کار ما آگاه کردن شماست، شما خود باید بدانید که چه میخواهید .ما مسئول نوشته ديگران نيستيم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن
E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032
مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه دوست نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارنمای رسمی دولت موقت
www.Iran7033.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادتونه شب انتخابات میگفتیم؛ موسوی ,کروبی سکوت کنید خائنید؟ آنها سکوت نکرد و الان در زنداند؛ حالا ما اگه سکوت کنیم؛ خائنیم؛ بیاید خائن نباشیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرزندان رهنورد و موسوی خطاب به مردم ایران: ما پدر و مادرمان را ندیده ایم، صدایشان را هم نشنیده ایم
kaleme.com
روزگاری رادیو اجر و قربی داشت
مجوز خرید رادیو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامه ای از یک بسیجی
iran7031.blogspot.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نماز متفاوت عسگراولادي در زمان انتخابات
iranianuk.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مجتبی خامنه ای در پشت پرده بازداشت موسوی و کروبی
iranpressnews.net
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سکوت معنادار امروز ارتش را جدی بگیریم
vorujak.wordpress.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داستانی از ايتالو كالوينو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزنامه لزاكو : مقامات ايران ثروت ها ي خود را به خارج انتقال مي دهند
iranianuk.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طلا دزدی با ناو جنگی
parsdailynews.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای صانع ژاله و محمد مختاری
ای ژاله نگو که از ستم وا رستم
پیمانه پر است و من از آن سرمستم
هر پلک که می زنم ، تویی در نظرم
هر کوچه که می دوم ، تویی در هستم
همدوش توأم به سنگر آزادی
از خانه درآمدم ، به جان پیوستم
خاموش نمی کند مرا ، سرب مذاب
جاری شده ام ، نمی تواند بستم
این غول حباب است ، نمی ترسم از او
خالی کُندش ز باد ، ضرب شستم
فردا که به بام خانه اش می کوبم
چون موم مچاله می شود در دستم
بر خاستگانند ، روان در دل موج
با همتشان ، حصار را بشکستم
ای موج مرا بخوان که این است شعار
من صانع ژاله و محمد هستم
داریوش لعل ریاحی
اول اسفند 1389
Dlr1266@hotmail.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان شب سیه سپید است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای با ما بودن و با ما شدن
E-Mail: iran7031@googlemail.com
http://iran7031.blogspot.com/
http://www.youtube.com/iran7032
مدیر مسیول : بابک خرمدین
هر گاه دوست نداشتید که این پیام نامه را دریافت کنید به ما ایمیل بزنید تا نام شما را از لیست مشترکین پیام نامه خارج کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تارنمای رسمی دولت موقت
www.Iran7033.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادتونه شب انتخابات میگفتیم؛ موسوی ,کروبی سکوت کنید خائنید؟ آنها سکوت نکرد و الان در زنداند؛ حالا ما اگه سکوت کنیم؛ خائنیم؛ بیاید خائن نباشیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرزندان رهنورد و موسوی خطاب به مردم ایران: ما پدر و مادرمان را ندیده ایم، صدایشان را هم نشنیده ایم
kaleme.com
دوستان و یاران مهربان ما
این روزها
ما نگرانیم، مانند هر فرزند دیگری که به ناگهان همه ی ارتباطاتش با خانواده ی خود قطع شده و در بی خبری مطلق از عزیزترین های زندگیش به سر می برد.
عزیزترین هایی که بر همه روشن است در بند کسانی هستند که جز تنفر و کینه به خاطر آرمانهایشان از ایشان به دل ندارند.
ما نگرانیم که در روزنامه ها می خوانیم: پدر و مادر ما زندانی نیستند، در حصر هم نیستند. در خبر ها می خوانیم آنان اسکورت هم می شوند! و ما یعنی فرزندان می توانیم آنها را ببینیم.
اما هرگز چنین نبوده است. ما پدر و مادرمان را ندیده ایم، صدایشان را نشنیده ایم. و آنچه هر لحظه بر نگرانی هایمان می افزاید همین تناقض گویی هاست.
برایتان بگوییم که ما برای اتمام حجت و روشن شدن واقعیت، که این روزها کمیاب شده، پس از این همه خبر بی اساس، همگی در شب پنجشنبه بازهم به در خانه مراجعه کردیم و از نیروهای درون کوچه، از پشت آن در آهنی که از پس آن کوچه و خانه و پدر و مادر باهم گم شده اند، پرسیدیم اگر پدر و مادر ما اینجا هستند، آیا می توانیم آنها را ببینیم؟ گفتند چه کسی گفته؟ گفتیم کیهان، دادستان، وزیر امور خارجه. و ما فکر می کردیم برخی از این مراجع خبر، قاعدتا باید آنقدر محکم باشند که بشود باورشان کرد که دیدار میسر گردد و این نگرانی ها رفع گردد.
گفتیم شاید واقعا می شود ببینیمشان و ما نمی دانستیم. بی خبر بودیم!
جواب سوال ما باز هم نه بود. نه! نمی توانید. خبرها اشتباه بوده است ! هرکسی گفته اشتباه گفته است. بروید دادگاه انقلاب. بروید پیش قاضی.
اما پدر و مادر ما که مجرم نیستند و آنها گم شده اند. ما پیش قاضی خواهیم رفت. اما قاضی واقعی، قاضی عادل دنیای این روزهای ما خداست. ما از او می خواهیم حکم کند.
ما فرزندان پدر و مادری که بیش از دوهفته است که چنان در اسارت اند و ربوده شده اند، که گویی نیستند و نبوده اند، به حکم فرزندی نگرانیم. اما صبر می کنیم که خودش گفته است: وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ
ما صبر می کنیم هم چون دو عزیز گم شده مان که تا کنون بر این همه جفا، راست قامت، صبر کرده اند و خدا را خوانده اند و به او پناه آورده اند و ایمان داریم اکنون نیز به یقین صبر می کنند.
ما هم یارشانیم و یاورشان در این راه حق که سختی آن از ابتدا بر همه روشن بود.
برای شما که در این روزهای تلخ بی خبری از والدین و دل نگرانی از گم شدن عجیبشان و حصر و زندان و هرچه که هست یا بگویند، از سر محبت مرهم دردهای جانمان بودید و هستید، می نویسیم که با اطمینان به استقامت و همت و مهرورزی مردم بود که والدینمان خرداد ۸۸ دل و جان به راهی دادند که ناهمواری و تلخیش از پیش حدس زدنی بود آنها چنان که می بایست و سزاوار راستگویان بود بر عهد دیرین خود با خدای خود و شما باقی مانده اند .
اگر از آن روزها می گوییم تنها درددلی است دوستانه با شما درد آشنایان. به همین دلیل بود که در تمام این روزها نه شکوه ای از آنها شنیدیم و نه واگویه ی دردی و نه حدیث ستم ها و تلخی هایی که بر آنان رفت و شما خود بیش از ما می دانید.
به یاد می آوریم شب ۲۲ خرداد پس از آن حمله هایی که مدام تکرار می شد، دل نگران از پدر پرسیدیم که فردا چه خواهد شد؟ او با همان آرامش و شرافت و صلابت دوست داشتنی پاسخمان داد که آنچه بیش از نتیجه مهم است سربلندی نزد خدا و مردم و تاریخ است. فردا آمد، روزهای سخت و سخت تر هم از پس آمدند. باران رنج و تهمت و افترا بر جانشان نشست. اما آن دو، هم چون شما یارانشان، ایستادند تا سربلند نزد خدا، مردم و تاریخ خود باشند. و این امید و آرزوی ماست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاین روزها
ما نگرانیم، مانند هر فرزند دیگری که به ناگهان همه ی ارتباطاتش با خانواده ی خود قطع شده و در بی خبری مطلق از عزیزترین های زندگیش به سر می برد.
عزیزترین هایی که بر همه روشن است در بند کسانی هستند که جز تنفر و کینه به خاطر آرمانهایشان از ایشان به دل ندارند.
ما نگرانیم که در روزنامه ها می خوانیم: پدر و مادر ما زندانی نیستند، در حصر هم نیستند. در خبر ها می خوانیم آنان اسکورت هم می شوند! و ما یعنی فرزندان می توانیم آنها را ببینیم.
اما هرگز چنین نبوده است. ما پدر و مادرمان را ندیده ایم، صدایشان را نشنیده ایم. و آنچه هر لحظه بر نگرانی هایمان می افزاید همین تناقض گویی هاست.
برایتان بگوییم که ما برای اتمام حجت و روشن شدن واقعیت، که این روزها کمیاب شده، پس از این همه خبر بی اساس، همگی در شب پنجشنبه بازهم به در خانه مراجعه کردیم و از نیروهای درون کوچه، از پشت آن در آهنی که از پس آن کوچه و خانه و پدر و مادر باهم گم شده اند، پرسیدیم اگر پدر و مادر ما اینجا هستند، آیا می توانیم آنها را ببینیم؟ گفتند چه کسی گفته؟ گفتیم کیهان، دادستان، وزیر امور خارجه. و ما فکر می کردیم برخی از این مراجع خبر، قاعدتا باید آنقدر محکم باشند که بشود باورشان کرد که دیدار میسر گردد و این نگرانی ها رفع گردد.
گفتیم شاید واقعا می شود ببینیمشان و ما نمی دانستیم. بی خبر بودیم!
جواب سوال ما باز هم نه بود. نه! نمی توانید. خبرها اشتباه بوده است ! هرکسی گفته اشتباه گفته است. بروید دادگاه انقلاب. بروید پیش قاضی.
اما پدر و مادر ما که مجرم نیستند و آنها گم شده اند. ما پیش قاضی خواهیم رفت. اما قاضی واقعی، قاضی عادل دنیای این روزهای ما خداست. ما از او می خواهیم حکم کند.
ما فرزندان پدر و مادری که بیش از دوهفته است که چنان در اسارت اند و ربوده شده اند، که گویی نیستند و نبوده اند، به حکم فرزندی نگرانیم. اما صبر می کنیم که خودش گفته است: وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ
ما صبر می کنیم هم چون دو عزیز گم شده مان که تا کنون بر این همه جفا، راست قامت، صبر کرده اند و خدا را خوانده اند و به او پناه آورده اند و ایمان داریم اکنون نیز به یقین صبر می کنند.
ما هم یارشانیم و یاورشان در این راه حق که سختی آن از ابتدا بر همه روشن بود.
برای شما که در این روزهای تلخ بی خبری از والدین و دل نگرانی از گم شدن عجیبشان و حصر و زندان و هرچه که هست یا بگویند، از سر محبت مرهم دردهای جانمان بودید و هستید، می نویسیم که با اطمینان به استقامت و همت و مهرورزی مردم بود که والدینمان خرداد ۸۸ دل و جان به راهی دادند که ناهمواری و تلخیش از پیش حدس زدنی بود آنها چنان که می بایست و سزاوار راستگویان بود بر عهد دیرین خود با خدای خود و شما باقی مانده اند .
اگر از آن روزها می گوییم تنها درددلی است دوستانه با شما درد آشنایان. به همین دلیل بود که در تمام این روزها نه شکوه ای از آنها شنیدیم و نه واگویه ی دردی و نه حدیث ستم ها و تلخی هایی که بر آنان رفت و شما خود بیش از ما می دانید.
به یاد می آوریم شب ۲۲ خرداد پس از آن حمله هایی که مدام تکرار می شد، دل نگران از پدر پرسیدیم که فردا چه خواهد شد؟ او با همان آرامش و شرافت و صلابت دوست داشتنی پاسخمان داد که آنچه بیش از نتیجه مهم است سربلندی نزد خدا و مردم و تاریخ است. فردا آمد، روزهای سخت و سخت تر هم از پس آمدند. باران رنج و تهمت و افترا بر جانشان نشست. اما آن دو، هم چون شما یارانشان، ایستادند تا سربلند نزد خدا، مردم و تاریخ خود باشند. و این امید و آرزوی ماست.
روزگاری رادیو اجر و قربی داشت
مجوز خرید رادیو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامه ای از یک بسیجی
iran7031.blogspot.com
باسلام به همه هموطنان چه در داخل وچه در خارج کشور
اینجانب .... یکی از نیروهای اطلاعات وعملیات بسیج بودم بعدازانتخابات وسرکوب مردم توسط بسیج با مخالفت به انجام کارهای آنها تصمیم به عدم همکاری با این رژیم گرفته که بعد از مشکلاتی تصمیم به فرار از کشور گرفتم.
این نامه راخطاب به دوستانم می نویسم که هنوزدررکاب این رژیم به سرکوب و دستگیری و......فعالیت می کنند وبرای اینکه این رژیم را پوسیده و از بین نرفته نشان دهند دست به هر کاری می زنند از شما درخواست می کنم به هموطنان آزاه در داخل بپیونند ودست از سرکوب وشکنجه وکشتار تا دیر نشده وبه دست همین مردم آزاده نابود نگشته اند برداشته وبه این جنبش ضد دیکتاتوری وآزاده که بپا شده بپیوندند.
از۱۰سالگیکه عضو بسیج شدم تا۲۸سالگی که بسیجی بودم وماندم به عشق خدمت به کشورم ومردمم،اما ازآن موقع که از کشور خارج شده ام فهمیدم به رژیم سواری می دادم،قرار نبود ونیست به کشور ومردم خدمت کنم بلکه قراربوده وهست که برای حفظ قدرت کمک کنم چیزی که اکنون عیان شده و می بینم که دوستانم (بسیج)چگونه با افتخار باتوم رابر سر هموطنان خود فرود می آورند وباساندیس به دست هم وغمشان جناب شماست که خدا نکرده لحظه ای غم از دست دادن حکومت وولایت خاطرتان راآزرده کند.
. باتمام وجودافتخار میکنم که دیگر یک بسیجی نیستم وبه عنوان یک فردآزاده هستم وآزاد خواهم ماند.
. درمملکتی که بسیجی بودن باعث کسب قدرت واعتبار وازبسیج خارج شدن باعث تحقیروسرکوب برای من وامثال من بسیجی نبودن یک افتخاره.از روزی که بخاطر عدم همکاری با رژیم دیکتاتوری زیرا آنها ازامثال من می خواستند مثل یک برده باشیم وهر چه آنها می خواستند برای ماندگاری رژیم انجام دهیم،تصمیم به ایستادگی جلی رژیم تا نابودی آن را گرفتم تصمیم گرفتم یک بسیجی نباشم وتادیگر تهدید نکنم، نزنم،نکشم،شکنجه نکنم،تجاوز وتحقیر نکنم ،بجای تمام اینها افتخار می کنم که دیگر یک بسیجی نیستم وافتخارمی کنم که یک ایرانی آزا دوآزاده ام.
لذا از دوستانم می خواهم دست از سرکوب برداشته وبه مردم بپیوندند وبگذارنند این جنبش تا پیروزی نهایی وسرنگونی رژیم دیکتاتوری بی انجامدتا هموطنان عزیزمان بعد از۳۲سال بتوانند به آزادی دلخواه خود دست پیداکنند،همین امروز مخالفت خود رابه رژیم تادیر نشده اعلام کنیدوبه جنبش ضد دیکتاتوری مردمی در خیابانهای کشور بپیوندید.
( به امید ایرانی آزاد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاینجانب .... یکی از نیروهای اطلاعات وعملیات بسیج بودم بعدازانتخابات وسرکوب مردم توسط بسیج با مخالفت به انجام کارهای آنها تصمیم به عدم همکاری با این رژیم گرفته که بعد از مشکلاتی تصمیم به فرار از کشور گرفتم.
این نامه راخطاب به دوستانم می نویسم که هنوزدررکاب این رژیم به سرکوب و دستگیری و......فعالیت می کنند وبرای اینکه این رژیم را پوسیده و از بین نرفته نشان دهند دست به هر کاری می زنند از شما درخواست می کنم به هموطنان آزاه در داخل بپیونند ودست از سرکوب وشکنجه وکشتار تا دیر نشده وبه دست همین مردم آزاده نابود نگشته اند برداشته وبه این جنبش ضد دیکتاتوری وآزاده که بپا شده بپیوندند.
از۱۰سالگیکه عضو بسیج شدم تا۲۸سالگی که بسیجی بودم وماندم به عشق خدمت به کشورم ومردمم،اما ازآن موقع که از کشور خارج شده ام فهمیدم به رژیم سواری می دادم،قرار نبود ونیست به کشور ومردم خدمت کنم بلکه قراربوده وهست که برای حفظ قدرت کمک کنم چیزی که اکنون عیان شده و می بینم که دوستانم (بسیج)چگونه با افتخار باتوم رابر سر هموطنان خود فرود می آورند وباساندیس به دست هم وغمشان جناب شماست که خدا نکرده لحظه ای غم از دست دادن حکومت وولایت خاطرتان راآزرده کند.
. باتمام وجودافتخار میکنم که دیگر یک بسیجی نیستم وبه عنوان یک فردآزاده هستم وآزاد خواهم ماند.
. درمملکتی که بسیجی بودن باعث کسب قدرت واعتبار وازبسیج خارج شدن باعث تحقیروسرکوب برای من وامثال من بسیجی نبودن یک افتخاره.از روزی که بخاطر عدم همکاری با رژیم دیکتاتوری زیرا آنها ازامثال من می خواستند مثل یک برده باشیم وهر چه آنها می خواستند برای ماندگاری رژیم انجام دهیم،تصمیم به ایستادگی جلی رژیم تا نابودی آن را گرفتم تصمیم گرفتم یک بسیجی نباشم وتادیگر تهدید نکنم، نزنم،نکشم،شکنجه نکنم،تجاوز وتحقیر نکنم ،بجای تمام اینها افتخار می کنم که دیگر یک بسیجی نیستم وافتخارمی کنم که یک ایرانی آزا دوآزاده ام.
لذا از دوستانم می خواهم دست از سرکوب برداشته وبه مردم بپیوندند وبگذارنند این جنبش تا پیروزی نهایی وسرنگونی رژیم دیکتاتوری بی انجامدتا هموطنان عزیزمان بعد از۳۲سال بتوانند به آزادی دلخواه خود دست پیداکنند،همین امروز مخالفت خود رابه رژیم تادیر نشده اعلام کنیدوبه جنبش ضد دیکتاتوری مردمی در خیابانهای کشور بپیوندید.
( به امید ایرانی آزاد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نماز متفاوت عسگراولادي در زمان انتخابات
iranianuk.com
آخرين نيوز: اين روزها عكس هاي متفاوتي از عسگراولادي تاجر منتشر مي شود . بعد از انتشار عكسي كه وي را در حال خريد بربري با ماشين بنز نشان مي داد اين بار در روزي كه پارلمان بخش خصوصي تهران در تب و تاب انتخابات به سر مي برد اسدالله عسگر اولادي تازه مسلمان كه براي نخستين بار از دوستان سابق خود جدا شده و به طور مستقل وارد انتخابات شده بود در حال به جاي آوردن نماز ظهر است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مجتبی خامنه ای در پشت پرده بازداشت موسوی و کروبی
iranpressnews.net
سایت ندای سبز آزادی: یکی از مدرسان حوزه علمیه قم روز شنبه هفتم اسفند ماه نگرانی اساتید حوزه از پیامد بازداشت رهبران جنبش سبز را به اطلاع مسئولیت دفتر وی رساند.
روز شنبه ۷ اسفندماه یکی از مدرسان خارج حوزه علمیه قم نگرانی برخی از اساتید حوزه را از پیامدهای بازداشت موسوی و کروبی به اطلاع آقایان حقانی و ملکان از مسولان برجسته دفتر رهبری در تهران و قم رساند.
گفتنی است مسولان دفتر رهبری در پاسخ به این نگرانی گفته اند: پیش و بیش از شما جناب اقای لاریجانی رییس قوه قضاییه این نگرانی را به محضر آقا رساندند و ایشان فرمودند: اشراف بر این پرونده و محاسبه پیامدهای سیاسی و امنیتی آن را آقا سیدمجتبی و کارشناسان مورد اعتماد بنده برعهده دارند و از این جهت جای نگرانی نیست.
شایان ذکر است پیش از این مهدی کروبی از تقش مجتبی خامنه ای در انتخابات ۸۴ و نقش وی در تقلب در ان انتخابات خبر داده بود ؛ پیش از این منایع مطلع از حضور مجتبی خامنه ای در ستاد فرماندهی کودتای انتخاباتی سال ۸۴ خبر داده بودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــروز شنبه ۷ اسفندماه یکی از مدرسان خارج حوزه علمیه قم نگرانی برخی از اساتید حوزه را از پیامدهای بازداشت موسوی و کروبی به اطلاع آقایان حقانی و ملکان از مسولان برجسته دفتر رهبری در تهران و قم رساند.
گفتنی است مسولان دفتر رهبری در پاسخ به این نگرانی گفته اند: پیش و بیش از شما جناب اقای لاریجانی رییس قوه قضاییه این نگرانی را به محضر آقا رساندند و ایشان فرمودند: اشراف بر این پرونده و محاسبه پیامدهای سیاسی و امنیتی آن را آقا سیدمجتبی و کارشناسان مورد اعتماد بنده برعهده دارند و از این جهت جای نگرانی نیست.
شایان ذکر است پیش از این مهدی کروبی از تقش مجتبی خامنه ای در انتخابات ۸۴ و نقش وی در تقلب در ان انتخابات خبر داده بود ؛ پیش از این منایع مطلع از حضور مجتبی خامنه ای در ستاد فرماندهی کودتای انتخاباتی سال ۸۴ خبر داده بودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سکوت معنادار امروز ارتش را جدی بگیریم
vorujak.wordpress.com
ارتش نیرویی است که در ایران به دلیل ساختاری که از زمان پهلوی داشته از ابتدای انقلاب مورد بی مهری واقع شده است.در حالی که بسیاری از رشادت ها و پیروزی ها در زمان جنگ با عراق توسط عملیات های منظم و تاکتیکی ارتش انجام می شد در رژیم ایران تنها از پاسداران و بسیجیان یاد می شود.
با وجود اینکه همواره سعی شده این نیرو تضعیف شود و پس از انقلاب به دلیل ترس از کودتای نظامی معمولا آن را (از نظر تجهیزات و امکانات تبلیغات و …)زیر سایه سپاه قرار دهند، اما ارتش همواره ساختار مردمی خود را حفظ کرده است و هیچگاه علیه مردم دست به اسلحه نخواهد برد.دستور اکید به اصلاح صورت خود نشان دهنده این است که ارتش هیچگاه سلطه این رژیم را قبول نکرده و ساختار گذشته خود را حفظ کرده است.
توجه داشته باشید که در جنبشهای مردمی مانند جنبش مصر و لیبی، ورود ارتش به صحنه به نفع مردم، کفه موازنه را به سمت مردم سنگین تر کرد.
جالب اینکه معمولا در انقلاب ها اولین نیروی نظامی ارتش است که به مردم می پیوندد و نیروهای امنیتی و پلیس معمولا طرف رژیم حاکم را می گیرند.این موجب می شود که در مبارزه ی مسلحانه مردم توانایی مقابله با نیروهای حکومتی مسلح را بیابند.
در ایران و در حوادث اخیر ارتش حتی یک بیانیه در حمایت از رژیم دیکتاتور حاکم بر ایران نداده است.
در این زمان حساس که حاکمان دیکتاتور ایران حتی سیاست یکی به نعل یکی به میخ هاشمی رفسنجانی را تاب نمی آورند و به صورت مداوم از او می خواهند که مواضعش را به طور شفاف اعلام کند، این سکوت معنادار ارتش تنها یک مفهوم را در بر دارد و آن هم این است که اگر جمعیت معترضان در خیابان زیاد شود و کار به مبارزه مسلحانه بکشد به طور قطع ارتش جانب مردم را خواهد گرفت و به میدان خواهد آمد.
در پاسخ اینکه چرا تا این زمان ارتشیها وارد میدان نشده اند این است که:
1. اعلام هرگونه حمایت علنی توسط یک یا چند مقام ارشد یک نیروی نظامی، کودتا لقب خواهد گرفت و در صورت عدم حمایت مردم اعدام آنها قطعی است؛ پس باید به آنها حق داد که در انتظار فرصت مناسب باشند تا از حمایت متقابل مردم مطمئن گردند.
2. با توجه به نیروهای نظامی دیگر همچون سپاه و بسیج، ارتشیها باید محتاط تر عمل کنند تا حرکتشان توسط مردم تقویت شود.
امید است که با حرکت عظیم مردم زمینه پیوستن این نیروی مردمی به جنبش ایجاد شود.
یکی از دوستان خواستند این رو اضافه کنم:
عطاءالله صالحی فرمانده کنونی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
وی درسال ۱۳۴۶ وارد ارتش شد و در سال ۱۳۴۹ با رسته توپخانه از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد. امیر صالحی در تاریخ ۲۰/۰۶/۱۳۸۴ و پس از استعفای امیر سرلشگر محمد سلیمی به سمت فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد. سرلشکر صالحی در پست فرماندهی کل آجا دارای اختیار صدور دستورات و فرماندهی مستقیم بر فرماندهان نیروهای زمینی، دریایی و هوایی ارتش است.
ارتش ایران در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۸۷ بیانیهای را منتشر نمود که در آن به شدت از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به دلیل تحریف واقعیت های جنگ بین ایران و عراق و نادیده گرفتن نقش ارتش انتقاد شده است.
با توجه به اینکه این اولین بار بود که یک سازمان رسمی مانند ارتش به طور علنی و لحن شدید از سپاه انتقاد میکرد، امیرسرلشگر صالحی و جمعی دیگر از امرای بلند پایه ارتش با امضای این بیانیه باعث بهت و نگرانی شدید سردمداران نظام جمهوری اسلامی شدند.
منبع ویکی پدیا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبا وجود اینکه همواره سعی شده این نیرو تضعیف شود و پس از انقلاب به دلیل ترس از کودتای نظامی معمولا آن را (از نظر تجهیزات و امکانات تبلیغات و …)زیر سایه سپاه قرار دهند، اما ارتش همواره ساختار مردمی خود را حفظ کرده است و هیچگاه علیه مردم دست به اسلحه نخواهد برد.دستور اکید به اصلاح صورت خود نشان دهنده این است که ارتش هیچگاه سلطه این رژیم را قبول نکرده و ساختار گذشته خود را حفظ کرده است.
توجه داشته باشید که در جنبشهای مردمی مانند جنبش مصر و لیبی، ورود ارتش به صحنه به نفع مردم، کفه موازنه را به سمت مردم سنگین تر کرد.
جالب اینکه معمولا در انقلاب ها اولین نیروی نظامی ارتش است که به مردم می پیوندد و نیروهای امنیتی و پلیس معمولا طرف رژیم حاکم را می گیرند.این موجب می شود که در مبارزه ی مسلحانه مردم توانایی مقابله با نیروهای حکومتی مسلح را بیابند.
در ایران و در حوادث اخیر ارتش حتی یک بیانیه در حمایت از رژیم دیکتاتور حاکم بر ایران نداده است.
در این زمان حساس که حاکمان دیکتاتور ایران حتی سیاست یکی به نعل یکی به میخ هاشمی رفسنجانی را تاب نمی آورند و به صورت مداوم از او می خواهند که مواضعش را به طور شفاف اعلام کند، این سکوت معنادار ارتش تنها یک مفهوم را در بر دارد و آن هم این است که اگر جمعیت معترضان در خیابان زیاد شود و کار به مبارزه مسلحانه بکشد به طور قطع ارتش جانب مردم را خواهد گرفت و به میدان خواهد آمد.
در پاسخ اینکه چرا تا این زمان ارتشیها وارد میدان نشده اند این است که:
1. اعلام هرگونه حمایت علنی توسط یک یا چند مقام ارشد یک نیروی نظامی، کودتا لقب خواهد گرفت و در صورت عدم حمایت مردم اعدام آنها قطعی است؛ پس باید به آنها حق داد که در انتظار فرصت مناسب باشند تا از حمایت متقابل مردم مطمئن گردند.
2. با توجه به نیروهای نظامی دیگر همچون سپاه و بسیج، ارتشیها باید محتاط تر عمل کنند تا حرکتشان توسط مردم تقویت شود.
امید است که با حرکت عظیم مردم زمینه پیوستن این نیروی مردمی به جنبش ایجاد شود.
یکی از دوستان خواستند این رو اضافه کنم:
عطاءالله صالحی فرمانده کنونی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
وی درسال ۱۳۴۶ وارد ارتش شد و در سال ۱۳۴۹ با رسته توپخانه از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد. امیر صالحی در تاریخ ۲۰/۰۶/۱۳۸۴ و پس از استعفای امیر سرلشگر محمد سلیمی به سمت فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد. سرلشکر صالحی در پست فرماندهی کل آجا دارای اختیار صدور دستورات و فرماندهی مستقیم بر فرماندهان نیروهای زمینی، دریایی و هوایی ارتش است.
ارتش ایران در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۸۷ بیانیهای را منتشر نمود که در آن به شدت از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به دلیل تحریف واقعیت های جنگ بین ایران و عراق و نادیده گرفتن نقش ارتش انتقاد شده است.
با توجه به اینکه این اولین بار بود که یک سازمان رسمی مانند ارتش به طور علنی و لحن شدید از سپاه انتقاد میکرد، امیرسرلشگر صالحی و جمعی دیگر از امرای بلند پایه ارتش با امضای این بیانیه باعث بهت و نگرانی شدید سردمداران نظام جمهوری اسلامی شدند.
منبع ویکی پدیا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داستانی از ايتالو كالوينو
بازي الک دولک در شهر ممنوعه
شهري بود كه در آن، همه چيز ممنوع بود.
و چون تنها چيزي كه ممنوع نبود بازي الك دولك بود، اهالي شهر هر روز به صحراهاي اطراف ميرفتند و اوقات خود را با باري الك دولك ميگذراندند.
و چون قوانين ممنوعيت نه يكباره بلكه به تدريج و هميشه با دلايل كافي وضع شده بودند، كسي دليلي براي گلايه و شكايت نداشت و اهالي مشكلي هم براي سازگاري با اين قوانين نداشتند.
سال ها گذشت. يك روز بزرگان شهر ديدند كه ضرورتي وجود ندارد كه همه چيز ممنوع باشد و جارچيها را روانة كوچه و بازار كردند تا به مردم اطلاع بدهند كه ميتوانند هر كاري دلشان ميخواهد بكنند.
جارچي ها براي رساندن اين خبر به مردم، به مراكز تجمع اهالي شهر رفتند و با صداي بلند به مردم گفتند:"آهاي مردم! آهاي ... ! بدانيد و آگاه باشيد كه از حالا به بعد هيچ كاري ممنوع نيست."
مردم كه دور جارچي ها جمع شده بودند، پس از شنيدن اطلاعيه، پراكنده شدند و بازي الك دولك شان را از سر گرفتند.
جارچي ها دوباره اعلام كردند: "ميفهميد! شما حالا آزاد هستيد كه هر كاري دلتان ميخواهد، بكنيد."
اهالي جواب دادند: "خب! ما داريم الك دولك بازي ميكنيم."
جارچي ها كارهاي جالب و مفيد متعددي را به يادشان آوردند كه آنها قبلاً انجام ميدادند و حالا دوباره ميتوانستند به آن بپردازند.
ولي اهالي گوش نكردند و همچنان به بازي الك دولك شان ادامه داند؛ بدون لحظهاي درنگ.
جارچي ها كه ديدند تلاش شان بينتيجه است، رفتند كه به اُمرا اطلاع دهند.
اُمرا گفتند: "كاري ندارد! الك دولك را ممنوع ميكنيم."
آن وقت بود كه مردم دست به شورش زدند و همة امراي شهر را كشتند و بيدرنگ برگشتند و بازي الك دولك را از سر گرفتند.
برگرفته از كتاب شاه گوش ميكند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشهري بود كه در آن، همه چيز ممنوع بود.
و چون تنها چيزي كه ممنوع نبود بازي الك دولك بود، اهالي شهر هر روز به صحراهاي اطراف ميرفتند و اوقات خود را با باري الك دولك ميگذراندند.
و چون قوانين ممنوعيت نه يكباره بلكه به تدريج و هميشه با دلايل كافي وضع شده بودند، كسي دليلي براي گلايه و شكايت نداشت و اهالي مشكلي هم براي سازگاري با اين قوانين نداشتند.
سال ها گذشت. يك روز بزرگان شهر ديدند كه ضرورتي وجود ندارد كه همه چيز ممنوع باشد و جارچيها را روانة كوچه و بازار كردند تا به مردم اطلاع بدهند كه ميتوانند هر كاري دلشان ميخواهد بكنند.
جارچي ها براي رساندن اين خبر به مردم، به مراكز تجمع اهالي شهر رفتند و با صداي بلند به مردم گفتند:"آهاي مردم! آهاي ... ! بدانيد و آگاه باشيد كه از حالا به بعد هيچ كاري ممنوع نيست."
مردم كه دور جارچي ها جمع شده بودند، پس از شنيدن اطلاعيه، پراكنده شدند و بازي الك دولك شان را از سر گرفتند.
جارچي ها دوباره اعلام كردند: "ميفهميد! شما حالا آزاد هستيد كه هر كاري دلتان ميخواهد، بكنيد."
اهالي جواب دادند: "خب! ما داريم الك دولك بازي ميكنيم."
جارچي ها كارهاي جالب و مفيد متعددي را به يادشان آوردند كه آنها قبلاً انجام ميدادند و حالا دوباره ميتوانستند به آن بپردازند.
ولي اهالي گوش نكردند و همچنان به بازي الك دولك شان ادامه داند؛ بدون لحظهاي درنگ.
جارچي ها كه ديدند تلاش شان بينتيجه است، رفتند كه به اُمرا اطلاع دهند.
اُمرا گفتند: "كاري ندارد! الك دولك را ممنوع ميكنيم."
آن وقت بود كه مردم دست به شورش زدند و همة امراي شهر را كشتند و بيدرنگ برگشتند و بازي الك دولك را از سر گرفتند.
برگرفته از كتاب شاه گوش ميكند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزنامه لزاكو : مقامات ايران ثروت ها ي خود را به خارج انتقال مي دهند
iranianuk.com
در روزنامه "لزاكو"، روزنامه اقتصادي صبح پاريس، گزارشي به چاپ رسيده است در مورد نگراني هاي مقامات حكومتي ايران ازاوضاع كشوروآغاز انتقال دارائي ها ازسوي اين مقامات.
لزاكو مي نويسد: انتقال دارائي ها از سوي مقامات كشوري و لشكري جمهوري اسلامي به بانك هاي خارجي ازاواسط ماه ژانويه آغاز شد و در جريان ماه فوريه گذشته شتاب بيشتري به خود گرفت.
لزاكو مي افزايد اين پول ها كه به ده ها و يا صدها ميليون دلارمي رسد، نه به بانك هاي غربي كه دراكثرمواقع به بانك هاي آسيائي در تركيه، مالزي، اندونزي، پاكستان، تركمنستان و بنگلادش صورت گرفته است.
به نوشته روزنامه فرانسوي، بانك هاي تركيه تائيد كرده اند كه يك قلم يكصد وهشتاد ميليون دلاردارائي هاي مقامات ايراني به اين كشورانتقال يافته و يك بانك مالزيائي نيز دريافت دويست و بيست ميليون دلاررا تائيد كرده است.
روزنامه اقتصادي فرانسه گزارش مي دهد كه بخشي از مقامات مربوط به جناح "اصولگرا"ي حكومت در حال بررسي مجرا هاي قانوني براي انتقال ثروت هاي خود به كشورچين كمونيست هستند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلزاكو مي نويسد: انتقال دارائي ها از سوي مقامات كشوري و لشكري جمهوري اسلامي به بانك هاي خارجي ازاواسط ماه ژانويه آغاز شد و در جريان ماه فوريه گذشته شتاب بيشتري به خود گرفت.
لزاكو مي افزايد اين پول ها كه به ده ها و يا صدها ميليون دلارمي رسد، نه به بانك هاي غربي كه دراكثرمواقع به بانك هاي آسيائي در تركيه، مالزي، اندونزي، پاكستان، تركمنستان و بنگلادش صورت گرفته است.
به نوشته روزنامه فرانسوي، بانك هاي تركيه تائيد كرده اند كه يك قلم يكصد وهشتاد ميليون دلاردارائي هاي مقامات ايراني به اين كشورانتقال يافته و يك بانك مالزيائي نيز دريافت دويست و بيست ميليون دلاررا تائيد كرده است.
روزنامه اقتصادي فرانسه گزارش مي دهد كه بخشي از مقامات مربوط به جناح "اصولگرا"ي حكومت در حال بررسي مجرا هاي قانوني براي انتقال ثروت هاي خود به كشورچين كمونيست هستند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طلا دزدی با ناو جنگی
parsdailynews.com
طلا دزدی با ناو جنگی - دلیل ارسال دو ناو جنگی نیروی دریایی ایران به سوریه
بعد از شنیدن خبر ارسال دو ناو جنگی نیروی دریایی ایران به سوریه، من هم مثل بسیاری از شما متعجب بودم که چرا در این موقعیت خطیر که خطر حمله به ایران وجود دارد و ناوگان پنجم امریکا با بیش از 30 کشتی در ساحل جنوبی خلیج فارس لنگر انداخته، جمهوری اسلامی باید قسمتی از نیروی دریایی ضعیف خود را از گود خارج کرذه و خود را حتی ضعیفتر کند. با خود فکر میکردم که شاید چون تسلیهاتی را که قبلن بوسیله کشتی های بار بری به حزب الله فرستاده بودند کشف و توقیف شده، اینبار آنها را در داخل ناو جنگی جاسازی کرده و دارند حمل میکنند. البته این زیاد به نظر منطقی نمی آمد. تا اینکه بالاخره اخبار از داخل نیروی دریایی درز کرد. معلوم شد که چون ترک ها مرتب پولها و طلاهای دزدی شده بوسیله آقایان آخوندها را کشف وضبط کرده اند، و آخرین باری هم که صدایش در آمد پارسال بود که یک محموله بزرگ طلا و دلار به ارزش 17 میلیارد دلار به مقصد سوریه بود که ترک ها آن را به نفع خود ضبط کردند وبرای رفع کمبود بودجه به خزانه خود واریز نمودند. از آن موقع تا بحال عالیجنابان دزد دنبال راه چاره میگشته اند. با شلوعی های جدید و اینکه جناب خلیفه سیدعلی تشخیص داده است که روزهای آخر خلافتش است، شدیدن کک به تنبان مبارکشان افتاده و میداند که دیگر وقتی زیادی برای دزدیدن بقیه ثروت مردم ایران با چمدان باقی نمانده و باید در ظرف چند هفته آینده همه را یکجا بالا بکشد. اینست که با کمک برادران دزد مسلمان در نیروی دریایی طلا ها و اموال غارت شده را سوار کشتی جنگی کردند. و البته چون کشتی جنگی جای زیادی برای بارکشی ندارد، مجبور شدند که دوتا کشتی بفرستند. گویا هردو ناخدای کشتی ها دستور داشته اند که اگر آن دیگری قصد برداشتن طلا ها و فلنگ را بستن داشت غرقش کنند. شنیدن این خبر زیاد برایم تعجب آور نبود، این خصلت آخوند است که مردم را تحمیق کند و مالشان را بالا بکشد. تا قبل از اینکه به حکومت برسند تحمیق از طریق ذین فروشی و روزه خوانی و به صحرای کربلا زدن بود و مال بالا کشیدن از طریق مزد روزه خوانی و قرآن سر قبر خواندن و خمس و ذکات و غیره. ولی حالا مسئله ابعاد جدیدی پیدا کرده است. حالا دیگر جناب خلیفه برای تحمیق به سر منبر نمیرود. ایشان یک لشگر جندین هزار نفره خر خدایی بنام بسیج دارد که حاضرند با کمترین دستمزدی با زنجیر و چماق و چاقو بجان مردم بیچاره ایران بیافتند و هرگونه آزادی و حق و حقوق مردم را سلب کنند. در مقابل این نیروی متحجر احمق هم یک ملت به جان آمده ایستاده که با ایثار خون و همه جور فداکاری و زندان رفتن سعی دارد آزادی از دست رفته بوسیله پدرانشان را پس بگیرد. این دو نیرو چنان درگیر مبارزه با یکدگر هستند که متوجه نیستند که آخوند بی ناموس با کمک سپاه پاسداران حتی فرش زیر پایشان را هم دزدیده است. و تا وقتی که انقلاب جدید ما به ثمر برسد و این جنایتکاران را از خانه مان بیرون کنیم دیگر چیزی برایمان باقی نمانده است. طلا ها که رفت. امیدوارم که اقلن کشتی هایمان باز گردند و آنها نیز بوسیله سوریه بالا کشیده نشوند
آرمان سبز
از ایمیل های ارسال شده به پارس دیلی نیوز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبعد از شنیدن خبر ارسال دو ناو جنگی نیروی دریایی ایران به سوریه، من هم مثل بسیاری از شما متعجب بودم که چرا در این موقعیت خطیر که خطر حمله به ایران وجود دارد و ناوگان پنجم امریکا با بیش از 30 کشتی در ساحل جنوبی خلیج فارس لنگر انداخته، جمهوری اسلامی باید قسمتی از نیروی دریایی ضعیف خود را از گود خارج کرذه و خود را حتی ضعیفتر کند. با خود فکر میکردم که شاید چون تسلیهاتی را که قبلن بوسیله کشتی های بار بری به حزب الله فرستاده بودند کشف و توقیف شده، اینبار آنها را در داخل ناو جنگی جاسازی کرده و دارند حمل میکنند. البته این زیاد به نظر منطقی نمی آمد. تا اینکه بالاخره اخبار از داخل نیروی دریایی درز کرد. معلوم شد که چون ترک ها مرتب پولها و طلاهای دزدی شده بوسیله آقایان آخوندها را کشف وضبط کرده اند، و آخرین باری هم که صدایش در آمد پارسال بود که یک محموله بزرگ طلا و دلار به ارزش 17 میلیارد دلار به مقصد سوریه بود که ترک ها آن را به نفع خود ضبط کردند وبرای رفع کمبود بودجه به خزانه خود واریز نمودند. از آن موقع تا بحال عالیجنابان دزد دنبال راه چاره میگشته اند. با شلوعی های جدید و اینکه جناب خلیفه سیدعلی تشخیص داده است که روزهای آخر خلافتش است، شدیدن کک به تنبان مبارکشان افتاده و میداند که دیگر وقتی زیادی برای دزدیدن بقیه ثروت مردم ایران با چمدان باقی نمانده و باید در ظرف چند هفته آینده همه را یکجا بالا بکشد. اینست که با کمک برادران دزد مسلمان در نیروی دریایی طلا ها و اموال غارت شده را سوار کشتی جنگی کردند. و البته چون کشتی جنگی جای زیادی برای بارکشی ندارد، مجبور شدند که دوتا کشتی بفرستند. گویا هردو ناخدای کشتی ها دستور داشته اند که اگر آن دیگری قصد برداشتن طلا ها و فلنگ را بستن داشت غرقش کنند. شنیدن این خبر زیاد برایم تعجب آور نبود، این خصلت آخوند است که مردم را تحمیق کند و مالشان را بالا بکشد. تا قبل از اینکه به حکومت برسند تحمیق از طریق ذین فروشی و روزه خوانی و به صحرای کربلا زدن بود و مال بالا کشیدن از طریق مزد روزه خوانی و قرآن سر قبر خواندن و خمس و ذکات و غیره. ولی حالا مسئله ابعاد جدیدی پیدا کرده است. حالا دیگر جناب خلیفه برای تحمیق به سر منبر نمیرود. ایشان یک لشگر جندین هزار نفره خر خدایی بنام بسیج دارد که حاضرند با کمترین دستمزدی با زنجیر و چماق و چاقو بجان مردم بیچاره ایران بیافتند و هرگونه آزادی و حق و حقوق مردم را سلب کنند. در مقابل این نیروی متحجر احمق هم یک ملت به جان آمده ایستاده که با ایثار خون و همه جور فداکاری و زندان رفتن سعی دارد آزادی از دست رفته بوسیله پدرانشان را پس بگیرد. این دو نیرو چنان درگیر مبارزه با یکدگر هستند که متوجه نیستند که آخوند بی ناموس با کمک سپاه پاسداران حتی فرش زیر پایشان را هم دزدیده است. و تا وقتی که انقلاب جدید ما به ثمر برسد و این جنایتکاران را از خانه مان بیرون کنیم دیگر چیزی برایمان باقی نمانده است. طلا ها که رفت. امیدوارم که اقلن کشتی هایمان باز گردند و آنها نیز بوسیله سوریه بالا کشیده نشوند
آرمان سبز
از ایمیل های ارسال شده به پارس دیلی نیوز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای صانع ژاله و محمد مختاری
ای ژاله نگو که از ستم وا رستم
پیمانه پر است و من از آن سرمستم
هر پلک که می زنم ، تویی در نظرم
هر کوچه که می دوم ، تویی در هستم
همدوش توأم به سنگر آزادی
از خانه درآمدم ، به جان پیوستم
خاموش نمی کند مرا ، سرب مذاب
جاری شده ام ، نمی تواند بستم
این غول حباب است ، نمی ترسم از او
خالی کُندش ز باد ، ضرب شستم
فردا که به بام خانه اش می کوبم
چون موم مچاله می شود در دستم
بر خاستگانند ، روان در دل موج
با همتشان ، حصار را بشکستم
ای موج مرا بخوان که این است شعار
من صانع ژاله و محمد هستم
داریوش لعل ریاحی
اول اسفند 1389
Dlr1266@hotmail.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه خوانندگان در رابطه با این شماره خبرنامه را می توانید در آدرس زیر بخوانید و یا دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک گذارید.
http://www.facebook.com/group.php?gid=342751176306
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایان شب سیه سپید است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ