیه به احمدی نژاد، فراتر از پاسخ به سخنان وی در جریان سفر به کرمان بود. چنان فراتر که می توان حدس زد روس ها نیز از یک بازی سیاسی میان احمدی نژاد و کاخ سفید با اطلاع شده و با دست پر چنین پاسخی به وی دادند. آیا، آنها پیش از این پاسخ، علی خامنه ای را بطور خصوصی درجریان بازی احمدی نژاد با کاخ سفید برای زدوبند با آنها قرار داده اند؟ اگر چنین نبود، بدون بیم از واکنش رسمی جمهوری اسلامی، چنین پاسخی به احمدی نژاد نداده و باصطلاح رئیس جمهور یک کشور همسایه را "عوامفریب" خطاب نمی کردند! آن سند مهمی که روس ها از اعلام آمادگی احمدی نژاد برای معامله با کاخ سفید دراختیار دارند چیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متهم کهریزک، دبیر کل حزب حامی احمدی نژاد
عبد الحسین روح الامینی، پدر محسن روح الامینی از قربانیان جنایتگاه کهریزک در اقدامی اعتراض آمیز از عضویت در هیات موسس تشکل افراطی وابسته به دولت کناره گیری کرد.
این تشکل توسط محمود احمدی نژاد در ماه های قبل از حضورش در پست ریاست جمهوری در سال 84 تاسیس شد و دبیر کلی آن را حسین فدایی، یکی از متهمان اصلی پرونده جنایت کهریزک بر عهده داشت.
این تشکل وابسته به دولت که اعضای هیات موسس آن از فرماندهان سپاه و چهره های سیاسی نزدیک به محمود احمدی نژاد هستند، کنگره سراسری خود را در حالی شنبه گذشته در تهران برگزار کرد که چهره هایی چون غلامعلی حداد عادل، عزت الله ضرغامی و حسین فدایی در افتتاحیه آن سخنرانی کردند و در نهایت حسین فدایی را برای دوسال دیگر به عنوان دبیرکل این جمعیت برگزیدند.
به نوشته وبسایت تابناک، علاوه بر پدر محسن روح الامینی، داوود دانش جعفری، رئیس ستاد محسن رضایی در انتخابات سال گذشته نیز در اعتراض به عملکرد این تشکل شبه دولتی از عضویت در هیات موسس آن استعفاء داده است.
 در کنگره دو روزه این تشکل شبه دولتی، غلامعلی حداد عادل، که به نوشته تابناک "پدر معنوی" جمعیت ایثارگران محسوب می شود درباره جنایات کهریزک سخنرانی کرده و سخنرانی او بی ارتباط با نقش محوری حسین فدایی در جنایات کهریزک که سال گذشته از سوی سایت پارلمان نیوز و موج سبز آزادی افشاء شد، نبوده است.
 یک نماینده اصولگرا در شهریورماه گذشته به سایت خبری "موج سبز آزادی" گزارش داد حسین فدایی، نماینده کنونی مجلس و عضو فراکسیون مشهور به "دولتیان" مسئول اصلی بازداشتگاه کهریزک بوده و برای شکنجه بازداشت شدگان از مصباح یزدی فتوا دریافت کرده است.
براساس این خبر که در زمان انتشار با بازتاب های گسترده ای در رسانه های مخالفان و معترضان به نتیجه انتخابات همراه بود، جزئیات نقش حسین فدایی در جنایت کهریزک چنین بود: "حسین فدایی، نماینده تهران و دبیرکل جمعیت ایثارگران، مسئولیت این بازداشتگاه را در حوادث پس از انتخابات بر عهده داشته و این موضوع برای کمیته ویژه مجلس ثابت شده است. تاکنون دو فقره از برخوردهای خلاف شان انسانی در بازداشتگاه‌ها برای کمیته ویژه مجلس برای رسیدگی به وضعیت بازداشت‌شدگان محرز شده است که مورد اول عریان نگه داشتن متهمان به اغتشاش در بازداشتگاه‌ها و دیگری ممانعت از اجابت مزاج آنها بوده است".
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Email از طرف خداوند
من اصلا وجود ندارم ؛ برويد مثل آدم زندگي تان را بکنيد و اين قدر داستان و شعر درست نکنيد.
خودتان من را درست کرده ايد که کاسبي کنيد و سر همديگر را کلاه بگذاريد ، چرا پاي من را وسط مي کشيد ؟!
اگر من خدايم چرا موسي را بفرستم بگويم شنبه را تعطيل کند و عيسي را بفرستم بگويم يک شنبه را و محمد را بفرستم بگويم جمعه را ؟
چرا کاري کنم که عيسوي شرابش را در کليسا بنوشد و مسلمان به جاي شراب شلاق بخورد ؟
اگر من وجود دارم و اين قدر مهربان بودم که همه دين ها مي گويند چرا بيشتر تلفات تاريخ و جنگ ها در تاريخ با نام دين و انجام تکليف ديني و هدايت مردم و بردن مردم به بهشت صورت گرفته است ؟
اگر من خدا بودم چرا اين همه آدم کج و معوج به اسم من روي زمين خدايي مي کنند و کليد بهشت مي فروشند و يا دنيا را براي مخلوقات من (؟!) جهنم کرده اند ؟
خدايي که به عبادت محتاج باشد ، خدايي که قسم بخورد جهنمش را از نافرمانان پر مي کند ، خدايي که فقط محبان علي را به بهشت راه بدهد و بقيه پيامبرانش بشوند زرشک ، خدايي که مي گويد زمين آزمايشگاه است و آدم ها موش آزمايشگاهي و تمام آن چه که در زمين حرام کرده را در بهشت وعده مي دهد من نيستم.اصلا من نيستم.
برويد مغزتان را بکار ببريد و بيخود بي عرضگي هايتان را به اسم اين که من چيزي مي دانم که شما نمي دانيد نگذاريد.
اگر نمي توانيد از پس گردن کلفت هايتان بر بيائيد چرا پاي من را وسط مي کشيد ؟ نخير ؛ قرار نيست من در آن دنيا حساب لات و لوت هاي دنيا را برسم.
اگر عرضه داريد خودتان از خجالتشان در بيائيد و الکي خودتان را بچه مثبت هاي بي عرضه بهشت معرفي نکنيد.
يعني چي دست روي دست مي گذاريد و منتظران فلان و بهمان مي شويد.آقا جان قرار نيست کسي را بفرستم.مفهوم شد ؟ همه اين دين و مذهب های ديگه هم خودشان را مسخره کردن همشون با نام من دکان باز کردن... من اصلا شماره ثبت اين دکان هارا نمی شناسم. وجود ندارم که بشناسم... نبوده را که از بوده آگاه نيست.
همه شماها چند ميلياردي سلول خاکستري در آن مغزهايتان داريد ، بکارش ببريد و بجاي تسبيح و استخاره انداختن ، از اين سلول ها استفاده کنيد تا فاسد نشود.
اگر در قدرت طلبي و فريبکاري روي مزرعه حيوانات را هم سفيد کرده ايد و به همه  دنيا گند زده ايد چرا مي گوئيد قضا و قدر من است ؟ يعني اگه من خدا بودم اندازه مدير گوگل هم عرضه نداشتم يک دم و دستگاه درست و حسابي راه بندازم که هم کارمندش راضي باشد هم مصرف کننده اش ؟!
شما يک بار در اين تارنما ها Sign In کنيد تا دو هفته بس است لازم نيست روزي چند بار جلويش خم و راست بشويد و هزار خواهش و تمنا کنيد تا سرويس هايش مثل ساعت کار کند.
وضع دعا و نفرين هايتان هم از همه بدتر است !بهتان گفته باشم که 99/99 درصد اين دعاها
Spam
است و اصلا در
Mail Box
من ظاهر نمي شود (تازه اگر باشم !). آخر يعني چي ؛ خدايا همه را خوشبخت کن ؟!
اگر فکر میکنيد بهشت و جهنم هست پس دعا میکنيد همه را خوشبخت کن پس در آنصورت چه کسی جهنم را رفت و روب کند... ديدی حالا عقلت را بکار نمی بری...
شما هيولایی از من ساخته ايد که اصلا نيست... اين خيالات و خواب های روزانه را فراموش کنيد زندگی کنيد آدم باشيد... آدم آنطور که در جهان پديد آمده...
آخه همش که نمیشه کار را به کسی ديگه نسبت داد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بني آدم اعضاي يکديگرند
که در آفرينش زيک گوهرند



اگر بود سعدي دراين روزگار
نمي گفت هرگز سخن زين قرار



به دنياي بيداد بيدادگر
که فرمان نگيرد طفل ازپدر



يکي گرد نان ديگري گرد زر
يکي غرق نعمت يکي دربدر



به اين بي خدايان قهّارمست
که در عين نعمت نگيرند دست



که گفتست اعضاي يک پيکرند!
که گفتست اينان زيک گوهرند!



به دزدان کفتار کودک فروش
که آرند دل مادران را به جوش



به مستاق زن باره ي پست کار
کجا گفته ذات خداوندگار!



زيک گوهرست و زيک پيکرست
به آدم که در اصل ديو دَرست



الا سعدي اي شيخ والا مقام
که تا زندگانيست بر تو سلام



در اين روزگاري که آدم کم است
يکي خودسراست ويکي خود پرست



ندانم هنوزم براين باوري!
که گوهرستيزان کنند گوهری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عکسی که پس از چند ساعت از روی خبرگزاری ایسنا حذف شد

iran7031.blogspot.com

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارا لطفی  کیست؟

che-mishavad.blogspot.com
در پی تحقیقات و پیگیرهایی صورت گرفته پس از راهپیماییهای قدس و 9 دی و افشاء محل سازماندهی این افراد درخ پاسداران.برج سفید  در همین وبلاگ بران شدیم که اطلاعاتی از این افراد بدست آوریم .


این فرد یکی از همان افراد سازماندهی شده است .تارا لطفی با نام مستعار ( نیلو روحی )  حدود 34 ساله و ساکن تهران و براساس اطلاعات کسب شده تا سال 82 در محلی به آدرس:  پیروزی .خ پیرزوی و حوالی میدان اول نیروی هوایی با  3 دوست  دیگر در یک خانه زندگی مینموده و با سرپستی زنی به نام  اشرف کوشکی (معروف به خاله اشرف ) به تن فروشی و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی در منطقه ولیعصر و میدان ونک  مشغول بوده .در سال 82 در پارک ملت همراه 3 جوان توسط پلیس دستگیر شده و در کیفش مقدار 75 گرم ال اس تی و حدود 200 گرم حشیش کشف شد. بلافاصله به مقر نیروی انتظامی در منطقه برده شده اما بعد از آن به دفتر نیروی انتظامی در منطقه تجریش برده شده است ( همین امر یعنی جابجایی بین 2 منطقه بدون هیچ دلیلی نیز جای سوال است.که چرا متهم باید بین 2 منطقه جابجا شود )
فردی از اطلاعات سپاه ( در پوشش نماینده دادستانی تهران ) به این مقر مراجعه در ازای همکاری با دادستانی قول مساعدت و مسکوت ماندن پرونده را با او تعداد 2 دختر دیگر بازداشت شده داده میشود و در خصوص تارا گفته میشود که حکم حمل این میزان مواد بین 6 تا 8 سال حبس است و  دختران را مجبور به همکاری با دستگاه قضایی مینماید.
این افراد با گرفتن کارتی به نام انصارت کارت از بانک انصار  (تحت پوشش سپاه ) ماهانه مبلغ 425.000 تومان حقوق دریافت مینمایند.


خواستهای نهادهای اطلاعاتی از این دختران:


    * نفوذ در گروههای دوستی در پیستهای اسکی و زمینهای اسکیت


    * نفوذ در گروههای موسیقی زیر زمینی و پارتیهای شبانه


    * نفوذ در شرکتهای هرمی (گولد کوئیست و ... )


    * نزدیک شدن به هنرمندان سینما برای داشتن عکسهای خصوصی با آنها برای ایجاد فشار بر آنها در موقع لزوم برای شرکت در محافل دولتی و اعلام حمایت از مراسم تشریفاتی دولتی(در این خصوص به نام 2 بازیگر با سابقه و 1 خواننده جوان معتبر بر خوردیم )


    * برقراری ارتباط با مدیران شعبات بانکها دولتی (علت این امر راتاکنون متوجه نشده ایم) نزدیک شدن به برخی از صاحبان صنایع و کارخانجات عمده  (در اینجا به نام 2 کارخانه عمده تولیدی برخورد نمودیم ) و پسران برخی از افراد سرشناس و سرمایه دار با واسطه و معرفی دیگران

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفت و گوی «کلمه» با مهندس موسوی پیرامون خمینی
در آستانه سالگرد رحلت امام خمینی هستیم. امسال این بزرگداشت در شرایط وی‍ژه ای انجام می شود. از یک سو مخالفان قدیمی امام و انقلاب در خارج و داخل با پشتیبانی  برخی از رسانه ها ی خارجی سعی می کنند که دوران ایشان را با وضعیت تاریک امروز مقایسه کنند و از طرف دیگر صدا و سیما و بعضی از رسانه ها ی طرفدار بگیر وببند و سرکوب تلاش می کنند تصویری از شخصیت ایشان ارائه دهند که گویی  ایشان اگر بودند طرفدار پروپاقرص خرافه و ظلم امروز باشند. به نظر شما، چرا این گونه اقدامات صورت می گیرد و نتیجه این فرایند چه می تواند باشد؟


تصویری که از تقاطع تلاش مخالفان حضرت امام و رسانه های رسمی کشور به دست می آید  اگر ادامه  یابد و جواب داده نشود، جز انزجار تدریجی از هر آنچه گذشته است، نخواهد بود. این تصویر با دستکاری مکرر  و دائمی از نسخه اصلی امام و انقلاب داده می شود  و از نظر کسانی که مستقیما آن دوره را تجربه کرده اند ، شباهتی با چهره و منش  و سالهای امام ندارد. انقلاب با شعار استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی پیروز شد  و مورد حمایت قاطع ملت قرار داشت. استقبال از حضرت امام در سال ۵۷ بی نظیر بود و در تشییع جنازه ایشان هم بیش از چهار برابر استقبال کنندگان شرکت کردند. گمان نمی کنم آن همه جمعیت برای تماشا و یا گذراندن تعطیلی آمده بودند. فیلم های آن روزها نشان می دهد که احساسات مردم نسبت به ایشان چه بود. در نظر داشته باشیم که بروز آن همه عاطفه و احساس بعد از گذراندن روزهای سخت انقلاب و دفاع مقدس بود. واقعیت امام اگر مختصر شباهتی با آنچه صدا و سیما و بعضی از جراید هتاک نشان می دهند، داشت، ما قاعدتا بجای سر و سینه زنی با خوشحالی و یا حداقل بی اعتنایی مردم روبرو می بودیم. به نظر من لازم است در مورد این تحریف دو طرفه از سوی حاکمان که اکنون به زندانبانان  و سلب کنندگان آزادی تبدیل شده اند و مخالفان بی نقاب امام  روشنگری شود.


برنامه گسترده ومهندسی شده، همراه با هزینه های شگفت آور برای مراسم سالروز رحلت امام خمینی تدارک دیده شده است. به نظر شما چرا چنین کاری صورت می گیرد؟


شما توجه داشته باشید که نظام هنوز بخش اعظم مشروعیت خود را از شخصیت امام و خاطره جمعی مردم از ایشان می گیرد. در شرایط موجود بخشی از حاکمیت که رو به خشونت و سرکوب و سلب آزادی های مشروع آورده و زندان ها را پر کرده و با پوشش خرافه و تحجر کشور را به افلاس و درماندگی در سطح داخل و خارج کشانده، احتیاج دارد از این سرمایه عظیم اجتماعی به صورت مسرفانه ای استفاده کند. در مقابل وقتی شما واقعیت های آن دوره را در معرض دید مردم قرار می دهید و روی تفاوت های آن با وضعیت فعلی انگشت می گذارید، بلافاصله گرایش مستبدانه  و فاسد امروزی در مقابل سوالات ویران کننده ای قرار می گیرد. نگرش درست به سال های اول انقلاب بخوبی نشان می دهد که تا چه اندازه از اهداف اولیه انقلاب و ارزش های پایه ای آن فاصله گرفته ایم. توجه کنید که منظور از نگریستن به آن دوره بازگشت به آن دوره نیست. بلکه هدف یادآوری ریشه ها و یادآوری جهت های اصلی انقلاب  یعنی عدالت، آزادی و معنویت است.


ما می خواهیم از سکویی که انقلاب اسلامی ساخته برای پرواز به آینده استفاده کنیم. نمی خواهیم به صورت احساسی یک فضای آشفته درست کنیم و جهت گیری هایمان  از دست برود. به طور مداوم باید به نسل سرافراز جوانان امروزیاد آوری کنیم که وضعیت فعلی هیچ شباهتی با دوران حضرت امام ندارد. من یقین دارم که همین جوانان اگر به صورت خیالی در ظرف دیروز قرار بگیرند همه در کنار باکری ها، همت ها و باقری ها قرار خواهند گرفت. همچنانکه اگر جوانان آن دوره در ظرف زمانی امروز قرار می گرفتند، باقریها و باکری ها و همت ها از سرداران جنبش سبز امید می بودند  و  در زندان ها جوابگوی گرایش های دینی و ملی خود می شدند.


شما از ضرورت یاد آوری جهت های اصلی انقلاب سخن گفتید اما در فضای پر از گرد و غبار و تبلیغاتی امروز چگونه می توان از امام و دهه اول انقلاب صحبت کرد؟


در مورد انقلاب تا کنون تعداد بی شماری کتاب و مقاله نوشته شده و هنوز هم  این نوشته ها و تحلیل ها ادامه دارد. دلیلش هم روشن است. تاثیرگذاری این انقلاب در سرنوشت جهانی و منطقه ای. بعد از انقلاب اسلامی نه تنها ایران شباهتی به سال های قبل از انقلاب ندارد، بلکه منطقه و جهان هم  تحت تاثیر این دگرگونی قرار گرفته اند. اما انچه امروز در سطح تبلیغات و زد وخوردهای روزمره رسانه ای مورد نیاز است، ارائه تصویر روشن و محسوس از آن دوره و حضرت امام است. همانطور که اشاره کردم سعی می شود بین وضع فعلی و وضعیت گذشته شبیه سازی ناشیانه ای شود. باید این طرح را خنثی کرد. به عنوان مثال در مورد نظرات امام در باره مجلس می توان بحث های نظری کرد و نظرات ایشان را در مورد دو گانه شرع و عرف و این که «تشخیص موضوع در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماینده عرف و نمایندگان خود از عرف بر می آیند»، باز کرد و با این دید مجلس در راس امور قرار می گیرد.


ولی مهمتر و تاثیرگذارتر نقل خاطراتی است که شیوه های عمل سیاسی را در اوائل انقلاب نشان می دهد. به طور مثال اخیرا بنده با جناب آقای کروبی در مورد شیوه انتخابات در دوران حضرت امام صحبت می کردیم، ایشان خاطره ای را نقل کرد که خیلی خوب و روشن به شناخت حضرت امام و ارزش های حاکم در جامعه آن دوره کمک می کند. ایشان به یاد می آوردند که در انتخابات دوره  سوم مجلس دو نفر کاندیدا بودند؛ یکی یک معلم زحمتکش و روشنفکر و فقیر و دیگری یکی از منسوبین نسبتا نزدیک خانواده امام. یکی از نزدیکان امام از فرد دوم حمایت می کردند. اما مردم در آن انتخابات به آن معلم رای دادند. در اینجا آن فرد که از نزدیکان امام بود، برای امام نامه ای نوشت که مضمون آن تشکیک در سلامت انتخابات خمین بود. حضرت امام با خنده پاسخ داده بودند که «چه علامتی بالاتر برای صحت انتخابات از اینکه یک نفر از فامیل من و شما با حمایت شما نامزد می شود ولی مردم یک معلم ساده را که چنین پشتیبانانی ندارد، انتخاب می کنند».


آیا این از زیبایی های انتخابات نیست که باید شکر گزار آن باشیم؟ حالا شما این تصویر را کنار ابطال ۷۰۰ صندوق انتخابات مجلس ششم  در تهران قرار دهید که فرد روشنفکر و بی پناهی را حذف کردند و یک فرد مورد علاقه شورای نگهبان با ارتباطات نسبی و سببی را وارد مجلس کردند. یا طرح نظارت استصوابی که در زمان امام وجود نداشت. طرحی که وسیله ای شد که انتخابات  در حقیقت دو مرحله ای شد. شما دقت کنید که با اسلحه همین اصطلاح که نه ریشه در قانون اساسی دارد و نه در معرفت و آگاهی های مردم، چه تعداد عظیمی از خدمتگزاران آگاه و مدیر  دلسوز را از ورود به  صحنه رقابت کنار زدند. کاری که نتیجه اش همین پائین آمدن شان و جایگاه مجلس است.


من به همه آن نمایندگان اصولگرایی که به خدا و پیامبرش ایمان دارند و هنوز ایمان خود را با ظلم آغشته نکرده اند عرض می کنم که وقتی با خود خلوت می کنید آیا از این همه تحقیر مجلس احساس نگرانی و پوچی نمی کنید؟ آیا مفهوم جمله «مجلس در راس امور است» همین وضعی است که در آن بسر می برید؟ شما هنوز نتوانسته اید جزء کوچکی از تخلفات مالی دولت را رسیدگی کنید و جواب درست بگیرید چه پاسخی در برابر خداوند و بندگان خدا که شما وکیل آنان هستید دارید؟ آیا وضعیت مجلس فعلی شباهتی با مجلس زمان حضرت امام دارد؟


یکی از مواردی که در شرایط کنونی به خوبی می تواند امام را معرفی کند و در کنار تفاوت با شرایط حاکم در دوران امروز را نشان می دهد، تشریح اتفاقاتی بود که منجر به فرمان هشت ماده ای حضرت امام شد. خود این فرمان بدون هیچ تغییری می تواند فضاحت وضع موجود  و بگیر و ببندها و مظالم حاکم بر مردم را نشان دهد. جوانان باید این سند را ببینند و بدانند که ما به کجا می رفتیم و اینک به کجا می رویم. عده ای در این کشور به خاطر دنیا و ریاست خود مشغول تخریب همه چیز از جمله تخریب و تحریف چهره  امام و دوران ۱۰ ساله اول انقلاب هستند. کلید این پروژه در طول انتخابات ریاست جمهوری دهم زده شد و همانطور که گفتم معرفی درست امام و معرفی منصفانه انقلاب اثرات افشاگرانه و ویران کننده بر سیاست های سرکوب و خرافه گرایانه امروز دارد.


شما را نخست وزیر امام می دانند. همواره نیز در سخنان و بیانیه ها و مصاحبه هایتان از دوران نورانی دهه اول انقلاب و راه امام سخن می گویید. اما ایا در کل و در فضای سیاسی ایران در مورد ابعاد شخصیتی امام بزرگنمایی نشده است؟


مرحوم شریعتی می گفتند «قله دماوند در بلندی، نیازی به اثبات ندارد». شخصیت امام هم بزرگ بود و تحول غیر قابل بازگشتی در تاریخ کشور ایجاد کرد و بساط سلطنت را در این مملکت برچید. نظامی که افتخارش به پابوسی رعیت ها از سلاطین بود. ممکن است برخی عکس های شاه نسل جوان را به بیراهه ببرد. اما خوب است که گفته شود یکی از پوسترهایی که در روزنامه های آن زمان هر از گاهی منتشر می شد، کشاورز فقیر و بیچاره ای را نشان می داد که کفش های شاه را می بوسید.


ولی در جواب شما باید بگویم امام بزرگ بود. اما در عین حال خود را بزرگ نمی دید. از تعریف و تمجید و مدح بیزار بود. یکبار ایشان صدا و سیما را از پخش فیلم ها و عکس هایش منع کرد. گفت: «از اینکه هر موقع تلویزیون را باز می کنم و خودم را می بینم ، عقم می گیرد». همین منع را هم برای مدتی برای روزنامه ها داشتند. افرادی که زمان ایشان را درک کرده اند یادشان است که وقتی نماینده اول تهران و در حقیقت کشور، در حسینیه جماران تعریف ایشان را کرد، چگونه با پرخاش سخنان وی را قطع کردند.  در حالی که آن نماینده قصد به دست آوردن چیزی را نداشت. همین وضعیت هم برای رئیس مجلس خبرگان رهبری وقت که یک مجتهد و از شاگردان خود ایشان بود، پیش آمد. وقتی آن مجتهد محترم از ایشان تعریف و تمجید کردند، در میان مردم آن سخنان را رد کردند. اگر ایشان را نماد یک نظام جدید رهایی بخش، مترقی و آزادی خواه و عدالت طلب تلقی کنیم، امری غیر طبیعی نیست. بدون ایشان وارتباطی که با مردم داشتند، ملت ما امکان هشت سال ایستادگی در دفاع مقدس را نداشت. ملت ما بدون این ارتباط و اعتقاد نمی توانست انواع توطئه ها، کودتای نوژه، تظاهرات مسلحانه منافقین که باعث کشته شدن هزاران نفر افراد بیگناه  در سال ۶۰ شد، انفجار حزب جمهوری و شهادت شهید بهشتی و یارانش، انفجار نخست وزیری و ترور شخصیت هایی چون شهیدان مدنی، دستغیب و صدوقی که همه از پیشگامان روحانیت بودند، پشت سر بگذارد.


به هرحال در بخشی از بدنه جنبش سبز این پرسش وجود دارد که شما به کرات از امام نام می برید و یا از عکس ایشان استفاده می کنید. چرا؟


البته بنده  به ضرورت معرفی  امام به نسل جوان اشاره کردم. ولی گذشته از آن نکته ای را عرض می کنم که یقین دارم همه علاقه مندان جنبش سبز در مورد آن اتفاق نظر دارند و آن صداقت است. من نمی توانم دلبستگی به امام و انقلاب داشته باشم (ممکن است یک عده در این میان بگویند این یک نوستالژی است) و بر خلاف آن تظاهر کنم.  بنده در همان ابتدای شکل گیری راه سبز امید به صراحت خود را یک همراه جنبش معرفی کردم. برای آنکه به صراحت اعتقادات خود را بیان کنم همانطور که جزو ویژگی های این جنبش بیان صریح و صادقانه اندیشه ها است، ما از تعامل اندیشه ها ضرر نمی کنیم. ولی از پنهان کردن هویت خود در میان جمعی که خواستار صداقت است، قطعا ضرر می کنیم. یادمان باشد که شاید بهترین پوستر جنبش سبز «دروغ ممنوع است» بود. این چه انتظاری است که بنده یک تجربه ۱۰ ساله و پر از رویدادهای گونان گون را نادیده بگیرم. نه من بلکه تعداد کثیری از ملت ما هزاران خاطره  از ایشان دارند و تاثیرگرفته از دوران امام هستند  و حاضر نیستند در مقابل تحریف ها و بی انصافی ها رضایت بدهند. آیا صرف نظر کردن از این سرمایه عظیم اجتماعی درست است؟ آیا این همان چیزی نیست که زندانبانان از ما می خواهند؟


شما به عنوان یک همراه جنبش سبز از علاقه و دلبستگی به امام و انقلاب  در کنار تجربه کردن  دوران امام و ضرورت حراست از این سرمایه معنوی سخن گفتید. آیا اینها باعث نشده اند که به این دوران نقدی نداشته باشید یا به عبارت بهتر آیا معتقد نیستید که به این دوران هم نقد وارد است؟


من این گونه  سوالات را به ویژه بعد از صحبت دادستان  تهران زیاد شنیده ام و اخیرا هم نامه ای خطاب به بنده در سایت ها منتشر شده  که همین مضمون را دارد. یکی از اجزاء اعتقادات همه ما این است که تعداد معصومین ۱۴ نفر است و بقیه بندگان خدا جایز الخطا هستند و همیشه در معرض لغزش. مگر آنکه خدا آنها را حفظ کند. در مورد دوران مورد بحث هم همینطور است. ولی چه ضرورتی دارد که وقتی دو تیغه قیچی، یعنی متحجران داخلی و دشمنان بی نقاب خارجی  آن دوران و تصویر حضرت امام را هدف قرار داده اند،  من هم زبان به نقد بگشایم. مسلما به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان ربوده خواهد شد و درست شبیه  چارچوب توطئه ای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوء استفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت. امروز دشمنان جنبش سبز دنبال طعمه و بهانه هستند تا پیوندی که همه ما را به هم وصل می کند از بین ببرند. در کشور ما میلیون ها نفر به امام علاقه دارند که من هم یکی از آنها هستم. به رسمیت شناخته شدن این علاقه و معنای رهایی بخش آن در شرایط کنونی سرمایه بزرگی است که ما حق نداریم در این زمینه اشتباه کنیم. باز هم تکرار می کنم که نباید انتظار دروغ  از یک همراه داشت، هر چند آن همراه بسیار کوچک باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان شب سیه سپید است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر